معنای تأویل و مباحث پیرامون آن
فارسی 5240 نمایش |معنای تأویل
کلمه تأویل در اصل به معنی رجوع است. بنابراین تأویل متشابه یعنی مرجعی که آیه متشابه به آن ارجاع می شود و تأویل قرآن یعنی مأخذ و منبع اصلی که معارف قرآن از آن جا گرفته می شود. برای آنکه این مطلب واضح شود لازم است قبلا بدانیم که مفسرین (در معنای تأویل و فرق تفسیر و تأویل متذکر می شویم که علامه طباطبایی در این جا اقوال گوناگونی نقل کرده و هر کدام را جواب داده اند و ما به سبب رعایت ایجاز، فقط همان معنی شایع و جواب آن را ذکر کردیم. مطلب دیگر آنکه در نگارش این قسمت، به منظور تلخیص و استفاده بیشتر خواننده ارجمند، در سبک اصل، کمی تصرف کرده ایم) برای کلمه «تأویل» معانی زیادی کرده اند که از همه مشهورتر این است: «تأویل یعنی معنایی که با ظاهر لفظ مخالف باشد.» این معنی به قدری بین متأخرین شایع شده که لفظ «تأویل» با آنکه در اصل به معنی رجوع بوده، ولی حقیقت ثانوی در معنای مخالف با ظاهر پیدا کرده است. این معنی برای تأویل قابل قبول نیست.
تأویل در معنای خلاف ظاهر
اولا استعمال کلمه تأویل در معنی خلاف ظاهر، اصطلاحی است که بعد از نزول قرآن پیدا شده و هیچ دلیلی در دست نیست که مراد از «تأویل» که 16 بار در قرآن ذکر شده، معنی خلاف ظاهر باشد، بلکه اگر خوب در موارد استعمال این کلمه در قرآن تدبر شود واضح می شود که هیچ یک از معانی که مفسرین برای تأویل ذکر کرده اند مقرون به صحت کامل نیست، گرچه پاره ای از آنها نسبتا صحیح می باشد.
ثانیا لازمه این قول که مراد از تأویل معنی خلاف ظاهر باشد این است که در قرآن یک سلسله معانی وجود دارد که ظاهر آیات با آن معانی مخالف است و این ظاهر چون مخالفت با محکمات قرآن دارد، موجب فتنه در دین و گمراه کردن مردم می شود. بازگشت این سخن به این است که در قرآن اختلافی بین آیات وجود دارد که جز به وسیله منصرف کردن پاره ای از آیات از معنی ظاهری و برگرداندن آنها به یک معنی که فهم های عمومی آن معانی را درک نمی کند مرتفع نمی گردد.
اگر ما چنین اختلافی را در قرآن ملتزم شویم، این احتجاج که در خود قرآن است، باطل خواهد شد که می فرماید: « افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا؛ چرا در قرآن تدبر نمی کنند، که اگر آن از نزد کسی جز خدا بود؛ اختلاف زیادی در قرآن مشاهده می کردند» (نساء/ 82) برای اینکه خوب به مطلب برسیم لازم است بگوییم: اگر رفع اختلاف دو آیه به این باشد که یک آیه را به کی آیه به اصطلاح «تأویل» کنیم و بگوییم معنایی دارد غیر از معنایی که ظاهرش بر آن دلالت می کند، آن معنا را کسی غیر خدا (و مثلا راسخون در علم) نمی دانند، آن آیه که چنین معنایی دارد، به کلی از حجیت ساقط خواهد شد، زیرا چنین تأویلی را ما در گفته دیگران هم می توانیم بکنیم، حتی در گفتاری که به طور قطع دروغ باشد، می توانیم بگوییم ظاهرش مردا نیست و بلکه معنای راستی را گوینده اراده کرده که ما نمی فهمیم!
خلاصه: اگر خواسته باشیم بدین ترتیب از قرآن رفع اختلاف کنیم، بر خلاف منطوق آیه ای است که گذشت (آیه 82 نساء) چرا که این آیه با کمال صراحت و به زبان احتجاج، صراحت دارد که قرآن در معرض افهام عمومی و زمینه بحث و تأمل و تدبر است و در تمام قرآن یک آیه همه وجود ندارد که مقصود از آن، معنایی مخالف با ظاهر یک کلام عربی باشد و یا مشتمل بر لغز و معما باشد. در حالی که ما با «تأویل» کذایی خود، این حقایق را در بوته فراموشی نهاده ایم. و بالاخره کلامی که عقیده داریم بالاتر از احوال گوناگون و آراء متناقض و مصون از سهو و خطا و نسیان است و به سر حد کمال رسیده و دیگر به مرور زمان، تکاملی نخواهد داشت، چنین کلامی را نمی توانیم طوری «تأویل» و معنی کنیم که حتی در مورد سخنان دروغ و لغو هم، همان گونه بشود معنی و تأویل کرد. اینک ما اول نظر خود را در معنی تأویل بیان می کنیم و بعدا طبق سبک خاص تفسیری خود، به استشهاد و استفاده از آیات می پردازیم.
تأویل و آیات محکم و متشابه
«تأویل» عبارت از یک حقیقت خارجی واقعیت دار است که بیانات قرآن، اعم از حکم، موعظه و حکمت مستند به آن است. این حقیقت، در همه آیات قرآن اعم از محکم و متشابه وجود دارد، تأویل داشتن آیه غیر از متشابه بودن و رجوع کردن به محکم است. تأویل مختص به آیات متشابه نیست، همه قرآن تأویل دارد، محکم تأویل دارد، متشابه هم تأویل دارد. تأویل از قبیل مفاهیم و معانی لفظی نیست که لفظ بر آن دلالت کند، بلکه از امور عینی متعالی است که الفاظ تاب احاطه بر آن را ندارد. خداوند آن امور غیبی بلند پایه خارجی را که بسی بالا و والاست، به قید الفاظ در آورده که تا اندازه ای به ذهن ما نزدیک شوند. این الفاظ، حکم «مثل» را دارد که برای توضیح و نزدیک ساختن مطلب، به طوری که مناسب فهم شنونده باشد، آورده می شود.
قرآن می فرماید: «والکتاب المبین انا جعلناه قرآنان عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدنیا لعلی حکیم؛ سوگند به کتاب مبین که ما قرآن را به صورت یک کتاب عربی در آوردیم که شما بفهمید، اما در «ام الکتاب» نزد ما؛ بسیار بلند مرتبه و درست پایه است» (زخرف/ 4) با توجه به مضمون این آیه و آیات دیگری که تصریحا و تلویحا همین معنی را بیان می کند معلوم می گردد که این قرآن دارای مقام بلند و ارجمندی در عالم بالا و مافوق فهم عمومی است که برای نزدیک شدن به افهام، بدین صورت در آمده است. همان واقعیت عالی و موجودیت مافوق عموم، به نام «تأویل» خوانده می شود و این در مورد تمام قرآن است، اعم از محکم و متشابه.
منـابـع
سید محمد حسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 255-257
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها