تفسیر آیاتی از قرآن، پیرامون نام های توصیفی از حوادث آستانه روز قیامت

فارسی 2569 نمایش |

درباره بخش دیگری از نام های قیامت می پردازیم که در آن اوصاف قیامت نه در یک کلمه، بلکه در یک جمله خلاصه شده است.

1- یوم نطوی السماء کظی السحل الکتب
بخشی از این نامها از حوادثی که در آستانه قیامت در جهان رخ می دهد سخن می گوید، و بخشی از مسائل مربوط به حال انسانها در آن روز است، و بخشی از پایان کار خبر می دهد. از جمله تعبیراتی که مربوط به «مقدمات قیامت» است تعبیر فوق است که در سوره انبیاء آیه 104 بعد از اشاره به قسمتی از پاداش نیکوکاران و کیفرهای بدکاران آمده است: "یوم نظری السماء کظی اسجل الکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا انا کنا فاعلین" «روزی که ما آسمان را همچون طوماری درهم می پیچیم، سپس همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم آن را باز می گردانیم، این وعده ای است که ما داده ایم و قطعا آن را انجام خواهیم داد».

«سجل» از ماده سجل (بر وزن سطل) به معنی دلو بزرگ و پر از آب است و ریشه آن را به معنی «جمع کردن و ذخیره نمودن برای ریختن و منتشر ساختن» دانسته اند، به همین دلیل به دلو بزرگ «سجل»  گفته می شود، و «سجل»  (با کسر سین و جیم و تشدید لام) به اوراقی که مطالب را روی آن می نویسند و گاه آن را به صورت «طومار» به هم می پیچند، گفته اند، و در این صورت تعبیر طی السجل گفته می شود. بعضی نیز بر این باورند که سجل به معنی کتابهائی است که احکام قضائی و صورت دعاوی  و مانند آن در آن نوشته و جمع آوری می شود، و لذا تسجیل به معنی ثبت کردن و قرار دادن و اثبات نمودن آمده است.

به هرحال ظاهر آیه این است که در پایان جهان و آستانه قیامت، تمام آسمانها به هم پیچیده می شوند، همانگونه که در آغاز به صورت توده واحدی بوده اند، و این چیزی است که در علم امروز نیز به آن تصریح شده که عالم هستی در آغاز به صورت توده واحدی بوده سپس به عللی که درست نمی دانیم به سرعت به دور خود به گردش درآمد، و براثر نیروی گریز از مرکز اجزاء آن از هم دور می شوند، و هم اکنون عالم در حال گسترش است، ولی احتمالا  بعد از رسیدن به حد نهائی گسترش بازگشت شروع می شود، و بار دیگر با سرعت به سوی مرکز جهان حرکت می کنند، و سرانجام به هم می پیچند و توده واحدی را تشکیل می دهند، و این پایان نظام این جهان است. باردیگر حرکت نوینی آغاز می گردد و زمین و آسمان جدیدی به وجود می آید که جهان دیگری را تشکیل می دهد.

طبق این معنی هیچ نیازی به اینکه آیه را به صورت بیان کنائی تفسیر کنیم، نداریم، هرچند بسیاری از مفسران به سراغ معانی کنائی رفته اند، شاید به خاطر این جهت که این تفسیر در آن زمان مطرح نبوده است. ولی به هر صورت جمع شدن آسمانها به معنی نابودی مطلق آنها و از میان رفتن عالم ماده نیست، چرا که قرآن با صراحت در آیات متعدد می گوید انسانها از قبرها برمی خیزند، و استخوانهای پوسیده لباس حیات در تن می پوشند و خاکهای حاصل از پوسیدن بدنها باقی می ماند و جمع می شود و حیات نوی را آغاز می کند.

2- یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات
از آنچه در بحث قبل گفته شد مفهوم این تعبیر قرآنی در مورد قیامت نیز روشن می شود، این نام که فقط یک بار در قرآن مجید در سوره ابراهیم آیه 48 آمده ست، اشاره به انتقام الهی از ظالمان و مجرمان است، می فرماید: «آن که در روزی واقع می شود که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمان دیگری) مبدل می شوند» ( یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات). نخست همه درهم پیچیده می شوند، سپس معمار عالم هستی طرحی نوین می ریزد و زمین و آسمان تازه ای را در مرحله ای بالاتر و والاتر آن گونه که طبیعت روز قیامت است ابداع می کند. در اینکه آیا ظاهر و کیفیت زمین عوض می شود، یا ذات آن؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضی گفته اند: تمام کوهها و جنگلها و مانند آن دگرگون می شوند، زمین صاف به رنگ سفید همچون نقره در می‌آید، زمینی که هرگز خونی بر آن ریخته نشده، و گناهی بر آن انجام نگرفته است، آسمانها نیز به همین ترتیب دگرگون می شوند.

بعضی دیگر گفته اند: این زمین و آسمان به کلی فانی گشته و زمین و آسمان جدیدی جانشین آن می گردد، ولی همانطورکه قبلا اشاره کردیم این احتمال با آیات دیگر قرآن سازگار نیست که می گویند قبرهای انسانها و خاکهای بدن آنها همچنان باقی می ماند، و اگر گفته شود که این دگرگونی زمین بعد از حیات انسانها رخ می دهدئد این سخن با ذیل آیه که می گوید: "و برزوا لله الواحد القهار" «و همه آنها در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر می گردند» منافات دارد، چرا که ظاهرش این است که ظهور و بروز خلائق بعد از دگرگونی زمین است.

3- یوم تمور السماء مورا
این نام نیز فقط یکبار در قرآن مجید در سوره طور آیه 9 آمده، که بعد از اشاره به وقوع عذاب الهی و عدم وجود مانع و رادع از آن ( ان عذاب ربک لواقع ماله من دافع) می فرماید: «این در روزی است که آسمان شدیدا به حرکت در می آید و کوهها از جا کنده و متحرک می شوند» (یوم تمور السماء مورا وتسیر الجبال سیرا).

«مور» ( بر وزن موج) به گفته ارباب لغت معانی مختلفی دارد: به معنی حرکت دورانی،  و به معنی موج، و حرکت سریع، و رفت و آمد و گرد و غباری که باد آن را به هر سو می برد آمده است و مناسبترین معنی در اینجا همان حرکت سریع است. این حرکت ممکن است همان حرکت سریع به سوی مرکز جهان به هنگام انقباض مجموعه عالم هستی بوده باشد که در صفحات قبل به آن اشاره شد، و نیز ممکن است اشاره به حرکت دورانی عالم در مسیر انبساط و انقباض مجموعه جهان باشد.

فخر رازی در ذیل این آیه می گوید: جمله "و تسیر الجبال سیرا" (کوهها به سرعت حرکت می کنند) توضیحی برای حرکت آسمانها است یعنی همانگونه که اگر انسان سوار بر کشتی باشد و با سرعت در کنار ساحل پیش برود چنین به نظرش می رسد که تمام زمینها و درختها در حرکتند، همچنین آن روز که کوهها و به همراه آن انسانها  حرکت می کنند چنین به نظر می رسد که همه آسمانها به حرکت درآمده! مفهوم این سخن آن است که آسمانها در حقیقت حرکت نمی کنند، بلکه در احساس بیننده چنین به نظر می رسد ولی این خلاف ظاهر آیه است.

4- یوم تشقق السماء بالغمام
5- یوم تشقق الارض عنهم سراعا

این دو تعبیر از روز قیامت که در آیات 25 فرقان و 44 سوره ق آمده است از جهتی با هم شباهت دارند. در آیه نخست می گوید: «به خاطر بیاورید روزی را که آسمانها با ابرها از هم شکافته می شوند» "یوم تشقق السماء بالغمام"، و در آیه بعد می گوید: «احیای مردگان روزی خواهد بود که زمین از روی آنها شکافته می شود و به سرعت (از قبرها) خارج می گردند» (یوم تشقق الارض عنهم سراعا).

شکافته شدن زمین از روی انسانها مفهوم روشنی دارد و اشاره به زلزله رستاخیز است که قبرها را از هم می شکافد، و انسانها به فرمان خدا زنده می شوند و به سرعت برای حساب و جزا خارج می شوند. و اما شکافته شدن آسمانها با ابر ممکن است اشاره به انفجارات عظیمی باشد که در پایان جهان در کرات آسمانی رخ می دهد، و ابرهائی که حاصل از این انفجارات  است صفحه آسمان را فرا می گیرد ( این در صورتی است که «باء» در «بالغمام» را به اصطلاح باء ملابست باشد یعنی  توأم و همراه با ابرها).

یا اینکه آسمانها یعنی «کرات آسمانی» به سبب ابرهائی که حامل امواج عظیم   و نیرومندی از قدرتهای اتمی و غیر آن است از هم شکافته می شوند ( و در این صورن باء برای سببیت است) مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این آیه می گوید: بعید نیست که این سخن کنایه از کنار رفتن ابرهای جهل و نادانی، و نمایان گشتن عالم غیب، و ظهور و بروز فرشتگان و نزول آنها به زمین، یعنی موطن  انسان بوده باشد. ولی از آنجا که حمل بر معنی کنائی نیازمند به قرینه خاصی است که در آیه وجود ندارد تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد، همانگونه که در آیه دوم نیز شکافته شدن زمین به همان معنی ظاهری آن است نه کنائی و معنوی، شاهد دیگر اینکه آیات بسیاری در قرآن مجید وجود دارد که نشان می دهد در آستانه قیامت دگرگونی و انقلاب شدیدی در تمام شئون عالم ماده، اعم از آسمان و زمین و کوهها و دریاها رخ می دهد.

6- یوم تکون السماء کالمهل
این توصیف دیگری از روز قیامت و دگرگونیهای شدیدی است که در جهان واقع می شود. این تعبیر تنها یکبار در قرآن در آیه 8 معارج آمده است، می فرماید: «حوادث قیامت در آن روز واقع می شود که آسمان همچون فلز گداخته ای خواهد بود» (یوم تکون السماء کالمهل).

«مهل» (بر وزن قفل) گاه به معنی فلز گداخته و مذاب تفسیر شده، و گاه به معنی دردی که در ته ظرف روغن و مانند آن می نشید، و گاه به معنی نقره مذاب و گاه به معنی تفاله قبر، ولی معنی اول با توجه به آیه های دیگر که سخن از حوادث روز قیامت می گوید مناسبتر است.

منظور از آسمان در اینجا یا کرات آسمان است و یا صفحه آسمان است که بر اثر انفجار کرات به صورت فلز گداخته در می آید. بعضی از مفسران گفته اند این احتمال وجود دارد  که بسیاری از کرات آسمانی که هم اکنون به صورت گازهای فشرده ای هستند در آن روز به شکل توده مذابی در می آیند که مرحله تازه شکل گیری این گازها است و مقدمه ای است برای طرح جهات قیامت.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 74 تا 80

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد