دو تحریف معنوی واقعه کربلا
فارسی 3804 نمایش | دو تحریف معنوی بسیار عجیب و ماهرانه درباره واقعه کربلا انجام گرفته: یک جا گفتیم امام حسین (ع) قیام کرد تا کشته شود، برای اینکه کفاره گناهان امت باشد! حال اگر بپرسند این حرف در کجاست؟ آیا خود امام حسین (ع) چنین چیزی گفت؟ پیغمبر گفت؟ امام گفت؟ ما می گوییم به این حرف ها چه کار دارید؟ امام حسین (ع) کشته شد برای اینکه گناهان ما بخشیده شود! نمی دانیم که ما این فکر را از دنیای مسیحیت گرفته ایم یا نه؟ ملت مسلمان ندانسته خیلی چیزها را از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفته است.
یکی از اصول معتقدات مسیحیت مسئله به صلیب کشیدن مسیح است برای اینکه فادی باشد. الفادی لقب مسیح است. از نظر مسیحیت این جزء متن مسیحیت است که عیسی به دار رفت تا کفاره گناهان امت باشد!
یعنی گناهان خودشان را به حساب عیسی می گذارند! فکر نکردیم که این، حرف دنیای مسیحیت است، با روح اسلامی سازگار نیست، با سخن حسین (ع) سازگار نیست. به خدا قسم تهمت به اباعبدالله است.
و الله اگر کسی در ماه رمضان روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی (ع) نسبت بدهد و بگوید شهادت حسین برای چنین کاری بود و (این سخن را) از او نقل بکند روزه اش باطل است، دروغ بر حسین (ع) است. ابا عبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام نکرد، ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای گنهکاران باشد! گفتیم حسین یک بیمه درست کرد، یک شرکت بیمه تأسیس کرد.
بیمه چه؟ بیمه گناه! گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم، در عوض چه بگیرم؟ اشک. شما برای من اشک بریزید، من در عوض، گناهان شما را جبران می کنم. شما هر چه می خواهید باشید، ابن زیاد باشید، عمر سعد باشید. یک ابن زیاد در دنیا کم بود! یک عمر سعد در دنیا کم بود! یک سنان بن انس در دنیا کم بود! یک خولی در دنیا کم بود؟ امام حسین (ع) خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمرسعد در دنیا زیاد شود، گفت ایها الناس هر چه می توانید بد باشید که من بیمه شما هستم!
تحریف معنوی دومی که از نظر تفسیر و توجیه حادثه کربلا رخ داده، این است که می گویند: می دانید چرا امام حسین (ع) نهضت کرد و کشته شد؟ می گوییم چرا؟ می گویند یک دستور خصوصی فقط برای او بود. به او گفتند برو و خودت را به کشتن بده. پس به ما و شما ارتباط پیدا نمی کند، یعنی قابل پیروی نیست! به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است، مربوط نیست. تفاوت سخن امام با سخن ما چقدر است؟ امام حسین (ع) فریاد کشیده که علل و انگیزه قیام من مسائلی است که منطبق بر اصول کلی اسلام است. احتیاجی به دستور خصوصی نیست. آخر دستور خصوصی را در جایی می گویند که دستورهای عمومی وافی نباشد. امام حسین (ع) در کمال صراحت فرمود: «اسلام دینی است که به هیچ مؤمنی (حتی نفرمود به امام) اجازه نمی دهد که در مقابل ظلم، ستم، مفاسد و گناه بی تفاوت بماند.» امام حسین (ع) مکتب به وجود آورد ولی مکتب عملی اسلامی، مکتب او همان مکتب اسلام است.
مکتب اسلام بیان کرد، حسین (ع) عمل کرد. ما این حادثه را از مکتب بودن خارج کردیم، وقتی از مکتب بودن خارج شد، دیگر قابل پیروی نیست، وقتی که قابل پیروی نبود، پس دیگر نمی شود از حسین استفاده کرد، یعنی از حادثه کربلا نمی توان استفاده کرد. از اینجا ما حادثه را از نظر اثر مفید داشتن، عقیم کردیم. آیا خیانتی از این بالاتر هم در دنیا وجود دارد؟ این است که عرض کردم تحریف معنوی که در حادثه عاشورا صورت گرفته است از تحریف لفظی آن صد درجه خطرناک تر است.
منـابـع
مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 1- صفحه 76-78
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها