فلسفه و آثار ازدواج در آئین اسلام
فارسی 8010 نمایش |شاید بعضى افراد هنگام ازدواج این سؤال در ذهنشان نقش ببندد که چرا انسان ازدواج مى کند و به عبارت دیگر، فلسفه ازدواج چیست؟ خداوند سبحان در قرآن مجید فلسفه ازدواج را آرامش روح و روان و ایجاد پیوند دوستى و محبت بیان مى کند و این را از نشانه هاى خود مى خواند: «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة» (روم/ آیه 21)؛ «از نشانه هاى او این است که براى شما همسر آفرید تا با او آرام بگیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد». در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژه ای صورت می گیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لکل قوم نکاح» (تهذیب الاحکام، ج8، ص29)، از پیمان زناشویی در قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به کار رفته است: آمیزش جنسی و عقد ازدواج.
قرآن در آیات مختلف به مسئله ازدواج پرداخته است. در برخی موارد، هرچند زن و مرد با یکدیگر زندگی می کنند، اما اهدافی که باید در زندگی حاکم باشد، از میان می رود و دو طرف بدون آن که بهره ای از زندگی مشترک ببرند، فقط با یکدیگر به صورت دو هم اتاقی زندگی می کنند. برخی گفته اند: (الازدواج والحیاه الزوجیه، ص11-13) هر جا نشانه های الفت و حکمت های زوجیت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است. (روم/آیه 21؛ فرقان/آیه 74؛ زخرف/آیه 70؛ بقره/آیه 25؛ یس/آیه 56)، و هرگاه جای این نشانه ها و حکمت ها را بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یکدیگر پر می کند، قرآن از کلمه «امرأه» استفاده کرده است (یوسف/آیه 30؛ تحریم/آیه 10 و 11)، همچنین آن جا که حکمت زوجیت، (بقای نسل انسان) از میان برداشته می شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است (ذاریات/آیه 25؛ مریم/آیه 4 و 5؛ آل عمران/آیه 40)؛ بدین سبب دوباره وقتی این حکمت سر بر می آورد و ثمره زوجیت به بار می نشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار می برد. در آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب می کند که همسرم نازا است؛ ولی وقتی دعای او اجابت می شود، قرآن می فرماید: «همسرش را برای او شایسته و آماده حمل کردیم.» (انبیاء/ آیه 90). ازدواج آثار فردى، اجتماعى و اقتصادى فراوانى دارد. از نظر فردى، انسان متأهل، احساس مسئولیت مى کند و چشمش از نگاه به نامحرم پاک مى شود و قلب سلیم پیدا مى کند. پیامبر(ص) فرمود: هرکدام از شما توانایى دارید همسر اختیار کنید، زیرا ازدواج، چشم را از نامحرم بهتر مى پوشاند و پاک دامنى نیکوترى مى بخشد.(مستدرک الوسائل، ج2، ص531، حدیث21)، از نظر اجتماعى نیز ازدواج پیامدهاى مثبتى دارد. کاهش فسادهاى اخلاقى و جنسى، تضمین سلامت روانى افراد، ایجاد محیطى امن و آرام براى یکایک اشخاص و… از جمله آثار و فواید مثبت ازدواج است. از جمله آثار ازدواج عبارتست از:
ازدواج موجب جلب خیر و برکت در روزى است، چنانکه خداوند مى فرماید: «إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم» (نور/آیه 32)؛ «اگر بینوا باشند خدا به کرم و لطف خود توانگرشان خواهد ساخت که خدا رحمتش وسیع و نامتناهى و به احوال بندگان آگاه است». ونیز اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) در حدیثى نقل مى کند که به حضرت عرض کردم آیا درست است که مردم مى گویند فردى نزدپیامبر آمد و نزد ایشان از تنگدستى و فقر شکایت کرد، و حضرت سه بار به او دستور ازدواج داد؟ حضرت امام صادق (ع) فرمود: آرى درست است سپس امام فرمود: روزى به همراه زن و خانواده است. آرى! آیا روزى از نزد خدا نیست، و آیا زن و فرزندان نزد خدایى که براى هر چیز روزى قرار داده روزى ندارند؟ مرد با یافتن احساس مسؤولیت نسبت به خانواده فعالیتش را فزونى مى دهد، و بدین ترتیب انرژى و نیروى کار او صد چندان مى شود و در پرتو آن امکانات اقتصادى را در محیط زندگى خود متحول مى کند. به این ترتیب متون اسلامى ازدواج را مورد تشویق قرار مى دهند و مردم را از عاقبت روى برتافتن از ازدواج بر اساس ترس از تهیدستى باز مى دارند. نگرانی از تنگ دستی، یکی از بهانه هایی است که برای گریز از ازدواج، مطرح می شود. قرآن، این گونه به انسان امیدواری می دهد: از فقر و تنگ دستی جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آن ها بکوشید؛ «چرا که اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بی نیاز می سازد». (نور/آیه 32) برخی گفته اند: مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بی نیازی است برای کسانی که تشکیل خانواده دهند. (روح المعانی، ج10، ص218) روایاتی نیز این معنا را تأیید می کند. در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج به سبب ترس از گرسنگی را سوءظن به پروردگار دانسته است؛ (الکافی، ج5، ص330)، زیرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، نگرانی در این زمینه، جز بدگمانی به خدا نیست.
ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ می کند. در اسلام، حفظ نسب، پایه احکام و حقوق فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت های فامیلی دیگر، مبتنی است. تبعیت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگی و حریت، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضای نمازهای میت توسط پسر بزرگ تر، مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آن ها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. (النسب و فروعه الفقهیه) و از این جا به اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پی می بریم. حفظ نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج شمرده شده است. (تبصره الفقهاء، ج2، ص190) انتظار زن برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/234)، عده زن به مدت سه دوره پاکی پس از طلاق (بقره/آیه 228) و انتظار زن باردار برای ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/آیه 4) همه این مقررات گویای اهمیت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/آیه 24)، و حرمت زنا (اسراء/آیه 32) نیز بر پایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده است. (مواهب الرحمن، ج8، ص21).
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت تر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک می کند. قرآن کریم به این اثر مهم اشاره دارد: «و از نشانه های او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا به وسیله آنها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد». (روم/آیه 21)؛ «و من ءایته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة إن فى ذلک لایت لقوم یتفکرون». قرآن در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است، و با تعبیر پر معنى لتسکنوا مسائل بسیارى را بیان کرده و نظیر این تعبیر در آیه 189 سوره اعراف نیز آمده است. به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها که مایه آرامش زندگى آنها است یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى شود. این آرامش از اینجا ناشى مى شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائى و نشاط و پرورش یکدیگر مى باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد. و از اینجا مى توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهى مى زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده مگر آنکه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ایجاب تجرد کند. به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى. بیماریهائى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى آید قابل انکار نیست. همچنین عدم تعادل روحى و ناآرامیهاى روانى که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است. از نظر اجتماعى افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمى زند. هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى گذارد شخصیت تازه اى در خود مى یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى کند و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج. برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش دانسته اند؛ همانگونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون)، دانسته است. طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله ای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: «از خودتان برای شما جفت هایی قرار داد و از چارپایان (نیز) نر و ماده، بدین وسیله شما را بسیار می گرداند» (شوری/آیه 11) در جای دیگری می فرماید: «پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت». (نساء/آیه 1) در آیه 72 نحل می فرماید: «از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه ها قرار داد.». قرآن، بقای نسل انسان و اجتماع مدنی را به ازدواج منوط می داند و روی آوردن به زنا و لواط را نابود کننده راه بقای نسل می شمارد و می فرماید: «به زنا نزدیک نشوید چرا که آن همواره زشت و بد راهی است.» (اسراء/آیه 32)، و در جای دیگر خطاب به قوم لوط می فرماید که: «آیا شما با مردها در می آمیزید و راه (توالد و تناسل) را قطع می کنید». (عنکبوت/آیه 29) زیرا با رواج راه های نامشروع، رغبت به نکاح کم می شود؛ جاذبه اش از بین رفته، فقط بار تأمین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی می ماند؛ درنتیجه، آسان ترین راه های اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می شود و هدف بقای نسل، رنگ می بازد.
یکی از خواسته های غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن است که پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تأمین می شود؛ زیرا اصل تولید و تکثیر، از راه های غیرمشروع نیز ممکن است؛ ولی در سایه ازدواج، نسلی دارای اصل و نسب پدید می آید. قرآن در آیاتی، فرزند را زینت زندگی دنیا شمرده که بیانگر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرارشدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است: «مال و فرزندان زیور زندگی دنیایند». (کهف/آیه 46) داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای گوناگون در قرآن آمده است. در آیه 223 بقره بعد از این که می گوید: «زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر جا (و هر گونه) که خواهید به کشتزار خود در آیید»، یادآور می شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید باشد، اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید. در آیه 187 بقره پس از آن که از آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، می فرماید: «و آن چه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید» که به نظر بسیاری مقصود، طلب فرزند است (مجمع البیان، ج2، ص504) در موارد متعددی از قرآن، خداوند برای داشتن فرزند صالح، خوانده شده است. در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل می کند که عرضه می دارند: (پروردگارا) اگر به ما (فرزندی) شایسته عطاکنی قطعا از سپاسگزاران خواهیم بود». در چند جا، درخواست حضرت زکریا (ع) مطرح شده است که از خداوند فرزندی که لیاقت جانشینی او را داشته باشد خواسته است: «از جانب خود ولی و جانشینی به من ببخش»، و «مورد رضایت پروردگار باشد» (مریم/آیه 5) در سوره آل عمران، پس از مشاهده شایستگی های مریم (ع) پروردگارش را می خواند: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه ای نیز به من عطا فرما». (آل عمران/آیه 38). از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است. (روم/آیه 21) آنچه در آغاز زندگی مشترک بین زن و شوهر، یگانگی برقرار می کند و اثر آن در مقام عمل ظاهر می شود، مودت است، ولی پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جای مودت را پرمی کند. (التفسیرالکبیر، ج25، ص111) رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه الهی و ضامن به پا ماندن بنای زندگی و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز زندگی نیز در زندگی نقش دارد. گاهی زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ گونه چشم داشتی و حتی گاهی با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سرمی زند. در این جا برای حفظ نظام خانوادگی، مودت رنگ می بازد؛ ولی رحمت جایگزین آن می شود.
غریزه جنسی، نیرویی است که در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسیله ای مجاز برای اطفای نیروی شهوت و پاسخی به این غریزه خدادادی است: «و کسانی که پا کدامنند، مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده اند، که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست.» (مؤمنون/آیه 6) در حدیث آمده است: میان لذت های مادی و جسمانی در دنیا و آخرت، هیچ کدام به پایه لذت زناشویی نمی رسد؛ سپس امام به آیه 14 آل عمران استشهاد می کند که در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدم داشته است: «محبت امور مادی از زنان و پسران و اموال فراوان... برای مردم آراسته شده». در آیه 187 بقره می فرماید: «خداوند می دانست که شما به خود خیانت می کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، انجام می دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد». این آیه، به نیاز غریزی جنسی اشاره دارد که به رغم ممنوعیت شرعی، مردم به سوی آن کشیده می شوند؛ البته این امر نمی تواند انگیزه اصلی و هدف نهایی ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسی در زن و مرد، دوره محدودی دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانی جنسی، یکدیگر را رها کنند یا زن و مردی که توانایی جنسی خویش را از دست داده اند، هیچ گاه پیمان زناشویی نبندند.
یکی از آثار ازدواج برای زن و مرد، ایجاد زمینه تقوا و دوری از گناهان است. با اشباع غریزه جنسی در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت انگیز از میان می رود. این که در قرآن از کسی که ازدواج کرده، به «محصن و محصنه» تعبیر شده (نساء/آیه 25) به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در حصن و سنگر مستحکمی قرار می گیرند و خود را حفظ می کنند تا وسوسه های شهوانی در آنان اثر نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از بین می برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تأمین و تربیت اولاد، انسان را با استفاده بهینه از عمر وامی دارد و برای گناه و معاشرت های گمراه کننده جایی باقی نمی ماند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من تزوج فقدا حرز نصف دینه» (سفینه البحار، ج2، ص480)؛ با ازدواج، نیمی از دین صیانت می شود. در روایتی دیگر آمده است: بدترین مردم کسانی اند که در تجرد به سرمی برند. (مجمع البیان، ج7، ص220) در تفسیر آیه187 بقره که می فرماید: «زنان لباس برای شما و شما لباس برای آنان هستید». برخی گفته اند: آن گونه انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسیب های جلدی، محافظت می شود، زن و مرد، با ازدواج، یکدیگر را از گناه حفظ می کنند. (التفسیر الکبیر، ج5، ص116)، در آیه 28 نساء حکمت تشریع ازدواج این گونه بیان شده است: «خداوند می خواهد تا بارتان را سبک گرداند»؛ زیرا پیروی از شهوات و در دام گناه افتادن، برای انسان، و زر و سنگینی می آورد و تشریع ازدواج از فساد و گناه جلوگیری می کند و انسان از عواقب آن در امان می ماند و این نوعی توسعه برای انسان شمرده می شود. البته آثار دیگری نیز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخی از زنان از جمله مادر زن و خواهر زن و نیز ایجاد حقوق زوجیت است.
منـابـع
اخلاق جنسى در اسلام و جهان غربف ص 11و 12
مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام صفحه 153-150
آیةاللّه مشکینى- ازدواج در اسلام
محمد حسین طباطبایی-المیزان،ج15،صفحه 123و ج2،صفحه 213وجلد 16،صفحه 166
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها