اهداف جهاد در فرهنگ اسلامی
English فارسی 4578 نمایش | در فرهنگ اسلامی جهاد براى چند هدف مجاز شمرده شده است:
الف - جهاد براى خاموش کردن فتنه ها و به تعبیر دیگر جهاد ابتدائى آزادى بخش
مى دانیم خداوند دستورها و برنامه هائى براى سعادت و آزادى و تکامل و خوشبختى و آسایش انسانها طرح کرده است، و پیامبران خود را موظف ساخته که این دستورها را به مردم ابلاغ کنند، حال اگر فرد یا جمعیتى ابلاغ این فرمان ها را مزاحم منافع پست خود ببینند و سر راه دعوت انبیاء موانعى ایجاد نمایند آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تبلیغ را براى خود کسب کنند. به عبارت دیگر، مردم در همه اجتماعات این حق را دارند که نداى منادیان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند حال اگر کسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد و از قید اسارت و بردگى فکرى و اجتماعى آزاد گردند طرفداران این برنامه حق دارند براى فراهم ساختن این آزادى از هر وسیله اى استفاده کنند، و از اینجا ضرورت جهاد ابتدائى در اسلام و سایر ادیان آسمانى روشن مى گردد. همچنین اگر کسانى مؤمنان را تحت فشار قرار دهند که به آیین سابق باز گردند براى رفع این فشار نیز از هر وسیله اى مى توان استفاده کرد.
ب - جهاد دفاعى
تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که مورد هجوم واقع شده حق مى دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند. این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى نامند، جنگ هایى مانند جنگ احزاب، احد، موته، تبوک، حنین و بعضى دیگر از غزوات اسلامى جزء این بخش از جهاد بوده و جنبه دفاعى داشته است. خداوند مى گوید: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل». (انفال/ 60)؛ «در برابر دشمنان هر قدر توانائى دارید از نیرو و قدرت آماده سازید، برابر دشمنان هر قدر توانائى دارید از نیرو و قدرت آماده سازید». مى گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتى ملت خود را به انواع سلاح هاى مخرب و ویرانگر درو کنید، و آبادی ها و زمین ها را به ویرانى بکشانید هدف این نیست که سرزمین ها و اموال دیگران را تصاحب کنید، و هدف این نیست که اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که با این وسائل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید (ترهبون به عدوا الله و عدوکم). جالب توجه اینکه کلمه عدو الله را با عدوکم قرین ساخته اشاره به اینکه در موضوع جهاد و دفاع اسلامى اغراض شخصى مطرح نیست، بلکه هدف حفظ مکتب انسانى اسلام است، آنها که دشمنیشان با شما شکلى از دشمنى با خدا، یعنى دشمنى با حق و عدالت و ایمان و توحید و برنامه هاى انسانى دارد، باید در این زمینه ها هدف حملات یا دفاع شما باشند. در حقیقت این تعبیر شبیه تعبیر فى سبیل الله و یا جهاد فى سبیل الله است که نشان مى دهد جهاد و دفاع اسلامى نه به شکل کشور گشائى سلاطین پیشین، و نه توسعه طلبى استعمارگران و امپریالیست هاى امروز، و نه به صورت غارتگرى قبائل عرب جاهلى است، بلکه همه براى خدا، و در راه خدا، و در مسیر احیاى حق و عدالت است. سپس اضافه مى کند، علاوه بر این دشمنانى که مى شناسید دشمنان دیگرى نیز دارید که آنها را نمى شناسید و با افزایش آمادگى جنگى شما آنها نیز مى ترسند و بر سر جاى خود مى نشینند (و آخرین من دونهم لا تعلمونهم). هدف و برنامه جهاد اسلامى است آیه به روشنى مى گوید هدف این نیست که انسانها را به کشتن دهید و هدف این نیست که به حقوق دیگران تجاوز کنید، بلکه همانطور که گفتیم هدف اصلى این است که دشمنان بترسند و به شما تجاوز نکنند و زور نگویند، و تمام تلاش و کوشش شما باید در کوتاه کردن شر دشمنان خدا و حق و عدالت خلاصه شود.
ج - جهاد براى حمایت از مظلومان
شاخه دیگرى از جهاد که در آیات دیگر قرآن کریم به آن اشاره شده، جهاد براى حمایت از مظلومان است، در آیه 75 سوره نساء مى خوانیم: «و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا»: (نساء/ 75) «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانى که بدست ستمگران تضعیف شده اند پیکار نمى کنید، همان افراد ستمدیده اى که مى گویند: خدایا! ما را از این شهر مکه که اهلش ستمگرند بیرون ببر، و براى ما از سوى خود، ولیى قرار ده، و براى ما از سوى خود یار و یاورى معین فرما». به این ترتیب، قرآن از مسلمانان مى خواهد که هم در راه خدا و هم مستضعفان مظلوم، جهاد کنند، و اصولا این دو از هم جدا نیستند و با توجه به اینکه در آیه فوق قید و شرطى نیست، این مظلومان و مستضعفان در هر نقطه جهان، باشند، باید از آنها دفاع کرده نزدیک و دور، داخل و خارج کشور تفاوت نمى کند. و به تعبیر دیگر حمایت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود، حتى اگر به جهاد منتهى گردد، اسلام اجازه نمى دهد مسلمانان در برابر فشارهایى که به مظلومان جهان وارد مى شود بى تفاوت باشند، و این دستور یکى از ارزشمندترین دستورات اسلامى است که از حقانیت این آیین خبر مى دهد.
د - جهاد براى محو شرک و بت پرستى
اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى کند، به همین دلیل به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند، و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک اقلیت هم پیمان (اهل ذمه) معامله مى کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت آمیز برقرار مى نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى، سختگیر است زیرا شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه کن ساخت. کلمه آزادى و احترام به فکر دیگران در مواردى به کار برده مى شود که فکر و عقیده لااقل یک ریشه صحیح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى و بیمارى چیزى نیست که محترم شمرده شود و به همین دلیل اسلام دستور مى دهد که بت پرستى به هر قیمتى که شده است حتى به قیمت جنگ، از جامعه بشریت ریشه کن گردد. بت خانه ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت آمیز ممکن نشد با زور ویران و منهدم گردند. اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته، و هرگز آن را وسیله سلطه جویى و کشورگشائى و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده، و استعمار و استثمار قرار نداده است. خداوند در سوره بقره می فرماید: «و قتلوا فى سبیل الله الذین یقتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا یحب المعتدین و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و أخرجوهم من حیث أخرجوکم و الفتنة أشد من القتل و لا تقتلوهم عند المسجد الحرام حتى یقتلوکم فیه فإن قتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکفرین» (بقره/ 191) «و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى دارد، آنها را بت پرستانى که از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آنجا که شما را بیرون ساختند مکه، آنها را بیرون کنید و فتنه و بت پرستى از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر در آن جا با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزاى کافران!». در نخستین آیه، قرآن دستور مقاتله و مبارزه با کسانى که شمشیر به روى مسلمانان مى کشند صادر کرده و به آنان اجازه داده است که براى خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند، و به تعبیر دیگر دوران صبر و شکیبایى مسلمانان تمام شده بود، و به قدر کافى قوت و قدرت پیدا کرده بودند که با شجاعت و صراحت، از خود و حقوق خویش دفاع کنند، مى فرماید: با کسانى که با شما مى جنگند در راه خدا پیکار کنید (و قاتلوا فى سبیل الله الذین یقاتلونکم). تعبیر به فى سبیل الله، هدف اصلى جنگهاى اسلامى را روشن مى سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر انتقام جویى یا جاه طلبى یا کشور گشایى یا به دست آوردن غنائم، و اشغال سرزمین هاى دیگران نیست. اسلام همه اینها را محکوم مى کند و مى گوید: سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا، و براى گسترش قوانین الهى و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق، و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهى باشد. همین نکته است که جنگهاى اسلامى را از تمام جنگهایى که در جهان روى مى دهد جدا مى سازد و نیز همین هدف، در تمام ابعاد جنگ اثر مى گذارد و کمیت و کیفیت جنگ، نوع سلاح، چگونگى رفتار با اسیران، را به رنگ فى سبیل الله در مى آورد. جمله الذین یقاتلونکم نیز صراحت دارد که این دستور مخصوص مقابله با کسانى است که دست به اسلحه مى برند، و تا دشمن به مقاتله و مبارزه بر نخیزد، مسلمانان نباید حمله کنند و این اصل (جز در بعضى موارد استثنایى)، همه جا محترم شمرده شده است. خداوند در سوره انعام راجع به هدف از جهاد اسلامی می فرماید: «و قتلوهم حتى لا تکون فتنة و یکون الدین کله لله فإن انتهوا فإن الله بما یعملون بصیر» (انعام/ 39)؛ «به کسانیکه کافر شدند بگو چنانچه از مخالفت باز ایستند و ایمان آورند گذشته آنها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق باز گردند سنت خداوند در گذشتگان در باره آنها جارى می شود، و با آنها پیکار کنید تا فتنه شرک و سلب آزادى بر چیده شود و دین و پرستش همه مخصوص خدا باشد و اگر آنها از راه شرک و فساد باز گردند و از اعمال نادرست خوددارى کنند خداوند آنها را مى پذیرد خدا به آنچه انجام مى دهند بیناست» طبق این آیه هدف از جهاد اسلامی عبارت است از:
الف: بر چیدن بساط بت پرستى و از میان بردن بتکده ها، زیرا آزادى دینى مخصوص کسانى است که از یکى از ادیان آسمانى پیروى کنند، و در برابر آنها اعمال فشار براى تغییر عقیده صحیح نیست، ولى بت پرستى نه دین است و نه مکتب بلکه خرافه است و انحراف، و حکومت اسلامى باید نخست از طریق تبلیغ و اگر ممکن نشد از طریق توسل به زور بساط بت پرستى را از همه جا برچیند و بتخانه ها را ویران کند.
ب: به دست آوردن آزادى بیان و تبلیغ و نشر اسلام، در این قسمت نیز اسلام اجازه مى دهد که اگر کسانى با اعمال خود جلو آزادى عمل مسلمانان را در نشر و تبلیغ و دعوت به اسلام بگیرند آنها حق دارند متوسل به جهاد آزادى بخش شوند و راه را براى تبلیغ منطقى بگشایند. جهاد اسلامى جنبه مادى ندارد، هیچ مسلمانى نباید براى هدف مادى گام در میدان جهاد بگذارد و به همین دلیل باید نخستین اظهار ایمان را از طرف دشمن بپذیرد، و به نداى صلح او پاسخ گوید اگر چه از غنائم مادى فراوان محروم گردد زیرا هدف از جهاد اسلامى توسعه طلبى و جمع غنائم نیست، بلکه هدف آزاد شدن انسانها از قید بندگى بندگان و خداوند زور و زر است و هر زمان که روزنه امیدى به سوى این حقیقت گشوده شد باید به سوى آن شتافت.
منـابـع
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 2 ص 30-27 و ص 23-17- ج 4 ص 75 ج 7 ص 167
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها