ویژگیهای امام معصوم علیه السلام در فرهنگ شیعه

فارسی 4035 نمایش |

امامت در شیعه‏ مسئله ‏ای است تالی تلو نبوت و بلکه از بعضی از درجات نبوت بالاتر است‏ یعنی انبیای اولوالعزم آنهایی هستند که امام هم می‏باشند. خیلی از انبیاء اصلا امام نبوده ‏اند. انبیای اولوالعزم در آخر کار به امامت رسیده ‏اند. غرض اینکه وقتی چنین حقیقتی را قبول کردیم، همانطور که تا پیغمبر هست صحبت این نیست که چه کسی حاکم باشد زیرا او یک جنبه فوق بشری‏ دارد، تا امام هست نیز صحبت کس دیگری برای حکومت مطرح نیست. وقتی‏ او نیست (حالا یا اصلا بگوئیم موجود نیست و یا بگوئیم مثل عصر ما غایب‏ است) آنگاه صحبت حکومت به میان می‏آید که حاکم کیست. در شیعه امامت پدیده و مفهومی است درست نظیر نبوت آنهم عالیترین درجات نبوت.
پیامبر (ص) از طرف خداوند براى رفاه و خوشبختى بشر، دستور و قانون مى ‏آورد که به آنها موارد رضا و سخط مالک حقیقى، مصالح، مفاسد، حدود اجتماعى، آداب، امور مادى و معنوى، مکارم اخلاق، عبادات، طاعت حق متعال و راه قرب و وصول به او تعیین مى‏ گردد و نیز علوم و معارفى مى ‏آورد که با آنها پژوهندگان علم و حکمت را بى ‏نیاز و تشنگان اسرار و معارف ربانى را سیراب میکند. پس از رحلت آن حضرت براى بقاى این دستورها و علوم و حفظ آنها از تحریف و وسوسه‏ هاى‏ شیطانى و نیز براى‏ برقرارى کیان حکومت اسلامى، حافظ و راهبرى لازم است که از طرف خداوند تعیین‏ شود که او را امام و صاحب امر مى‏ نامیم. امام چون از طرف خدا برگزیده شده، در تمام فضایل و مناقب بر دیگران برترى دارد و هیچ کس با او برابر نیست.
برخى از اوصاف و اخلاق امام و زمامدار مسلمانان را که از روایات استفاده مى ‏شود عبارتند از:
از عبدالعزیزبن مسلم نقل شده که وى گفته است: «کنا مع الرضا (ع) بمرو فاجتمعنا فی الجامع یوم الجمعة فی بدء مقدمنا، فأداروا أمر الإمامة وذکروا کثرة اختلاف الناس فیها. فدخلت على‏ سیدی (ع) فأعلمته خوض الناس فیه. فتبسم (ع) ثم قال: یا عبدالعزیز (بن‏مسلم) جهل القوم و خدعوا عن آرائهم. إن الله -عزوجل- لم‏یقبض نبیه حتى أکمل له الدین و أنزل علیه القرآن فیه تبیان کل شی‏ء. بین فیه الحلال و الحرام و الحدود و الأحکام و جمیع ما یحتاج إلیه الناس کملا. فقال -عزوجل- ما فرطنا فی الکتاب من شی‏ء... الإمام کالشمس الطالعة المجللة بنورها للعام و هی فی الأفق بحیث لا تنالها الأیدی و الأبصار. الإمام البدر المنیر و السراج الزاهر و النور الساطع....؛ ما با حضرت رضا (ع) در مرو بودیم. در آغاز ورودمان، روز جمعه در مسجد جامع انجمن کردیم. آنگاه (حضار) موضوع امامت را مورد بحث قرار داده، اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه ذکر کردند. من خدمت سرورم رفتم و (غور و) بررسى مردم را درباره امامت به عرض آن حضرت رسانیدم. امام (ع) لبخندى زد، سپس فرمود: اى عبدالعزیز! این قوم درباره آراى (فطرى و صحیح) خودشان گول‏ خوردند و نفهمیدند. همانا خداوند -عزوجل- پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود، تا این‏که دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود، که در آن بیان هر چیز است. حلال، حرام، حدود، احکام و تمام نیازمندیهاى مردم را در قرآن بیان نمود و فرمود: چیزى را در کتاب فروگذار نکردیم، و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیامبر (ص) بود، (آیه) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم» را نازل فرمود. موضوع امامت اکمال دین است؛ (یعنى تا پیامبر (ص) جانشین خود را معرفى نکند، تبلیغ دینش را به کمال نرسانده است). پیغمبر (ص) از دنیا نرفت، تا آن که نشانه ‏هاى راه (هدایت) را براى امتش بیان نمود و راهشان را روشن ساخت و آنان را در راه معتدل حق واگذاشت و على را به عنوان پیشوا و امام منصوب نمود و همه احتیاجات امت را بیان کرد. پس هر که گمان کند خداى -عزوجل- دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند، به آن کافر شده است. مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند، تا روا باشد به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگ‏تر و منزلتش عالی‏تر و جانبش منیع‏تر و دسترسى به ژرفایش عمیق‏تر از آن است که عقول مردم به آن برسد، یا با آراء شان به آن دست یابند، یا به انتخاب خود امامى را منصوب کنند...تا این‏که فرمود: امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا گرفته و خودش در افق است، به‏ گونه ‏اى که دست‏ها و دیدگان به آن نرسد امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنما در شدت تاریکى‏ ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها است. امام آب گواراى زمان تشنگى و راهنماى هدایت (و صراط مستقیم) و نجات دهنده از هلاکت است. امام آتش (فروزان) بر تپه است (که راهنماى گمشدگان است). وسیله گرمى سرمازدگان و راهنماى هلاکتگاه‏ها است که هر کس از وى جدا شود، هلاک گردد. امام ابرى‏ است بارنده، بارانى است با ریزش پى‏ در پى و قطراتى درشت‏..»
و می فرماید: «... الإمام السحاب الماطر و الغیث الهاطل و الشمس المضیئه و السماء الظلیلة و الأرض البسیطة و العین العزیزة و الغدیرة و الروضة. الإمام الأنیس الرفیق و الوالد الشفیق و الأخ الشقیق و الأم البرة بالولد الصغیر. و مفزع العباد فی‏الداهیة الناد. الإمام أمین الله فی خلقه و حجته على عباده و خلیفته فی بلاده و الداعی إلى‏الله و الذاب عن حرم الله. الإمام المطهر من الذنوب و المبرى‏ عن العیوب. المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام‏الدین و عز المسلمین و غیظ المنافقین و بوار الکافرین. الإمام واحد دهره. لایدانیه أحد و لایعادله عالم و لایوجد منه بدل...؛ خورشیدى است فروزنده، سقفى است سایه‏ دار، زمینى است گسترده، چشمه ‏اى است پرآب (و جوشان)، برکه و مرغزار است. امام همدم با رفق، پدر مهربان، برادر برابر، مانند مادر دلسوز به کودک و پناه بندگان است در مصیبت بسیار دشوار. امام امین خداوند است در میان خلقش، خلیفه او است در بلادش، دعوت کننده به او و دفاع‏ کننده از حقوق او است. امام از گناهان پاک و از عیب‏ها برکنار است. به دانش مخصوص و به خویشتن‏دارى نشانه‏ دار است. (موجب) نظام دین و عزت مسلمانان، خشم منافقان و هلاک کافران است. امام یگانه روزگار خود است. هیچ‏کس به قرب کمالش نرسد. دانشمندى با او برابر نباشد. بدون بدل و بدون مانند و نظیر است. تمام فضایل (و کمالات) ویژه او است. بدون این‏که در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بل اختصاصى است از (جانب) برترى دهنده بخشایشگر (که به او عنایت فرموده است) ...».

منـابـع

مرتضی مطهری- امامت و رهبری- صفحه 163-162

شیخ کلینی- اصول كافى- ج ‏1 صفحه ‏283-284 و ‏286

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد