جستجوی دارو در جهان

فارسی 3125 نمایش |

دست یافتن بشر، بر داروها دو گونه می باشد: یکی در اثر اتفاق، دیگری در اثر کاوش و جستجو. مقصود، از پیدا شدن دارو برحسب اتفاق آن است که کسی دچار یک بیماری شده است و ندانسته و ناشناخته به داروئی برخورد کرده و ناخودآگاه به کار برده است و بیماریش، بهبودی یافته آنگاه دانسته که این بهبودی در اثر آن دارو، بوده است. بشر، از این راه، بر داروهای بسیار دست یافته است. هر چند فلسفه می گوید: اتفاقی در جهان، چیزی رخ نمی دهد، هر چه هست، در اثر علت و معلول، پدید آمده ... ولی بحث کنونی ما، فلسفی نیست. مقصود از یافتن دارو، در اثر جستجو و کاوش، آن است که گاهی بشر، بیمار شده، به دنبال یافتن دارو رفته است.
دانشوران و کاوشگران بسیاری، در این راه کوشیده اند، نبات و جماد و حیوان را، زیر نظر گذرانیده اند و مورد آزمایش، قرار داده اند. بسیطها را ترکیب کرده، مرکبها، تجزیه و تحلیل شده، روزی کوششها به ثمر رسیده، و بشر به داروی آن بیماری، دست یافته است. داروهای فراوانی، از راه، به دست بشر، رسیده است. هم اکنون، هزاران دانشور، در نقاط مختلف جهان، در جستجوی داروهائی، برای بیماریها هستند. این کار خدمتگذاری به بشر است. خردمندان بشریت، برای این کار ارزش به سزائی قائل می باشند، نیکوکاران، برای کاشفین داروها، جائزه های بزرگ و بی شماری قرار داده اند. این جستجو و کاوش بشر نشانه آن است که بشر به یقین می داند که داروی هر گونه بیماری در جهان موجود است لذا به دنبال پیدا کردنش می رود.
آیا این یقین بشر، از کجا آمده، از پیدا شدن داروها سرچشمه گرفته یا از جای دیگر؟ از نظر بحث ما اثری ندارد، از هر جا که می خواهد، باشد. آنچه که پایه بحث، بر آن قرار دارد، چیزی است که همه افراد بشر بدان، ایمان دارند، و آن، موجود بدون اصل دارو است که عده ای بسیار به دنبالش می روند، و دیگران برای این کار، ارزش فراوان قائل هستند. این یقین بشر نشانه آن است که جهان پدیده آورنده ای دارد بسیار دانا، بسیار توانا، حکمت عالیه اش، اقتضا کرده که برای هر گونه بیماری، داروئی بیافریند. حکمتی که با مهری بی پایان همراه باشد.
اگر این جهان، آفریننده ای نداشت، بیهوده بوجود آمده بود، در اثر تصادف، پیدا شده بود، دانشی و حکمتی و قدرتی در پدید آوردنش دخالت نداشت، محال بود که برای هر بیماری، داروئی باشد، و چنان یقینی برای بشر، حاصل نمی شد. آیا تصادف فاقد درک و طبیعت بی شعور، می تواند بیماری را بشناسد؟ می تواند دارو را بشناسد؟ قدرتی دارد، تا داروئی پدید آرود؟ هرگز. توفانی که کشتی را می شکند، خانه را ویران می کند، انسان را می کشد و یا مجروح می سازد، می تواند کشتی را تعمیر کند؟ خانه را آباد سازد؟ مرهمی برای زخم انسان مجروح فراهم آورد و به طور کلی برای هر توفان زده ای داروئی بسازد؟ هرگز. پس بشر، به فطرت خویش و به خرد و بینش خویش پی برده که جهان آفریننده ای دارد بسیار دانا و بسیار توانا و بینا و این سخن نزد عقل، ثابت و قطعی است.

منـابـع

سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 1 ص 318-316

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد