مراتب مختلف حبط و تکفیر
فارسی 2691 نمایش |به طور کلی درباره مختفی شدن اعمال سیئه و یا از بین رفتن آنها و یا تبدیل به اعمال حسنه شدن و درباره تکثیر اعمال خیر؛ در قرآن کریم مطالبی است.
اول: مختفی شدن گناه به واسطه رو پوشی که خداوند بر روی آن در عالم معنی و حقیقت می کشد و این در چند مورد منصوص است: یکی در مورد توبه: «یـاأیـها الذین ءامنوا توبوا إلی الله توبة نصوحا عسی ربکم أن یکفر عنکم سیـاتکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! توبه کنید به سوی خداوند، توبه خالص و جدی. امید است که پروردگار شما، از گناهان شما در گذرد» (تحریم/ 8) و دیگری درباره اجتناب از معاصی کبیره است، که در این صورت خداوند از معاصی صغیره در می گذرد؛ اگر چه از آنها توبه به عمل نیامده باشد. یعنی نفس اجتناب از کبایر، خود به خود موجب غفران و کفاره از صغایر است: «إن تجتنبوا کبآئر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیـئـاتکم؛ اگر شما از کارهای بزرگی که از آنها نهی شده اید اجتناب ورزید، ما از سیئات و بدی های شما که کوچک است می گذریم و نادیده می گیریم » (نساء/ 31) و دیگری ایمان به خدا و عمل صالح است، که خود به خود موجب غفران بدی های گذشته می شود: «و من یؤمن بالله و یعمل صـ'لحا یکفـر عنه سیـاته؛ و کسی که ایمان به خدا آورد و عمل نیکو انجام دهد، خداوند تمام بدی های او را می پوشاند» (تغابن/ 9) و دیگری تقوی است: «و من یتق الله یکفر عنه سیـاته و یعظم له أجرا؛ و کسی که تقوای خدا را پیشه سازد، خداوند بدی های او را می پوشاند و پاداش او را بزرگ قرار می دهد» (طلاق/ 5) و به طور کلی هر کردار خوبی که انسان برای خدا انجام دهد، خداوند اگر بخواهد گناهان انسان را می آمرزد: «إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر مادون ذ'لک لمن یشآء؛ حقا خداوند شرک به خود را نمی آمرزد و غیر از شرک را هر چه باشد برای کسانی که بخواهد می آمرزد» (نساء/ 48-116)
دوم: آنکه اعمال صالحه موجب از بین رفتن و نابود شدن اعمال سیئه می گردد؛ یعنی سیئه موجود را خداوند معدوم می کند. «إن الحسنـ'ت یذهبن السیــات؛ نیکی ها بدی ها را از بین می برد» (هود/ 114). و نیز در نابود گردانیدن خداوند ثواب و حسنه موجود را، آیات وارده در موارد حبط و ماشابه ها این معنی را می رساند. «و قدمنآ إلی ما عملوا من عمل فجعلنـ'ه و هبآء منثورا؛ (نسبت به کسانی که امید لقای ما را ندارند و استکبار می ورزند) ما چنین قصد و اراده داریم که تمام اعمالی را که به جای آورده اند، چون گرد و غبار پراکنده، نابود و خراب سازیم» (فرقان/ 23) «ذ'لک بأنهم کرهوا مآ أنزل الله فأحبط أعمـ'لهم؛ این به علت آنستک ه کافران ناپسند دارند آنچه را که خداوند فرو فرستاده است از آیات خود، پس بنابراین خداوند اعمال آنها را حبط و نیست می نماید» (محمد/ 9) و از همین قبیل است تعبیر به «ضلال» کردن، چون ضلال به معنای گم شدن است. «و الذین کفروا فتعسا لهم و أضل أعمـ'لهم؛ و کسانی که کافر شده اند، پس مرگ و هلاکت باد برایشان و خداوند اعمال آنان را نابود و گم می سازد» (محمد/ 8)
سوم: آنکه اعمال نیکو موجب تبدیل سیـئات گذشته به حسنات میشود؛ یعنی تمام بدی ها و گناهان تبدیل به خوبی ها و طاعت ها می گردد. «إلا من تاب و ءامن و عمل عملا صـ'لحا فأولـ'ئک یبدل الله سیــاتهم حسنـ'ت و کان الله غفورا رحمیا؛ مگر کسانی که از آن قبایح و زشتی ها برگردند و ایمان بیاورند و اعمال صالحه انجام دهند؛ خداوند سیئات آنان را مبدل به حسنات می کند و خداوند غفور و مهربان است» (فرقان/ 70)
چهارم: آنکه خداوند عمل قلیل را تکثیر می کند: «أولـ'ئک یؤتون أجرهم مرتین بما صبروا؛ اجر و پاداش ایشان در اثر صبر و تحملی که نموده اند، دو چندان داده میشود» (قصص/ 54) «من جآء بالحسنة فله عشر أمثالها؛ هر کس کار نیکی بیاورد، پس برای او، ده چندان آن عمل خواهد بود» (انعام/ 161)
پنجم: آنکه خداوند عمل معدوم را موجود می کند: «و الذین ءامنوا واتبعتهم ذریتهم بإیمـ'ن ألحقنابهم ذریتهم و مآ ألتنـ'هم من عملهم من شیء کل أمری ء بما کسب رهین؛ آن کسانی که ایمان آورده اند و ذریه و فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروی نموده اند، ما آن ذریه و فرزندان را به پدرانشان می رسانیم و ملحق می سازیم، بدون آنکه از اعمال پدران آنها چیزی کم و کاست کنیم و هر کس مرهون اعمال کسب شده توسط خود اوست» (طور/ 21). در اینجا ملاحظه میشود که ذریه ای که فقط پیروی کنند از پدرانشان، در عمل و پاداش ملحق به آنها می شوند؛ بدون آنکه خداوند عمل پدران را تقسیم کند: نیمی برای آنها و نیمی برای ذریه بگذارد. بلکه بدون کاهش از عمل پدران، به واسطه پیروی فرزندان از پدران و لحوق و لحوق به ایشان، تمام اعمال حسنه و خیراتی که برای پدران است، برای ذریه هم خواهد بود.
و اینست معنای لحوق و الحاق و آیه عجیبی است این آیه و بسیار موجب مسرت و فرح برای ما مؤمنینی که در عمل کوتاهیم ولی به واسطه پیروی از آبای گرام و اجداد عظام، خداوند از روی لطف و محبت، ما را ملحق کند و در خیرات و مبرات و مجاهدات و سایر حسنات، مو به مو و وجب به وجب ما را سهیم و شریک گرداند؛ بدون آنکه از عمل آنها بقدر ذره ای کم کند. «الحمدلله الذی هدنـ'نا لهـ'ذا و ما کنا لنهتدی لولا أن هدانا الله؛ شکر و سپاس، اختصاص به آن کسی دارد که ما را بدین مقام مشرف و هدایت کرد، و اگر هدایت او نبود ما چنین نبودیم که بتوانیم به چنین جایی و درجه ای هدایت شویم» (اعراف/ 43)
منـابـع
سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 345-349
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها