آثار امیدواری و نا امیدی در انسان از نظر آیات و روایات
فارسی 10994 نمایش |اگر درختی از لحاظ ریشه و تنه سالم بوده باشد و آنگاه به واسطه بعضی پیشامد ها و در اثر برخی علل و عوامل خارجی میوه اش از بین برود و یا برگش بریزد و یا شاخه اش قطع شود، سرما شکوفه اش را بزند و یا پرندگان میوه اش را منقار بزنند و فاسد کنند و نظیر اینها، در عین اینکه موجب تأسف است باعث نگرانی نیست، چرا؟ زیرا خود درخت اگر سالم باشد بار دیگر برگ و شکوفه خواهد داد، میوه خواهد داد، از نو جوانه خواهد زد و سایه خواهد انداخت، در این گونه مواقع است که آدمی به خود حق می دهد که خود را تسلی داده و بگوید: "سر خود درخت سلامت باشد". وجود آدمی نیز مانند یک درخت با اراده و ثمر بخش است، اگر سالم و بی عیب باشد خرم و با نشاط است، میوه ها و شکوفه ها می دهد، بر سر ها سایه می افکند، رهگذران در سایه اش از رنج آفتاب می آسایند، مانند همان درخت انواع حوادث و پیشامد ها ممکن است داشته باشد، ممکن است کودکان به او سنگ بپراکنند. آدمی سال ها زحمت می کشد و رنج می برد و دسترنجی تهیه می نماید، بعد در اثر حوادثی آن دسترنج از دستش می رود، سرمای فقر او را بی برگ و نوا می سازد، متاع دنیا ربوده شدن و سوختن و غرق شدن و هزاران آفت دیگر دارد، در عین اینکه این حوادث موجب تأسف است، برای یک روحیه سالم و با نشاط و امیدوار جای نگرانی نیست. همان طوری که اگر یک بدن، جوان و سالم بود وارد شدن جراحتی چندان نگرانی ندارد زیرا دوباره نسج ها به هم می آید ولی بدن نا سالم و مبتلا به مرض قند مثلا، مدتها وقت لازم است تا بتواند یک زخم کوچک را جبران کند. روحیه سالم و با نشاط و امیدوار نیز چنین است، هر نقصی را جبران می کند. مصیبت آن وقتی است که آفت به ریشه درخت بخورد، اگر آفت به ریشه خورد محفوظ ماندن شاخه و میوه و برگ و شکوفه اثر ندارد. اگر خدای ناخواسته آدمی در ناحیه روح و قلب و احساسات پژمرده و افسرده باشد، ناراضی و ناخشنود باشد، به جهان بدبین باشد، خودش را تک و تنها و بی غمخوار و مدد کاری ببیند، دیگر همچو شخصی نه برای خودش و نه برای دیگران مفید نخواهد بود، آنچنان زندگی با مرگ چندان تفاوتی ندارد هر چند هزاران برگ و نوا داشته باشد. در قرآن کریم این تعبیر زیاد آمده که خسران و بدبختی آنجاست که آدمی در ناحیه معنی و روح ببازد، باختن اثرات و ثمرات زندگی چندان اهمیت ندارد. زندگی اگر باشد، همیشه اثرات و ثمرات دارد، ولی خدای ناخواسته اگر آدمی مثلا امید و رجای خود را ببازد و از دست بدهد اهمیت فوق العاده دارد. بالاتر از آن، هنگامی است که ایمان و معرفت خود را ببازد، زیرا ایمان است که منبع امید و رجاست، ایمان است که توکل و اعتماد و امیدواری می آورد. آدم با ایمان هیچوقت خودش را تک و بی مدد کار و بی غمخوار نمی بیند، همیشه در نماز می گوید: "خدایا تو را می پرستیم و از تو مدد می خواهیم". آدم مؤمن می گوید: "خدایا ما به تو توکل کرده ایم و به سوی تو بازگشت کرده ایم". آدم با ایمان فرضا در اثر پیشامد های روزگار صدمات و لطماتی ببیند، چندان نگرانی ندارد. در مورد این افراد و اشخاص باید گفت: "سر ایمان و عقیده و روحیه آنها سلامت باشد". قرآن کریم خطاب به رسول اکرم (ص) می فرماید: «بگو من هم مانند شما بشری هستم،» مثل شما خواب و خوراک و احتیاجات دارم، مثل شما میل و فکر و آرزو دارم، آنچه نوع بشر باید داشته باشد من دارم، با این فرق که به من وحی می رسد که خدای شما و معبود شما یگانه است، بنابراین هر کس که امید لقای پروردگار خود را دارد لازم است عمل نیک انجام دهد و با خدا هیچ کس را شریک نسازد.
آثار امیدواری:
انسان نه تنها برای رفع بیماری های روحی و جسمی می تواند از داروی امید و آرزو استفاده نماید بلکه وسیله ای برای به دست آوردن سایر نیازها نیز می باشد زیرا با امیدواری کار و تلاش افزایش می یابد و با افزایش کار و تلاش حوایج شخص برآورده می شود. امید و آرزو رحمتی از جانب خداوند است که به انسان ها عطا شده تا هیچگاه از تلاش باز نایستند و امید به بخشش داشته باشند. پیامبراکرم (ص) فرمودند: «الامل رحمة لامتی»؛ «آرزو رحمت خداست بر امت من.» امام علی (ع) در دعای کمیل ضرورت امیدواری به فضل و رحمت الهی را بیان می فرماید: «ام کیف تولمه النار وهو یامل فضلک ورحمتک»؛ «چگونه در بر می گیرد او را آتش در حالی که او امیدوار است و آرزوی فضل و رحمت تو را دارد.»
آثار نا امیدی:
اینکه گفته می شود نا امیدی زشت و ناروا است منظور نا امیدی نسبت به رحمت بیکران هستی بخش و کسی است که شایستگی امیدواری داشته باشد و گرنه نا امیدی از مخلوقات حسن و نیکو است و امیدواری به آنان نه تنها موجب پیشرفت انسان نمی گردد بلکه خداوند عظیم می فرماید که: «وعزتی وجلالی ومجدی وارتفاعی علی عرشی لا قطعن کل من مومن من الناس غیری بالیاس ولا کسونه ثوب العذلةعند الناس ... بیدی مفاتیح الابواب»؛ «به عزت و جلالم و عظمتم و بلند مرتبگی من بر عرش سوگند می خورم که قطع می کنم امید هر مومنی را که به مردم غیر از من امید بسته است و تبدیل به یأس می نمایم و بر لباس مذلت نزد مردم می پوشانم .... زیرا که کلید های در ها به دست من می باشد.» در واقع نا امیدی ناشی از وسوسه های شیطانی است که در دل فرد می افتد و از این محل باید به خدا پناه برد که نیروی کار و تلاش را از انسان می گیرد و او را تبدیل به موجودی منزوی و خانه نشین می نماید به دنبال آن شکست های پی در پی و فقر برایش حاصل می گردد. در عین حال نا امیدی خود نیز از گناهان کبیره محسوب می شود. از سخنان و مواعظ امام رضا (ع) است که می فرمایند: «من الکبائر الیاس من روح الله»؛ «از جمله گناهان کبیره یأس و نا امیدی از رحمت خداوند است. در آیات نورانی قرآن کریم آمده است که: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم»؛ «بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید. همانا خداوند، همه گناهان را (با شرایطش) می آمرزد، که او خود آمرزنده ی مهربان است.» (زمر/53). امید و آرزو باعث ایجا انگیزه کار و فعالیت در انسان ها می شود و هدفی را برای آنها مشخص می نماید و به دنبال فعالیت بیشتر، نشاط و شادابی بیشتر خواهد شد. از انواع بیماری های روانی از جمله یأس و افسردگی از میان می رود به جای آن آرامش روانی حاصل می گردد. حتی بنا بر نظریات پزشکان بسیاری از بیماری های جسمی نیز بر اثر افسردگی و عدم نشاط و شادابی در انسان ایجاد می گردد. به عنوان مثال پزشکان به انسان هایی که دچار بیماری های لاعلاج باشند خنده، مسافرت، فعالیت و رفت و آمد با دیگران و تفریحات سالم و ورزش را تجویز می نمایند تا هر چه بیشتر آنها را از محیط غم افزا و نا امیدی دور نگه دارند.
منـابـع
مرتضی مطهری- حکمت ها و اندرزها- صفحه 175
محمد باقر مجلسی- بحارالانوار جلد 77- صفحه 173
شیخ عباس قمی- مفاتیح الجنان- صفحه 87
شیخ محمد حسن حرّ عاملی- وسائل الشیعه جلد 15- صفحه 214
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها