حکایت شادمانی بریربن خضیر از لقای پروردگار در روز عاشورا
فارسی 5292 نمایش | بریر بن خضیر همدانی از اصحاب بزرگوار امام حسین علیه السلام، و از قبیله همدان و قاری قرآن بود و در مسجد کوفه می نشست و در مکتب علمی خود درس قرآن و احکام می آموخت. بریر با عبدالرحمن عبدربه انصاری، صبح عاشورا در خیمه نظافت ایستاده بودند تا سید الشهداء علیه السلام بیرون آید و آنها برای نظافت و استعمال نوره یکی پس از دیگری وارد شوند، بریربن خضیر در این موقعیت شروع کرد با عبدالرحمن به شوخی و مزاح. عبدالرحمن به او گفت: دست از مزاح بردار، سوگند به خدا که این ساعت، موقع مزاح و باطل نیست. بریر در پاسخ گفت: سوگند به خدا که تمام عشیره و قوم من میدانند که من اهل مزاح و سخن درهم و باطل نبوده ام، نه در سن جوانی و نه در سن کهولت؛ ولیکن قسم بخدا که الآن آنقدر خوشحال و مسرورم به آنچه ما به آن برخورد خواهیم کرد. سوگند بخدا که بین ما و ملاقات حوریان بهشتی هیچ فاصله ای نیست، مگر یک حمله که از طرف این قوم بشود و ما جان خود را در نصرت فرزند پیامبر اکرم (ص) فدا کنیم، و چه بسیار دوست دارم که این امر زودتر صورت گیرد (بحارالانوار طبع کمپانی ج10 ص192).
وعده وصل چون شود نزدیک *** آتش عشق شعله ور گردد
قوم إذا نودوا لدفع ملمة *** و القوم بین مدعس و مکردس
لبسوا القلوب علی الدروع و أقبلوا *** یتهافتون علی ذهاب الانفس
(ترجمه: گروهی که هرگاه برای مقابله با سختی ای فراخوانده شوند و آنان در هر شرایطی باشند دل هایشان را برروی زره هایشان قرار می دهند و آماده جان فشانی می شوند).
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 2- صفحه 198-197
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها