نقد نظریه مارکس درباره ارزش اضافی
فارسی 3365 نمایش |مطابق نظر "ارزش=کار" ناچار باید ارزش واقعی نیروی کارگر را معادل حداقل زندگی او دانست و الا قاعده کلی "ارزش=کار" در مورد این کالای بالخصوص یعنی نیروی کار بهم می خورد. پس ناچار باید قانون مفرغ را که مالتوس و دیگران ابداع و تأیید کرده اند آقایان یک قانون عادلانه بدانند، چیزی که هست، مدعی هستند که در این میان یک اضافه ارزش می جوشد که محصول عمل کارفرما نیست و کارفرما آن را می برد. جرم کارفرما، به عقیده آقایان این نیست که مزد کارگر را کمتر از میزان واقعی می پردازد، جرمش این است که اضافه ارزش را مجانا می برد، در صورتی که اضافه ارزش محصول چیزی است که به عقیده آقایان، کارفرما به نرخ عادلانه آن را خریده است، چرا باید کارفرما را ظالم و استثمارگر دانست؟ اگر شخصی فی المثل گاو و یا گوسفندی را به قیمت عادله بخرد و از نیروی تولید بچه و شیر اینها بیش از مقدار کاری که صرف تولید اینها کرده است سود ببرد، باید او را مفتخوار و ظالم دانست؟!
نظریه مارکس در باب اضافه ارزش، بیش از آن اندازه که اثبات کند کارفرما استثمارگر است، اثبات می کند که استثمارگر نیست. آن وقت می توان کارفرما را استثمارگر دانست که مزد کارگر را با مقیاس اثر کارش بسنجیم نه با مقیاس علل ایجاد نیروی کار وی، اگر با مقیاس اثر کار وی بسنجیم، آن وقت می توانیم ادعا کنیم که قیمت واقعی مزد کارگر باید به تناسب اضافه تولید بالا برود و حق طبیعت زنده در مقابل حق طبیعت مرده باید محفوظ بماند.
می توان بیان بالا را دلیل دیگری بر رد نظریه "ارزش=کار" دانست ، به این بیان که اگر ارزش هر چیز مساوی کاری باشد که صرف ایجاد آن شده است لازم می آید که ارزش نیروی کار، معادل مخارج کارگر باشد نه بیشتر. پس لازم می آید که قانون مفرغ عادلانه باشد و کارفرما اضافه ارزش را به حق ببرد و کار ظالمانه ای صورت نداده باشد.
به طور کلی نظریه "ارزش =کار" مقدار صرف انرژی از نظر تعادل مقادیر واقعی کارها و استحقاق ها برای بهره ها، یک نظریه ضد کارگری است.
منـابـع
مرتضی مطهری- نظری به نظام اقتصادی اسلام- صفحه 128-127
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها