باور به معاد ریشه واقع بینی در شئون فکری و اخلاقی زندگی
فارسی 4010 نمایش | باور به معاد ریشه واقع بینی
دین آسمانی بیان می کند: انسان طبیعی «بی آلایش خرافات و هوس بازی ها» به شعور فطری خود، معاد را اثبات می کند و در نتیجه خودش را دارای یک حیات جاوید می بیند که باید تنها با تعقل که موهبت اختصاصی انسانیت وی می باشد، زندگی کرده و لحظه ای از لوازم این واقع بینی خود غفلت نکند، نه مانند یک فرد مادی از مبدأ و معاد بی خبر، که منطقی جز منطق مشترک حیوانی نداشته و آرزویی جز تسلط بر لذایذ مادی در دل خود نمی پروراند، ایمان به روز رستاخیز و اعتقاد به معاد در همه شئون فکری و اخلاق روحی، و اعمال اجتماعی و انفرادی این انسان واقع بین تأثیر روشن دارد.
معاد و تنظیم و تعدیل برنامه زندگی
از این راه است که انسان خود را و همه چیز را با نظر واقع بینی آن نحو که هست می بیند. او خود را یک موجود چند روزه ای محدود مشاهده می کند که جزیی است از اجزای این جهان گذران. وی و اجزای دیگر جهان هستی، مجموعا یک قافله ای را تشکیل می دهند که شب و روز به سوی یک جهان دیگر پاینده و جاویدی در سیر و حرکت بوده و پیوسته در میان «دفع» دست آفرینش (علت فاعلی) و «جذب» هدف و نتیجه آفرینش (روز معاد) سرگرم راه پیمایی می باشد. از این روست که این واقع بینی و طرز تفکر، عواطف و احساسات درونی وی را تعدیل نموده و با اسلویی که مناسب چنین مقصد و هدفی است، محدود می سازد.
کسی که خود را به واسطه حوایجی که دارد وابسته به همه اجزای هستی گذران مشاهده کرده و مانند پر کاهی در پنجه امواج این سیل هول انگیز بوده و افتان و خیزان رو به مقصد عمومی سیر می کند، دیگر این خودبینی و گردن افرازی و سرکشی های جاهلانه انسانی را به مغز خود راه نمی دهد، دیگر خود را سر سپرده شهوت رانی و هواپرستی و هوسبازی نمی کند، دیگر خود را در راه بیشتر از آنچه برای یک انسان چند روزی لازم است، اسیر کوشش و تلاش بی خود نساخته و تبدیل به یک ماشین خودکار بی اراده نمی نماید و در نتیجه مقدار قابل توجهی از زد و خوردهای زندگی فردی و اجتماعی انسان کاسته می شود.دیگر مساعی خود را در یک رشته کارهایی که مستلزم فداکاری و از میان رفتن جان و مال می باشد، هدر نمی بیند، زیرا اگر در راه نیکوکاری جان وی نیز از میان برود، همانا زندگی چند روزه پر ملال دنیوی را از دست می دهد، ولی او با زندگی جاوید خود باقی است، و نتایج عالی فداکاری خود را یافته و با آنها خوش وقت خواهد بود. دیگر مانند یک نفر مادی بی خبر از معاد در فداکاری های خود نیازی به یافتن یک رشته خرافات فریبنده و گمراه کننده ندارد. نمی خواهد به وی تلقین کنند که فداکاری و از جان گذشتگی در راه مقدسات اجتماع -مانند آزادی و قانون و وطن- نام نیک و پاینده ای برای انسان کسب می کند که به واسطه آن دارای یک زندگی جاوید پر افتخاری می شود. در حالی که اگر راستی انسان با مرگ نابود می شود، زندگی و افتخار پس از مرگ مفهومی جز خرافه ندارد.
معاد و فعالیت اجتماعی
از همین جا بی اساس بودن سخنی مانند این سخن روشن می شود و آن اینکه تصور مرگ و جهان پس از مرگ نشاط کار و فعالیت زندگی را از دست انسان نمی گیرد. زیرا نشاط کار و فعالیت انسان معلول حس احتیاج است و با تصور معاد حس احتیاج از میان نمی رود. گواه این مطلب اینکه مسلمین در صدر اسلام که بیشتر پیرو تعلیمات دینی بودند و تصور معاد در قلوبشان بیشتر از همه وقت جلوه می کرد، فعالیت اجتماعی حیرت آوری داشتند که هیج گونه طرف نسبت با فعالیت های بعدی شان نبود. بلی تصور معاد کاری که می کند این است که از افراط در مادیت و شهوت پرستی و خودکشی در راه خرافات و اوهام جلوگیری می نماید.
معاد و سرزندگی وحی
دیگر از فواید ایمان به معاد این است که روح انسان پیوسته با این ایمان زنده است. او می داند که اگر مظلومیت یا محرومیتی دامنگیرش شود و امروز نمی تواند حق خود را باز ستاند، روزی در پیش دارد که انتقام وی کشیده شده و حقش به او بر خواهد گشت و هر کار نیکی که انجام دهد روزی از وی با بهترین طرزی تقدیر خواهد شد. از این راه است که انسان معتقد به معاد، می داند که اعمالش دایما تحت کنترل بوده و ظاهر و باطن اعمالش «پنهان و آشکار» پیش خدای دانا و بینا روشن بوده و روزی در پیش دارد که با کمال دقت به حسابش رسیدگی خواهد شد و این عقیده، عملی در انسان انجام می دهد که از دست صد هزار پلیس مخفی و مأمور آگاهی بر نمی آید، زیرا همه آنها از بیرون کار می کنند و این یک نگهبان داخلی است که هیچ سری را از آن نمی شود پوشید.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 104-106
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها