شگفتی های سنجاقک
فارسی 3333 نمایش |سنجاقک که بیشتر در نقاط خوش آب و هوا یافت می شود، حیوانی است زیبا، زمینی، هوائی، آبی، زیر آبی. سنجاقک بطور معمول تنها زندگی می کند. بجز چند روزی در تابستان که با جفت خود بسر میبرد، در بقیه اوقات به تنهائی ادامه زندگی می دهد. سنجاقک ماده وقتی که باردار شده، با انبرک کوچکی که در انتهای دم دارد تنه یک ساقه نی را که در آب قرار دارد سوراخ می کند و چند دانه تخم بسیار ریز در میان نی می گذارد. پس از چند هفته نوزادهای سنجاقک سر از تخم بیرون می آورند و به ته آب می روند. آنها درست به اندازه سر یک سوزن می باشند. رنگشان، خاکستری است. دست و پایشان، بسیار کوچک می باشد. در پشت آنها برآمدگیهائی دیده می شود که بالهای سنجاقک، در درون آنها ساخته می شود تا این جانورک آبی را روزی پرنده هوائی گردانند. نوزاد سنجاقک خود را در زیر گلها و لجنها پنهان می کند تا پیکر خود را از طعمه شدن حیوانات آبی محفوظ بدارد. نوزاد سنجاقک، وسیله مخصوصی برای شنا دارد که هیج شناوری چنین وسیله ای ندارد.
بشر هواپیمای جت ساخته است ولی هنوز زیر دریائی جت نساخته است. شاید در آینده بسازد ولی نوزاد سنجاقک در شنای خود درست مثل زیر دریائی جت می باشد. در پیکر سنجاقک نوزاد، کیسه کوچکی قرار داده شده که از آب پر می شود. آنگاه آب مانند فواره از انتهای شکم وی خارج شده و این نوزاد کوچولو را در آب بطرف جلو میراند. نوزاد سنجاقک شکارچی ماهر و قصابی چابک می باشد. وی کرمهای ته آب را شکار می کند. سپس با انبرک دم آنها را تکه تکه کرده می بلعد. نوزاد که کمی بزرگ شد، پوست بدنش بزرگ نمی شود لذا احساس تنگی و گرفتگی می کند. به پوست فشار آورده می شود، پوست کهنه از ناحیه سر و گردن شکاف خورده و حیوان با پوستی بسیار نرم و تازه از آن خارج می شود. نوزاد سنجاقک، مادامی که در آب زندگی می کند، چند پوست می اندازد. وقتی که پا به سن می گذارد، آب بر تنش سنگینی می کند. آرام آرام خود را به ساقه یک گیاه یا تنه می رساند و از آن بالا می رود و از دنیای آب خارج می شود و به دنیای هوا وارد می گردد. در حرارت آفتاب، در سایه برگی یا درختی، استراحت می کند و باز پوست کهنه را می اندازد و با پوست نوینی ظاهر می شود. در حالی که دو جفت بال کوچک و نرم بر پیکرش نمودار شده است، حرارت آفتاب، بالهایش را سخت می کند. بالها به سرعت رشد می کنند و بزرگ و نیرومند می شوند و این زیردریائی جت، هواپیمائی بی پروانه می گردد که آماده پرواز است. بالها که گشوده شد پرواز می کند.
این تحولات گوناگونی که در زندگی سنجاقک پیش می آید نشانه عقل و قدرت پدید آورنده این حیوان نخواهد بود؟ چه کسی با ماده سنجاقک، در میان گیاهان، نی را به وی شناسانیده است که گیاهی است میان تهی که در آب میروید؟ قابل سوراخ شدن، آنرا سنجاقک از که آموخته است؟ سوراخ کردن را چگونه یاد گرفته است؟ و از کدام استاد آموخته است؟ پیش بینی بال، برای جانوری که در آب پدید می آید و سپس در آینده، پرنده می شود، نشانه عقل و قدرت و علم پدید آورنده آن جانور نمی باشد؟ آیا تصادف بی شعور، می تواند پیش بینی کند: پیش بینی در انحصار خرد می باشد و بس. چرا وقتی که نوزاد سنجاقک رشد می کند. پوستش با سایر اعضایش هماهنگی نمی کند و رشد ندارد؟ آیا این استثنا، نشانه حکومت عقل و علم، در پدید آوردن این جانور نمی باشد؟ چرا بخش بالائی پوستش ضعیف تر از بخش پائین آن می باشد تا شکاف از آنجا پیدا شود و حیوان از آنجا بیرون آید؟ این هم یک استثنای دیگر.
چه کسی به این حیوان راهنمائی می کند که در بالاتر گیاهانی که در آب میرویند هوا است تا از آنها بالا رود و به دنیای هوا داخل شود؟ آیا، آیا، که از این پرسشها، بسیار است، و پاسخی که وجدان باانصاف را قانع کند یکی است و بس.
منـابـع
سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 2 ص 102-99
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها