تقدیس شئون انسانیت در مکاتب جهان
فارسی 3404 نمایش | انسانی که خود یگانه موجود کاوش گر و محقق جهانی است که ما می شناسیم، همیشه خودش یکی از موضوعات بحث و تحقیق خودش بوده است. یعنی پیوسته یکی از مسائل مورد بحث انسان، خود او بوده است.
مفهوم کلمه انسانیت همواره با نوعی قدس و تعالی همراه بوده است، چنان که شئون خاص ما فوق حیوانی انسان نظیر دانش، عدالت، آزادی و وجدان اخلاقی به عنوان مقدسات شناخته می شوند.
پس انسان و انسانیت اجمالا به عنوان یک امر مقدس شناخته شده و می شود. یعنی با آنکه درباره بسیاری از مقدسات بشر تردید شده و حتی برخی از آنها مورد انکار قرار گرفته اند، ظاهرا هنوز مکتبی در جهان پیدا نشده است که عملا شئون خاص انسانیت را، جنبه های ما فوق حیوانیت انسان را تحقیر بکند و آنها را تقدیس نکند. مولوی خودمان غزل معروفی دارد که ذکر آن مناسب است:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست *** بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
یعقوب وار وا اسفاها همی زنم *** دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت *** شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر *** کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتم که یافت می نشود گشته ایم ما *** گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
و سعدی در "طیبات" (غزلیات عرفانی سعدی) خودش خواسته استقبالی کرده باشد یا جوابی داده باشد، می گوید:
از جان برون نیامده جانانت آرزوست *** ز نار نا بریده و ایمانت آرزوست
مردیده ای و همت مردی نکرده ای *** وانگاه حق سفره مردانت آرزوست
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی *** آنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست
به هرحال قسمتی از ادبیات عمده بشر را چه ادبیات دینی و چه ادبیات غیر دینی، مسئله انسانیت و تجلیل از آن تشکیل می دهد.
مخصوصا در ادبیات اسلامی که ما از آن اطلاع داریم چه در چهره عربی و چه در چهره فارسی که در این زمینه مطالب زیادی موجود است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 249-250
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها