انواع ظلم از نظر قرآن

فارسی 11104 نمایش |

ظلم، قراردادن چیزی در غیر جایی است که مختص به او می باشد، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی. خداوند راجع به ظالمین در قرآن میفرماید: «والله لا یحب الظالمین؛ خداوند ظالمین و ستمگران را دوست ندارد» (آل عمران/ 57 و آل عمران/ 140). ظلم سه نوع است:

1-ظلم بین انسان و خداوند
بزرگترین ظلم بین انسان و خداوند کفر و شرک و نفاق میباشد. خداوند در آیه 21 سوره انعام می فرماید:«و من أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب بآیاته إنه لا یفلح الظالمون؛ چه کسى ستمکارتر از کسى است که بر خدا دروغ بسته (و شریک براى او قائل شده است) یا آیات او را تکذیب نموده، مسلما ظالمان روى رستگارى نخواهند دید». در تعقیب برنامه کوبیدن همه جانبه شرک و بت پرستى، در نخستین آیه بالا با صراحت به صورت استفهام انکارى میگوید: چه کسى ستمکارتر از مشرکانى است که بر خدا دروغ بسته و شریک براى او قرار داده و یا آیات او را تکذیب نموده اند و به راستى ظلمى از این بالاتر نمی شود که انسان جماد بى ارزش و یا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد که بر سراسر جهان هستى حکومت میکند. این کار از سه جهت ظلم محسوب میشود: ظلم نسبت به ذات پاک او که شریکى براى او قائل شده، و ظلم بر خویشتن که شخصیت و ارزش وجود خود را تا سر حد پرستش یک قطعه سنگ و چوب پائین آورده، و ظلم بر اجتماع که بر اثر شرک گرفتار تفرقه و پراکندگى و دور شدن از روح وحدت و یگانگى شده است. مسلما هیچ ستمگرى -مخصوصا چنین ستمگرانى که ستم آنها همه جانبه است- روى سعادت و رستگارى نخواهند دید «إنه لا یفلح الظالمون».
قابل توجه اینکه در 15 مورد از قرآن کریم افرادى به عنوان ظالمترین و ستمکارترین مردم معرفى شده اند که همه با جمله استفهامیه «و من اظلم» یا «فمن اظلم» (چه کسى ستمکارتر است) شروع شده است، گرچه بسیارى از این آیات درباره شرک و بت پرستى و انکار آیات الهى سخن می گوید، یعنى ناظر به اصل توحید است، ولى بعضى از آنها نیز درباره مسائل دیگر میباشد مانند: «و من أظلم ممن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه؛ چه کسى ستمکارتر است از آنهایى که مانع ذکر نام خدا در مساجد شوند؟» (بقره/ 114). و در مورد دیگر می خوانیم: «و من أظلم ممن کتم شهادة عنده من الله؛ چه کسى ستمکارتر است از آنها که کتمان شهادت میکنند؟» (بقره/ 140).
در اینجا این سؤال پیش می آید: چگونه ممکن است هر یک از این طوائف ستمکارترین مردم باشند؟ در صورتى که ظالم ترین تنها بر یک طائفه از آنها صدق میکند. در پاسخ می توان گفت: همه این امور در حقیقت از یک جا ریشه می گیرد و آن مسئله شرک و کفر و عناد است زیرا منع مردم از ذکر خدا در مساجد و سعى و کوشش در ویران ساختن آنها نشانه کفر و شرک است، و همچنین کتمان شهادت که ظاهرا منظور از آن کتمان شهادت بر حقایقى است که موجب سرگردانى مردم در وادى کفر میشود از چهره هاى گوناگون شرک و انکار خداوند یگانه است.
و در آیه 82 سوره انعام می فرماید: «الذین آمنوا و لم یلبسوا إیمانهم بظلم أولئک لهم الأمن و هم مهتدون؛ آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند امنیت مال آنها است و آنها هدایت یافتگانند». معروف میان مفسران این است که به معنى شرک است و آنچه در سوره لقمان آیه 12 وارد شده: «إن الشرک لظلم عظیم؛ شرک ستم بزرگى است» شاهد بر این معنى گرفته اند. در روایتى نیز از ابن مسعود نقل شده که هنگامى که این آیه (آیه مورد بحث) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض کردند: اى رسول خدا کیست که لااقل به خود ستم نکرده باشد (بنابراین همه مشمول این آیه اند) پیامبر فرمود: منظور آنچه شما فکر می کنید نیست آیا گفته بنده صالح خدا (لقمان) را نشنیده اید که میگوید: فرزندم براى خدا شریک قرار مده زیرا شرک، ظلم بزرگى است.

2-ظلم بین انسان و مردم (ظلم به انسانها)
طبق آیه 160-161 سوره نساء علت تحریم پاره اى از نعمتها بر بنى اسرائیل چند چیز بوده است: ظلم و ستم بر ضعفاء و جلوگیرى کردن از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم و رباخوارى و اموال مردم را به ناحق خوردن، آنجا که میفرماید: «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات أحلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أکلهم أموال الناس بالباطل؛ بخاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».

3- ظلم انسان به خودش
خداوند در سوره اعراف آیه 23 در داستان حضرت آدم و حوا می فرماید: «قالا ربنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین؛ گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود». و از مهمترین جاهایی که ظلم در قرآن ذکر شده شرک به خداوند و حکم به غیر آنچه که خداوند نازل نموده و پوشیدن و کتمان حق و تجاوز به حدودی است که خداوند تعیین نموده و پیروی از هوای نفس و مسخره نمودن و عیبجویی و ملقب نمودن به القاب بد و غیر اینها می باشد. خداوند در مورد صفات ظالمین می گوید: ظالمان هواپرست و بى دانش می باشند که پرده هاى جهل و نادانى بر قلب آنها فرو افتاده و خرافات و تعصبات جاهلى فضاى فکر آنها را تیره و تار کرده است.
به همین جهت در آیه 29 سوره روم قرآن می فرماید ظالمان از هوا و هوسهاى خویش بدون علم و آگاهى پیروى مى کنند و تابع هیچ منطقى نیستند: «بل اتبع الذین ظلموا اهوائهم بغیر علم فمن یهدی من اضل الله و ما لهم من ناصرین؛ ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پیروى کردند! پس چه کسى میتواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و براى آنها هیچ یاورى نخواهد بود!». اینها را خداوند به خاطر اعمالشان در وادى ضلالت افکنده است و چه کسى مى تواند آنها را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! «فمن یهدى من اضل الله». تعبیر به ظلموا بجاى اشرکوا اشاره به این است که شرک خود بزرگترین ظلم محسوب مى شود.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 140-141

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 16 صفحه 415 و جلد ‏5 صفحه 185-184 و 317

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد