نقشه کلاغ برای شکار موش

موش صحرائی، برای کلاغ طعمه لذیذی است ولی شکار موش، آنهم برای کلاغ، کار آسانی نیست. موش در سوراخی زیر زمین زندگی می کند و کلاغ در آسمان می پرد. هنگامی که موش، برای چرا، بروی زمین می آید، اگر خطری احساس کند، بزودی خود را پنهان می کند. پس کلاغ، چگونه به شکار موش موفق می شود؟ کلاغ بر پشت بزی که به چرا، مشغول است، می نشیند. بز ریشه گیاهان را دوست می دارد و با سم پای خود خاک را زیر و رو کرده تا ریشه را بیرون آورده، بخورد. در این هنگام، موش صحرائی، از همه جا بی خبر، سر از لانه بیرون می آورد. کلاغ دیگر مهلتش نمی دهد، و مانند اجل معلق بر سر موش، فرود می آید و شکارش می کند.
قانون توارث، علم را موروثی نمی داند، عقل را هم موروثی نمی داند، پس زمین شناسی را کلاغ، از که آموخته و از کجا دانسته که موش صحرائی در دشت خانه دارد؟ حیوان شناسی را، از که آموخته، تا بداند که بز، ریشه گیاهان را دوست می دارد! استتار جنگی را، در کدام دانشگاه جنگ، تعلیم گرفته که خود را بر پشت بز، از نظر موش، پنهان دارد! از کجا دانسته که صبر و شکیبائی، راه موفقیت است. کلاغ، زمین شناسی می داند. حیوان شناسی می داند، از فنون جنگی آگاه است، از علم اخلاق بهره ای دارد، عقلی دارد که می تواند از دانش خود بهره برداری کند و علم را با عمل همراه سازد. تردیدی نیست که درین جا، دست نیرومندی، در کار است که کلاغ را رهبری می کند و بسوی هدفش، روانه می سازد.
معلمی که بتواند آموزگار و راهنمای همه کلاغها در همه جهان و در همه زمانها باشد، جز او کسی نیست زیرا متفکرترین موجود که انسان است، قادر نیست همه کلاغها را، در همه جهان و همه زمانها، تعلیم دهد اگر کلاغ قابل تعلیم باشد، اگر انسان زبان کلاغ را بداند و به راه تعلیم و تربیت کلاغ پی برده باشد، اگر کلاغها همه یک گونه باشند، اگر زبانشان همه یکی باشد، اگر انسانها همگی زبان کلاغ را بدانند، اگر متخصص تعلیم و تربیت کلاغ باشند، اگر علاقه ای بدینکار داشته باشند و بتوانند از کلاغ مزدی دریافت کنند، چون انسان، مفت کار نمی کند. تنها اوست که همه چیز را به همه جانداران، به رایگان، بخشیده است.

منـابـع

کلیــد واژه هــا