ضحاک ابن عبدالله مشرقی

فارسی 14380 نمایش |

ضحاک فرزند عبدالله مشرقی از محدثین و گزارشگران واقعه کربلا در کوفه است. در سال 61 هجری قمری، در واقعه کربلا، ضحاک و پسرعمویش عمرو ابن قیس مشرقی، در دهکده «قصر بنی مقاتل» با حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بین راه کربلا ملاقات کردند، امام آنها را به یاری طلبید، "عمرو" عذرخواهی کرد و گفت: «من مردی عیال وار و سالخورده و بدهکار به مردم هستم و اموال مردم نزد من است؛ من باید بروم». ولی ضحاک، دعوت امام را قبول کرد و گفت: «ای پسر پیغمبر به شرط اینکه هرگاه که یاری من دیگر بی نتیجه بود، و نفعی نداشت، بیعت خود را از من بردارید». حضرت هم قبول کردند. اینچنین ضحاک با قافله اهل بیت وارد کربلا شد، در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی امیه با اسب های خود در یک هدف گیری، اسب های اصحاب امام را هدف قرار داده و از پای در می آورند، اسب خودش را در یکی از خیمه ها پنهان کرد و پیاده جنگید. در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می جنگیدند به قتل رساند و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرد که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «خداوند دست ترا قطع نکند و خدا در دفاع از اهل بیت پیغمبرت، جزای خیر به تو عطا نماید».
ضحاک زمانی که دید بیشتر اصحاب به شهادت رسیدند و جز یکی دو نفر باقی نمانده اند، خدمت اباعبدالله آمد و عرض کرد: «یابن رسول الله، به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟» حضرت فرمودند: «آری. من بیعت خود را از گردن تو برداشتم ولی تو چگونه می توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟» ضحاک گفت: «من اسب خود را در خیمه ای پنهان کردم و به همین جهت هم بود که پیاده می جنگیدم». سپس از حضرت اجازه گرفت از ادامه جنگ منصرف شد و به پشت جنگ برگشت و اسب خود را برداشت و عصر روز عاشورا، خاندان وحی را رها کرد. او که مردی شجاع و جنگجو بود، سوار بر اسب شد، به قلب سپاه بنی امیه حمله نمود و لشگر دشمن را شکافت و عده ای را به قتل رساند و عده ای را زخمی کرد و از بین آن لشگر عبور کرد تا به شهر و دیار خود برگردد. پانزده نفر از سپاه بنی امیه، او را تعقیب کردند. ضحاک وقتی به دهکده «شفیه» رسید و مطمئن شد که این پانزده نفر از سپاه خودشان دور شدند، ایستاد و خواست تا به آنها حمله کند ولی دید چند نفر از آنان مانند، ایوب بن مرح و قیس بن عبدالله صائدی که پسرعم او هستند، لذا جنگی نشد و او را رها کردند. ضحاک در کوفه، حوادث روز عاشورا (ده محرم) را برای مردم و شیعیان بازگو کرد. نام او و احادیث منقوله از او، در کتب تاریخ و مقاتل بسیار دیده می شود.

منـابـع

شیخ عباس قمی- منتهی الامال

دائرة المعارف تشیع ج 10

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها