استواری در ایمان، شرط استقلال و رشد جامعه اسلامی
فارسی 4104 نمایش | «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ترهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثرالسجود ذلک مثلهم فی التورة و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطأه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار وعدالله الذین ءآمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اجرا عظیما»؛ «محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند، بر کافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند. همواره آنها را در رکوع و سجود می بینی که فضل و خشنودی خدا را می جویند. نشانه (ایمان) آنها اثر سجده ای است که در چهره هایشان است. این وصف ایشان در تورات است و وصف آنها در انجیل چون کشته ای است که جوانه اش را بر آورد و محکم گرداند تا به تدریج قوت گیرد و بر ساقه های خود بایستد که کشاورزان را به شگفت آورد تا آنها کافران را به خشم آورد. خدا به کسانی از آنها که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است.» (فتح/29)
مثل رشد و تکامل امت اسلام
در این آیه کریمه، خداوند مثلی برای اهل ایمان یعنی برای مسلمانان که از دستورات پیغمبر اکرم پیروی می کنند ذکر می کند. می فرماید مثل اینها در انجیل اینطور ذکر شده است: مثل زراعتی هستند، یعنی دانه ای که در زمین کشت می شود. اول که این دانه سر می زند، به صورت برگ نازک است. اگر مثلا دانه گندمی را در زمین بکارند اول بار که از زمین می روید به صورت برگ خیلی نازک و لطیف است "فازره" اما این برگ به همان حالت نازکی ثابت نمی ماند تدریجا بیشتر از زمین بیرون می آید و دارای ساقه ای می شود که نسبت به آن برگ صفت دیگری دارد یعنی آن را تقویت می کند، آن برگ نازک را محکم می کند یعنی ساقه در می آورد. "فاستغلظ" بعد کم کم این ساقه غلظت و ضخامت پیدا می کند "فاستوی علی سوقه" روی ساقه خودش می ایستد.
"یعجب الزراع" در این وقت است که کشاورزان را به تعجب وا می دارد یعنی متخصصین فن کشاورزی وقتی نگاه می کنند تعجب می کنند. همین حالت است حالت استقلال و رشد و تعالی که چشم دشمن را کور می کند و دشمن به خشم در می آید. کفار وقتی اینها را می بینند به خشم در می آیند. این مثل، مثل چیست؟ خودش فرموده است: آنانکه با این پیغمبر هستند، در مقابل دشمن، قوی و محکم ولی نسبت به خودشان مهربان و نرم می باشند: «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا» در مقابل دشمن نیرومند و با صلابتند و نسبت به خودشان مهربان، اهل عبادت و پرستش می باشند، آنها را در رکوع و سجود می بینی.
این مطلب را توجه داشته باشید که عبادت و پرستش، از اسلام جداشدنی نیست. بعضی از افراد که با تعلیمات اجتماعی اسلام آشنا شده اند این آشنایی سبب شده است که عبادات را تحقیر کنند، ولی خیر، اینها از یکدیگر تفکیک پذیر نیست، عملا هم تفکیک پذیر نیست یعنی این دستورات و عبادات خاصیت خودش را نمی دهد مگر اینکه تعلیمات اجتماعی به او ضمیمه شده باشد. تعلیمات اجتماعی هم خاصیت خودش را نمی دهد مگر اینکه عبادت ها به او ضمیمه شده باشد.
«یبتغون فضلا من الله و رضوانا» از خدا زیاده می خواهند، به آنچه که دارند قانع نیستند، افزون تر می خواهند اما نه آن طور افزون خواهی که مادی مسلک ها و ماده پرست ها دارند که فقط دنبال پول و مادیات می باشند. اینها در عین افزون طلبی رضای خدا را می خواهند. در راه حق و حقیقت افزون طلب می باشند. «سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» مسلمانی در چهره آنها پیدا است، آثار عبادت در گونه آنها نمایان است. یعنی چه؟ مقصود این نیست که چون زیاد سجده کرده اند فقط پیشانیشان پینه بسته است. عبادت خاصیتش اینست که در قیافه انسان اثر می گذارد. یک رابطه عظیمی میان روح و جسم انسان هست. افکار و عقائد و اخلاق و ملکات انسان در قیافه او اثر می گذارد. قیافه یک انسان نمازخوان با یک انسان تارک الصلوة یکی نیست.
این چه مثلی است که خدا برای مسلمانان صدر اول زده است؟ مثل رشد است، مثل تکامل است، مثل اینست که رو به تکامل و پیشرفت می روند. اول مثل این هستند که به صورت یک برگ نازک از زمین روئیده می شوند. بعد به صورت یک ساقه ضخیم در می آیند، دارای برگ ها می شوند، بوته ای می شوند نه مانند سایر بوته ها. سایر کشاورزان، سایر معلمان، سایر تربیت کنندگان، بشریت وقتی اینها را می بینند به حیرت فرو می روند که این رشد با این سرعت و به این خوبی چطور می شود؟ سقراط ها وقتی بیایند حیرت می کنند.
سرعت رشد مسلمین
اتفاقا یکی از چیزهایی که باعث حیرت جهانیان شده است همین سرعت رشد مسلمین و به استقلال رسیدن مسلمان ها است که قرآن تعبیر می کند: «فاستوی علی سوقه»؛ روی پای خودش بایستد.
یکی از اروپائی ها گفته است اگر ما سه چیز را در نظر بگیریم، آن وقت اعتراف خواهیم کرد که در دنیا مانند محمد (ص) کسی وجود ندارد یعنی رهبری در دنیا مانند او وجود نداشته است. یکی اهمیت و عظمت هدف. هدف بزرگ بود، زیر و رو کردن روحیه و اخلاق و عقائد و نظامات اجتماعی مردم بود. دوم قلت وسایل و امکانات. از وسایل چه داشته است؟ همان خویشان نزدیک خودش با او طرف بودند، نه پولی داشت، نه زوری و نه همدستی. یک نفر یک نفر افراد را به خود مؤمن ساخت و دور خود جمع کرد تا به صورت بزرگترین قدرت جهان در آمد. عامل سوم سرعت وصول به هدف بود یعنی در کمتر از نیم قرن بیش از نیمی از مردم دنیا تسلیم دین او شدند و ایمان آوردند. آن وقت می بینید همچو رهبری در دنیا وجود نداشته است.
این است مقصود قرآن از این مثل که می گوید: «یعجب الزراع» متخصصین و دهقان ها و کشاورزان انسانیت تا ابد در تعجب فرو می روند که اینها چطور به این سرعت پیدا شدند و رشد کردند و روی پا ایستادند و میوه دادند. این مثل در خود قرآن مجید برای امت اسلام ذکر شده است. سؤالی را که می توان پرسید اینست که آیا مسلمانان صدر اول اختصاصا باید اینجور باشند و این خاصیت مال آنها بود یا خاصیت مال اسلام است یعنی هر وقت و هر جا مردمی واقعا اسلام را بپذیرند و به دستورات اسلام عمل بکنند همین خاصیت رشد و تزاید و تکامل و استقلال و روی پای خود ایستادن و دیگران را به حیرت و تعجب وا داشتن را دارند.
البته این خاصیت مال اسلام است نه مال مردم، این خاصیت مال ایمان به اسلام است، مال پیروی از تعلیمات اسلام است. اسلام نیامده است برای اینکه جامعه را متوقف بکند، ملت مسلمان را وادار به درجا زدن بکند، اسلام دین رشد است، دینی است که نشان داد عملا می تواند جامعه خود را به جلو ببرد. شما ببینید در چهار قرن اول اسلامی اسلام چه کرده است!
ویل دورانت در "تاریخ تمدن" می گوید: «تمدنی شگفت انگیزتر از تمدن اسلامی وجود ندارد.» پس اسلام عملا خاصیت خودش را نشان داده است. اگر اسلام طرفدار ثبات و جمود و یکنواختی می بود باید جامعه را در همان حد اول جامعه عرب نگاه بدارد پس چرا تمدن های وسیع و عجیب را در خودش جمع کرد و از مجموع آنها تمدن عظیم تری را به وجود آورد. پس اسلام با پیشرفت زمان مخالف نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- اسلام و نیازهای زمان جلد 1- صفحه 37-42
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها