فرق میان شرایط تکلیف و شرایط صحت
فارسی 4136 نمایش | شرایط تکلیف، یعنی شرایط مکلف بودن، که تنها با بودن آن شرایط، انسان موظف به انجام کاری می شود. پس شرط تکلیف عبارت است از شرطی که اگر نباشد انسان وظیفه و تکلیفی ندارد. ولی یک سلسله شرایط دیگر داریم که شرایط صحت نامیده می شود. چنانکه می دانیم موضوعات شرعی، اعم از عبادات و معاملات، باید مقرون به یک سلسله شرایط و خصوصیات باشد تا صحیح و درست انجام یابد. پس شرط صحت عبارت است از شرطی که اگر آن شرط نباشد انسان تکلیف خود را درست انجام نداده است، آنچه انجام داده کان لم یکن و باطل باید فرض شود.
شرایط صحت نیز مانند شرایط تکلیف زیاد است، ولی همچنانکه شرایط تکلیف به شرایط عمومی و شرایط خصوصی تقسیم می شود، شرایط صحت نیز بر دو قسم است:
شرایط خصوصی و شرایط عمومی. شرایط خصوصی هر عملی مخصوص خود آن عمل است و ضمن یاد گرفتن خود آن عمل شناخته می شوند، شرایط عمومی چند چیز است که اکنون به آنها اشاره می کنیم. میان شرایط عمومی تکلیف و شرایط عمومی صحت به اصطلاح منطق "عموم و خصوص من وجه" برقرار است. یعنی برخی، هم شرط تکلیف است و هم شرط صحت، برخی شرط تکلیف است و شرط صحت نیست و برخی شرط صحت هست و شرط تکلیف نیست. البته شرط صحت نیز به نوبه خود بر سه قسم است. برخی، هم شرط صحت عبادات است و هم شرط صحت معاملات، برخی فقط شرط صحت عبادات است و برخی فقط شرط صحت معاملات. آن چیزی که هم شرط تکلیف است و هم شرط صحت، عقل است. انسان غیر عاقل همان طوری که تکلیف ندارد، اعمالش اعم از عبادات و یا معاملات صحیح نیست. مثلا اگر دیوانه ای بخواهد به نیابت از دیگری حج کند کافی نیست و یا اگر بخواهد به نیابت از دیگری نماز بخواند و یا روزه بگیرد کافی نیست و همچنین در نماز جماعت اگر دیوانه ای رابط میان امام و مأموم و یا رابط میان مأمومها باشد کافی نیست. قدرت نیز مانند عقل، هم شرط تکلیف است و هم شرط صحت، همچنانکه عدم اکراه نیز چنین است، یعنی شخص مجبور همان طور که در شرایط خاصی تکلیفش ساقط می گردد، اگر معامله ای از راه اکراه و اجبار انجام دهد و یا ازدواجی از روی اکراه و اجبار انجام دهد صحیح نیست بلکه باطل است. آن چیزی که شرط تکلیف هست و شرط صحت نیست، بلوغ است. کودک نابالغ خودش مکلف نیست ولی اگر به حد تمییز رسیده باشد که مانند یک بالغ بتواند عملی را درست انجام دهد، عملش صحیح است. بنابراین یک کودک می تواند رابط میان امام و مأموم و یا رابط میان مأمومها در نماز جماعت واقع شود، همچنانکه می تواند در عبادات از دیگران نیابت کند و آنچه مسلم است این است که بلوغ شرط صحت عبادات نیست، اما در معاملات چطور؟ برخی از علما معتقدند که بلوغ در معاملات شرط صحت است و کودک ممیز که خوب و بد را بفهمد، نه می تواند مستقلا و برای خود و نه به نیابت از غیر، معامله ای را انجام دهد، مثلا خرید و فروش کند یا اجاره بدهد یا اجرای صیغه ء نکاح نماید. و برخی دیگر معتقدند که کودک ممیز مستقلا و برای خود نمی تواند معامله ای را انجام دهد، ولی می تواند از طرف دیگران نیابت و وکالت کند.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان در قرآن- صفحه 50-48
کلیــد واژه هــا
1 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها