حافظ از نگاه دیوانش

فارسی 5763 نمایش |

از منابع شناخت حافظ می تواند خود دیوان او نیز باشد. در زمان ما بیشتر حافظ را می خواهند از روی دیوان و اشعار و گفته هایش بشناسند. این هم البته راه درستی است، خودش یک راه شناسایی است، ولی نظر به اینکه در میان همه شعرا -اعم از فارسی و عربی، و شاید ابن فارض هم مثل حافظ نباشد- هیج کس مثل حافظ اینجور نیست که در شعرش یک دوگانگی ظاهری مشهود باشد، لذا شناخت حافظ از راه دیوانش خالی از دشواری نیست.
در بعضی از اشعارش یک حالت لاابالی گری و فسق و فجور و پشت پا زدن به همه سنن و مقدسات، و دم غنیمت شمردن و بی اعتنا به همه چیز بودن منعکس است، و از آن طرف هم اشعاری دارد که بدون هیچ گونه توجیه و تأویلی مخ عرفان و مخ اخلاق است و نقیض اینها، یعنی درست نهی اینها. یک چنین دوگانگی در اشعار حافظ مشهود است، و همین جهت سبب شده که حافظ در زمان ما به شکلی در آمده است که احدی نظیر ندارد، یعنی آن آدم لذت جوی لذت پرست می خواره ای که سر و کارش جز با شراب و رباب و چنگ و این حرفها نیست، یعنی یک آدم به اصطلاح امروزیها اپیکوری، در کار خودش از حافظ مدد می گیرد، و در بسیاری از مجالس و بزمها دیوان حافظ سوم شراب و رباب است، که می بینید، و از طرف دیگر همین دیوان حافظ در محافل دیگری همیشه بوده و هنوز هم هست، در محافلی که افرادی می آیند می نشینند، حالت تجرد به خودشان می گیرند، گناهان خودشان را یاد می کنند، عبادت می کنند، حالت ذکر به خودشان می گیرند، شعرهای حافظ را می خوانند، اشک می ریزند و می گریند، افراد خیلی بزرگی حافظ از سجاده شان جدا نمی شود، یعنی در بزم آنها سوم شراب و رباب است، و در محفل الهی و روحانی اینها سوم قرآن کریم و صحیفه سجادیه است.
اینها دیگر صحبت «به خودبندی» نیست. افرادی نظیر مرحوم فیض مثلا، به حافظ به این چشم و دیدگاه نگاه می کردند. حالا این چگونه است؟ و واقعا هم اگر ما به اشعار حافظ نگاه کنیم، در نظر ابتدایی لااقل، این دوگانگی و دوگونگی را در آن می بینیم. پس حافظ کیست؟ حالا ما هستیم و می خواهیم از همین شعرهایش او را بشناسیم، فعلا ما به تاریخش دیگر کار نداریم، حافظ کیست؟ از این شعرهایش می خواهیم بفهمیم کیست.
شناخت یک نفر از روی اثرش، دیوانش، کاری است منطقی، یعنی دیوانش را باید تحلیل کرد، حالا ممکن هم هست احیانا کسی برسد به جایی که آخرش نتواند او را بشناسد، ولی بالاخره اقدام به این کار، کاری است عملی، بعد ببینیم به نتیجه می رسیم یا نمی رسیم. اگر نرسیدیم که نرسیدیم، ولی اگر رسیدیم راه، راه صحیحی است، راه تحلیل دیوان و اثر یک شاعر.
در مورد حافظ، فرضیه های زیادی هست. ما باید این فرضیه ها را یک یک بیان کنیم، بعد هر یک از آنها را با قراین موجود تطبیق بدهیم، ببینیم قراین همین دیوان حافظ تطبیق می کند با آن یا تطبیق نمی کند، و احیانا قراین تاریخی هم ممکن است در بعضی موارد به کمک ما بیاید، درست مثل همین که علمای امروزی در مسائل طبیعی، اول یک فرضیه ای در ذهنشان برق می زند، به اصطلاح این مرحله تئوری است، بعد می آورند در مرحله پراتیک و عمل، ببینند این فرضیه با واقع انطباق پیدا می کند یا نمی کند.

منـابـع

مرتضی مطهری- عرفان حافظ- صفحه 27-29

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد