اعترافات نسبت به فصاحت و بلاغت در نهج البلاغه
فارسی 7354 نمایش | علی (ع) یگانه کسی است بعد از رسول خدا (ص) که مردم به حفظ و ضبط سخنانش اهتمام داشتند. ابن ابی الحدید از "عبدالحمید کاتب" که در فن نویسندگی ضرب المثل است و در اوایل قرن دوم هجری می زیسته است نقل می کند که گفت هفتاد خطبه از خطبه های علی (ع) را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که جوشید. "علی الجندی" نیز نقل می کند که از "عبدالحمید" پرسیدند: چه چیز تو را به این پایه از بلاغت رساند؟ گفت: حفظ کلام الاصلع؛ "از بر کردن سخنان علی (ع)". عبدالرحیم بن نباته ضرب المثل خطبای عرب است در دوره اسلامی، وی اعتراف می کند که سرمایه فکری و ذوقی خود را از علی (ع) گرفته است. وی به نقل ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه می گوید: "صد فصل از سخنان علی را حفظ کردم و به خاطر سپردم و همانها برای من گنجی پایان ناپذیر بود".
از زبان جاحظ
جاحظ، ادیب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است و در اوایل قرن سوم هجری می زیسته است و کتاب "البیان و التبیین" وی یکی از ارکان چهارگانه ادب بشمار آمده است. (سه رکن دیگر عبارت است از: ادب الکاتب ابن قتیبه، الکامل مبرد، النوادر ابی علی قالی). در مقدمه "البیان و التبیین" (نقل از مقدمه ابن خلدون) مکرر در کتاب خویش ستایش و اعجاب فوق العاده خود را نسبت به سخنان امام علی (ع) اظهار می دارد. از گفته های وی برمی آید که در همان وقت سخنان فراوانی از امام علی (ع) در میان مردم پخش بوده است.
در جلد اول "البیان و التبیین"، جاحظ رأی و عقیده کسانی را نقل می کند که صمت و سکوت را ستایش، و سخن زیاد را، نکوهش کرده اند. وی می گوید: "سخن زیاد که نکوهش شده است سخن بیهوده است، نه سخن مفید و سودمند وگرنه علی بن ابی طالب و ابن عباس نیز سخن فراوان داشته اند."
جاحظ در همان جلد اول این جمله معروف را از علی (ع) نقل می کند: «قیمه کل امرء ما یحسنه»؛ ارزش هر کسی به میزان آن چیزی است که به خوبی از عهده آن برآید. آنگاه بیش از نیم صفحه این جمله را ستایش می کند و می گوید: "در همه کتاب ما، اگر جز این یک جمله نبود کافی، بلکه کفایت بود، بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش بی نیاز کند، و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد." آنگاه می گوید: "کان الله عزوجل قد البسه من الجلاله و غشاه من نورالحکمه علی حسب نیه صاحبه و تقوا قائله؛ گویا خداوند جامه ای از جلالت و پرده ای از نور حکمت متناسب با نیت پاک و تقوای گوینده اش، بر این جمله کوتاه پوشانیده است".
جاحظ در همین کتاب، آنجا که می خواهد درباره سخنوری صعصعة بن صوحان بحث کند می گوید: "از هر دلیلی بالاتر بر سخنوری او این است که علی گاهی می نشست و از او می خواست سخنرانی کند".
از نظر سید رضی
سید رضی جمله معروفی در ستایش و توصیف سخنان امام علی (ع) دارد. وی می گوید:
"کان امیرالمومنین (ع) مشرع الفصاحه و موردها و عنه اخذت قوانینها و علی امثلته حذا کل قائل خطیب و بکلامه استعان کل واعظ بلیغ و مع ذلک فقد سبق و قصروا، و تقدم و تاخروا، لان کلامه (ع)، الکلام الذی علیه مسحه من العلم الالهی و فیه عبقه من الکلام النبوی"؛ امیرالمؤمنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگاه بلاغت است. اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشت و قوانین آن از او اقتباس شد. هر گوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هر واعظ سخندانی از سخن او مدد گرفت؛ در عین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند، بدان جهت که بر کلام او نشانه ای از دانش خدایی و بوئی از سخن نبوی موجود است".
از نظر ابن ابی الحدید
ابن ابی الحدید از علمای معتزله قرن هفتم هجری است. او ادیبی ماهر و شاعری چیره دست و سخت شیفته کلام امام علی (ع) است و مکرر در خلال کتاب خود شیفتگی خویش را ابراز می دارد. در مقدمه کتاب خویش می گوید: "به حق، سخن علی را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خوانده اند، مردم همه دو فن خطابه و نویسندگی را از او فرا گرفته اند.. همین کافی است که یک دهم بلکه یک بیستم آنچه مردم از سخنان علی گرد آورده و نگهداری کرده اند از سخنان هیچکدام از صحابه پیامبر اکرم (ص) با آنکه فصحایی در میان آنها بوده است، نقل نکرده اند، و باز کافی است که مردی مانند جاحظ در البیان و التبیین و سایر کتب خویش ستایشگر او است".
ابن ابی الحدید در جلد چهارم کتاب خود در شرح نامه امام به عبدالله بن عباس پس از فتح مصر به دست سپاهیان معاویه و شهادت محمد بن ابی بکر که امام، خبر این فاجعه را برای عبدالله به بصره می نویسد، می گوید: "فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد داده و مهار خود را باو سپرده است، نظم عجیب الفاظ را تماشا کن، یکی پس از دیگری می آیند و در اختیار او قرار می گیرند مانند چشمه ای که خود به خود و بدون زحمت از زمین بجوشد، سبحان الله جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می شود، با هیچ حکیمی برخورد نکرده است اما سخنانش در فلسفه بالادست سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است، با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است اما از سقراط بالاتر رفته است، میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است زیرا مردم مکه تاجر پیشه بودند و اهل جنگ نبودند، اما شجاعترین کسی از کار در آمد که بر روی زمین راه رفته است.
از خلیل بن احمد پرسیدند: علی شجاع تر است یا عنبسه و بسطام؟ گفت: "عنبسه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد، علی مافوق افراد بشر است این مرد فصیحتر از سحبان بن وائل و قیس بن ساعده ایادی از کار در آمد و حال آنکه قبیله قریش که قبیله او بودند افصح عرب نبودند، افصح عرب "جرهم" است هر چند زیرکی زیادی ندارند…
از زبان الجندی
علی الجندی رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب "علی بن ابی طالب، شعره و حکمه" درباره نثر علی (ع) می گوید: "نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه می افکند در این سخنان هست، از نظر سجع، چنان منظوم است که می توان آن را "شعر منثور" نامید".
وی از قدامة بن جعفر نقل می کند که گفته است: "برخی در سخنان کوتاه، توانایند و برخی در خطبه های طولانی، و علی در هر دو قسمت بر همه پیشی گرفته است، همچنانکه در سایر فضیلت ها".
منـابـع
مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 18-11
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها