تفسیر آیاتی از قرآن پیرامون قدرت بی انتهای خداوند
فارسی 7952 نمایش |بعد از بحث «علم»، مسأله «قدرت» خداوند از اهم مباحث صفات کمال و جمال او است، قدرتی که از هر نظر نامحدود و بی پایان است، و هر امر ممکنی را شامل می شود، قدرتی که توأم با اختیار و مشیت است، هر زمان اراده کند انجام می دهد و هر زمان اراده محو و نابودی چیزی کند از میان می رود. عالم هستی با پدیده های عظیم و شگرفش، و با ریزه کاریهای دقیق و ظریفش، همه نشانه های قدرت او است، و دلائل نامحدود بودن آن. ولی در این بحث برای رسیدن به عمق مطلب لازم است مراحلی پیموده شود.
1- دلائل قدرت بی پایان پروردگار
2- خداوند فاعل مختار است.
3- منطق گروههای مختلفی که مسأله عمومیت قدرت را زیر سوال برده اند.
4- عدم تعلق قدرت به امر محال
در اینجا نخست به سراغ بحث اول می رویم و از قرآن استمداد می جوئیم و به آیات زیر گوش جان فرا می دهیم:
1- «تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر» (سوره ملک / آیه1)
2- «الله الذی خلق سبع سموات ومن الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله علی کل شیء قدیر» (سوره طلاق/ آیه 12)
3- «له ملک السموات و الارض یحیی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر»
( سوره حدید/ آیه 2)
4- «یخلق ما یشاء و هوا العلیم القدیر» (سوره روم/ آیه 54)
5- «لله ملک السموات و الارض و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر»
( سوره مائده / آیه 120)
6- «اولم یروا ان الله الذی خلق السموات و الارض قادر علی ان یخلق مثلهم»
(سوره اسراء/ آیه 99)
7- «فلا اقسم برب المشارق و المغارب انا لقادرون» (سوره معارج /آیه40)
8- «و ما کان الله لیعجزه من شیء فی السموات و الارض و لا فی الارض انه کان علیما قدیرا» (سوره فاطر/ آیه44)
9- «قل ان الفضل بید الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم» (سوره آل عمران / آیه73)
ترجمه:
1- «پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است، و او بر همه چیز قادر است.»
2- «خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را، فرمان او در میان آنها پیوسته نازل می شود، تا بدانید که خداوند بر هر چیز توانا است و علم او به همه چیز احاطه دارد.»
3- «مالکیت (و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن او است، زنده می کند و می میراند، او بر هر چیز قادر است.»
4- «او هرچه بخواهد می آفریند، و اوست عالم و قادر.»
5- «حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنها است از آن خدا است و او بر هر چیزی توانا است.»
6- «آیا ندیدند خدائی که آسمانها و زمین را آفریده قادر است مثل آنها را بیافریند!»
7- «سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم.»
8- «نه چیزی در آسمان و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.»
9- «بگو فضل و موهبت به دست خدا است و به هرکس بخواهد (و شایسته ببیند) می دهد، و خداوند واسع ( دارای قدرت وسیع و گسترده ) و آگاه است.
شرح مفردات
«قدیر» از ماده «قدرت» به معنی کسی است که هرچه اراده کند به مقتضای حکمت انجام می دهد نه کمتر و نه بیشتر، و به همین جهت این وصف جز درباره خداوند به کار نمی رود. اصولا وصف قدرت به صورت مطلق تنها در مورد او جایز است، و هرگاه در غیر مورد او به کار رود باید محدود و مقید گردد، چرا که غیر خدا اگر از جهتی قادر باشد از جهتی عاجز و ناتوان است. اصل این واژه از «قدر» گرفته شده که به معنی اندازه چیزی و کنه و نهایت آن است، و به کار رفتن این واژه در مورد خداوند به خاطر آن است که او آنچه را بخواهد به هر اندازه انجام میدهد، و به بندگان هر مقدار بخواهد می بخشد. «قدیر» و « قادر» هر دو از صفات خدا است، و در اصل از «تقدیر» و اندازه گرفته شده، «قادر» اسم فاعل و «قدیر» صفت مشبهه یا صیغه مبالغه است و «مقتدر» از آن ابلغ است.
«یعجزه» در اصل از ماده «عجز» (با ضم جیم ) به معنی دنباله چیزی است و عجز ( بر وزن حبس) به معنی عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، سپس به عنوان قصور و ناتوانی از انجام کار در مقابل قدرت به کار رفته است، «معجز» به معنی شخص یا چیزی است که دیگران را عاجز می سازد، و اطلاق واژه «عجور» بر پیرزن به خاطر عجز و ناتوانی او است (از منابع معروف لغت مانند مقائیس و مفردات استفاده می شود که این واژه فقط در مورد زنان پیر به کار می رود).
«واسع» از ماده «سعه» و «وسع» به معنی گشادگی در مقابل تنگی و ضیق است و در مورد مکان و حالات و افعال به کار می رود و به همین جهت به قدرت و توانائی و بخشش و جود و سعت گفته می شود. واسع بودن خداوند یا از جهت وسعت رزق و رحمت او است که همه مخلوقات را شامل می شود، و یا به خاطر احاطه علمی او نسبت به همه چیز، یا احاطه وجودی او به همه اشیاء است. « واسع» به معنی کثیرالعطا و کثیرالعلم نیز می باشد. تعبیر «موسع» (وسعت بخش) نیز در قرآن مجید در مورد خداوند آمده است که بعضی از ارباب لغت نیز آن را به معنی قادر و غنی تفسیر کرده اند البته تفسیر دیگری نیز دارد که از موضوع این بحث خارج است.
تفسیر و جمع بندی
او بر هر کاری توانا است
در نخستین آیه ضمن اشاره به حکومت زوال ناپذیر پروردگار بر تمام جهان هستی، قدرت او را بر هر چیز بدون قید و شرط مورد تأکید قرار داده، می فرماید: «ثابت و برقرار است آن کس که حکومت جهان هستی تنها به دست او است، و او بر همه چیز قادر و توانا است.» "تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر".
«تبارک» از ماده «برک» (بر وزن برگ) در اصل به معنی سینه شتر است، لذا هنگامی که شتر سینه خود را بر زمین می نهد «برک البعیر» می گویند، سپس این واژه به معنی دوام و بقا و زوال ناپذیری به کار رفته. نعمت با برکت به نعمتی گفته می شود که دوام و بقا داشته باشد، و اطلاق این واژه بر ذات پاک خداوند به خاطر ازلیت و ابدیت او است.
جمله "بیده الملک" دلالت برحصر می کند، یعنی حکومت عالم هستی فقط دست توانای او است و مالک و متصرف در همه جهان تنها او می باشد. جمله "و هو علی کل شیء قدیر" مفهوم بسیار گسترده ای دارد که قدرت او را بر همه چیز بدون استثناء شامل می شود، چرا که واژه «شیء» وسیعترین مفاهیم را دارد و تمام آنچه را در عالم امکان بگنجد فرا می گیرد. توجه به این نکته لازم است که اگر این واژه بر معدوم نیز اطلاق می شود با توجه به حالت وجود آن است، بنابراین وقتی می گوئیم خدا قادر برفلان شی است که هم اکنون وجود ندارد یعنی قادر بر ایجاد آن است والا قدرت بر عدم مفهومی ندارد.
انسان با توجه به زندگانی محدود و افق فکری کوچک، و اسارت در چنگال شرائطی که به آن خو گرفته مسأله قدرت را در محدوده خاصی به کار می برد در حالی که آیه فوق تمام این قیود را در هم می شکند و وسعت قدرت پروردگار را در ماوراء همه این قیود و شرائط بیان می دارد، تنها چیزی که خارج از حریم کلمه قدرت است «امور محال» می باشد و این به خاطر آن است که امور محال ذاتا هستی نمی پذیرند، و اصولا به کار بردن واژه قدرت در مورد آنها نادرست است.
همانگونه که در تفسیر لغات گفته شد «قدیر» به حکم آنکه صفت مشبهه یا صیغه مبالغه است، دلالت بر مبالغه درد، و مفهومی فراتر از مفهوم قادر در آن دیده می شود و شاید به همین دلیل است که در غالب آیات قرآن به هنگام اشاره به قدرت خداوند از این واژه استفاده شده است. و به همین دلیل بعد از این آیه سخن از آفرینش مرگ و حیات و آفرینش آسمانهای هفتگانه و ستارگان و دفع شیاطین به میان آمده که هرکدام نمونه ای از شگفتهای جهان هستی می باشد.
هدف از آفرینش جهان معرفت قدرت او است
در دومین آیه بعد از اشاره آفرینش آسمانها و زمین هدف اصلی را آگاهی مردم بر وسعت قدرت و علم خدا شمرده، می فرماید: «خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را، فرمان او در میان آنها پیوسته نازل می شود، هدف این است که شما بدانید خداوند بر هر چیزی توانا است و علم او به همه چیز احاطه دارد» (الله الذی خلق سبع سموات ومن الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله علی کل شیء قدیر و ان الله قد احاط بکل شی علما). به این ترتیب آفرینش آسمانهای پهناور و زمینهای گسترده، و تدبیر دائم و مستمر در میان آنها، خود بهترین دلیل بر عمومیت و شمول قدرت پروردگار نسبت به همه چیز است چرا که در این مجموعه متنوع هر گونه مخلوق و پدیده ای که تصور شود وجود دارد.
مرگ و حیات به دست او است
سومین آیه علاوه بر مسأله حاکمیت خداوند بر آسمان و زمین، مسأله حیات و مرگ مستمر موجودات را به عنوان یکی از نشانه های قدرت پروردگار مطرح کرده، می فرماید: «حکومت آسمانها و زمین از آن او است، او پیوسته زنده می کند و می میراند، و بر هر چیز قادر است» ( له ملک السموات و الارض یحیی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر).
مسأله آفرینش حیات و مرگ به قدری پیچیده و عجیب است که قدرت بر آن نشانه ای از قدرت مطلقه پروردگار است، این همان مسأله ای است که تمام دانشمندان بشر در آن حیرانند، و برای پیدا کردن قوانین حاکم بر آن که بتوان از موجودات بیجان، با استفاده از وسائل موجود، یک سلول زنده ایجاد کرد، سرگردان مانده اند، در حالی که مسأله بسیار پیچیده «مسافرت به فضا» و «صنایع بسیار عظیم و سنگین و مغزهای بسیار ظریف الکترونیکی» را حل کرده اند. آری در گرداگرد ما صدها هزار یا میلیونها نوع موجود زنده وجود دارد که بشر بعد از هزاران سال در فهم اسرار ساختمان یکی از آنها مانده است! آیا چنین خلقتهای بدیهی بیانگر قدرت نامتناهی و بی پایان پروردگار نیست؟!
تطورات حیات دلیل بر قدرت او است
در چهارمین آیه همین مسأله از طریق دیگر دنبال شده، و ضمن اشاره به حالات مختلف انسان و انتقال او از حالی به حال دیگر به فرمان خدا، و اشاره به آفرینش مخلوقات مختلف، عمومیت علم و قدرت خدا نشان داده شده، می فرماید: «خدا همان کسی است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید و بعد از این ضعف قوت بخشید و دگر بار بعد از قوت ضعف و پیری قرار داد، او هر چیزی را بخواهد می آفریند، و او دانا و قادر است» (الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یخلق ما یشاء و هو العلیم القدیر).
به راستی ملاحظه تطورات جنین، و سپس مراحل مختلف زندگی انسان و قوس صعودی و نزولی قدرت و توانائی او که از یک موجود زنده ذره بینی (نطفه) شروع می شود، و سرانجام به انسانی نیرومند و متفکر و باهوش که قدرت تخیل و انجام مسائل زیادی را دارد می رسد، و باز عقبگرد شروع می شود تا زمانی که به صورت موجودی ناتوان، گاه حتی ناتوان از یک کودک، از نظر نیروی جسمانی و فکری در می آید، این دگرگونیهای سریع و عجیب حکایت از قدرت او بر همه چیز می کند. به این ترتیب قرآن مجید برای اثبات عمومیت علم و قدرت او گاه دست انسان را گرفته به اوج آسمانهای پهناور می برد، و گاه او را به مطالعه وجود خودش، و تحولات عظیمی که از لحظه انعقاد نطفه تا مرگ پیدا می شود، دعوت می نماید.
تعبیر "خلقکم من ضعف" چنان است که گوئی ضعف و ناتوانی ماده نخستین انسان بوده، و انسان از آن آفریده شده است! و راستی چنین است، نطفه انسان به قدری ضعیف و ناتوان است که با اندک چیزی نابود می شود. اما ببین چه موجود قدرتمندی از آن می آفریند که زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می دهد، به هیچ حد و مرزی از پیشرفت علم و قدرت و صنعت قانع نیست، و به هنگام عقبگرد باز به همان ناتوانی نخستین باز می گردد. تمام اینها نشانه های قدرت بی پایان آن خالق حکیم است.
مالکیت و قدرت
در پنجمین آیه، این نکته دیده می شود که بعد از ذکر مالکیت و حاکمیت خداوند نسبت به آسمانها و زمین و آنچه در آنها است، قدرت او را بر هر چیز نشان داده، می فرماید: «حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنها است از آن خدا است و او بر هر چیز قادر و توانا است» (لله ملک السموات و الارض و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر).
روشن است که این حاکمیت و مالکیت به خاطر خالقیت او است، و کسی که این همه مخلوقات متنوع و گوناگون آفریده حتما بر هر کاری توانا است، و در حقیقت صدر آیه به منزله دلیل بر ذیل آن است. این تعبیر ممکن است بر قطع امید مشرکین از بتها و روی آوردن به درگاه خدا باشد که بدانند همه چیز به دست او است، یا برای نفی عقیده مسیحیان در مورد الوهیت حضرت عیسی علیه السلام که در آیات قبل از آن در همان سوره مائده آمده است، و در هر صورت پایه ای است برای درهم کوبیدن «شرک» در همه چهره هایش.
توجه به این نکته نیز لازم است که «ملک» (به کسر میم) سلطه انسان را بر چیزی نشان می دهد و «ملک» (و به ضم میم) حاکمیت را بر نظام اجتماع بازگو می کند، و به تعبیر دیگر اولی جنبه فردی دارد، و دومی جنبه جمعی و همان چیزی است که در تعبیرات روزمره از آن به «مالک» و «حاکم» تعبیر می کنیم.
قدرت او بر معاد
ششمین آیه ناظر به مسأله «معاد» و «قدرت» خداوند بر تجدید حیات مردگان در جهان دیگر است، تا پاسخی باشد برای آنها که از معاد جسمانی تعجب می کردند، و سخن آنها در آیه قبل از آن آمده که «آیا ممکن است هنگامی که ما مبدل به استخوانهای پوسیده و خاکهای پراکنده شدیم بار دیگر خلقت جدیدی پیدا کنیم». قرآن در پاسخ آنها می فرماید: «مگر نمی دانند خدائی که آسمان و زمین را آفریده توانائی دارد که همانند آنرا بیافریند»؟! (اولم یروا ان الله الذی خلق السموات و الارض قادر علی ان یخلق مثلهم).
جمله "اولم یروا" (آیا ندیدند) با توجه به اینکه مراد از رویت، رویت با قلب است به معنی آیا ندانستند یا آیا نمی دانند باید تفسیر شود و سرچشمه این علم و آگاهی همان حکم عقلی معروف است که "حکم الامثال فیما یجوزو فیما لایجوز واحد" «موضوعات شبیه به هم، همیشه دارای یک حکمند، اگر ممکن باشند، همه ممکن هستند، و اگر محال باشند همه محالند».
قدرت بر دگرگونی اقوام
هفتمین آیه مسأله قدرت پروردگار را با سوگندی بسیار پرمعنی از سوی خداوند مطرح می کند، می فرماید: «قسم به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم که جای آنها (کفار گردنکش) را به کسانی دهیم که از آنها بهترند، و ما هرگز مغلوب نخواهیم شد» "فلا اقسم برب المشارق و المغارب انا لقادرونعلی ان نبدل خیرا و ما نحن بمسبوقین).
ممکن است افراد سطحی با ملاحظه این آیه ایراد کنند که چگونه با سوگند پروردگار مسأله قدرت او اثبات می شود، ولی باتوجه به محتوای قسم (پروردگار مشرقها و مغربها!) پاسخ این سوال روشن می گردد. زیرا «مشرقها و مغربها» اشاره پرمعنائی است به آفرینش عالم بزرگ، با نظم دقیقی که بر آنها حاکم است، هر روز خورشید از مشرق تازه ای سربرمی آورد، و در مغرب جدیدی سر فرمی برد، و این برنامه دقیق میلیونها سال است ادامه دارد، آفرینش خورشید با آن عظمتش، و کره زمین با آن همه اسرارش، و نظم دقیق و حساب شده حرکات آنها، دلیل روشنی است بر عمومیت قدرت خدا بر همه چیز، و از جمله این که گروهی کافر سرکش را ببرد و انسانهائی بهتر و آگاه تر بجای آنها قرار دهد. البته این درصورتی است که مشرقها و مغربهای زمین را در نظر بگیریم، اما اگر منظور مشرقها و مغربهای مجموعه کرات آسمانی و منظومه های عالم بالا باشد وسعت محتوای این سوگند روشنتر می شود.
در اینجا نکته لطیفی است که خداوند برای تبدیل اقوام و رفتن گروهی و آمدن گروه دیگر بجای آنها سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها یاد کرده اشاره به این که همان کس که خورشید با آن عظمت را هر روز در افق مغرب پنهان می کند و روز دیگر از مشرق جدیدی طالع می سازد قادر برغروب اقوام و طلوع اقوام دیگر نیز می باشد.
او در برابر هیچ چیز عاجز نیست
در هشتمین آیه مسأله عمومیت قدرت خداوند در دو بعد مطرح شده، نخست نفی هرگونه عجز و ناتوانی از او و سپس بیان توانائی او بر هر چیز تا انسانهای گردنکش حساب خود را در این زمینه برسند، می فرماید: «هیچ چیزی نه در آسمانها و نه در زمین او را عاجز و ناتوان نمی سازد» (و ما کان الله لیعجزه من شیء فی السموات و الارض)، «چرا که او دانا و توانا بوده و هست» (انه کان علیما قدیرا).
گرچه در هیچ یک از دو جمله این آیه ظاهرا استدلالی برای این مسأله دیده نمی شود، ولی اشاره اجمالی به آسمانها و زمین و نظام دقیقی که بر آنها حکمفرما است به منزله دلیلی بر علم و قدرت بی پایان خداوند است. هدف از بیان این مطلب در اینجا به قرینه صدر آیه این است که به مشرکان گردنکش و ستمگر هشدار دهد که درهم کوبیدن قوت و قدرت آنها برای خداوند کار بسیار ساده و آسانی است و نمونه های زیادی در امتهای پیشین دارد. این نکته نیز قابل توجه است که عجز و ناتوانی در برابر چیزی یا ناشی از جهل و بی خبری است، که قدرت مقابله با حادثه را از شخص می گیرد، یا براثر ضعف و ناتوانی است، اما کسی که هم عالم است و هم قادر، نه در برابر حادثه ای غافلگیر می شود، و نه از مقابله با آن عاجز و ناتوان می گردد.
او بخشنده توانا است
و بالاخره در نهمین و آخرین آیه، بی آنکه تکیه خاص بر عنوان قدرت و یا نفی عجز شده باشد همین معنی در لباس دیگری عرضه شده، می فرماید: «به آنها بگو هر گونه فضل و نعمت و موهبت به دست خدا است و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می دهد، و خداوند وجودی گسترده و آگاه است» (قل ان الفضل بید الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم).
گرچه بسیاری از مفسران واژه «واسع» را در اینجا اشاره به وسعت رحمت خدا، یا وسعت قدرت، یا جود و کرم او دانسته اند، ولی مسلما چنین تفسیری نیاز به تقدیر دارد درحالی که حذف و تقدیر برخلاف قاعده است، و بدون قرنیه قابل قبول نیست، بلکه ظاهر آیه سخن از وسعت وجود پروردگار می گوید. البته وسعت وجودی او همه این معانی را در بردارد، هم اشاره به قدرت بی پایان او است، هم رحمت و فضل وجود بی دریغش. و لذا فخر رازی در تفسیرش می گوید: وسعت وجودی خداوند دلیل بر کمال قدرت او و علیم بودنش دلیل بر کمال علم او است، و چنین کسی هر فضل و موهبتی نسبت به هرکس شایسته بداند عطا می کند، چرا که هم از نیازها و شایستگیهای بندگان خود باخبر است، و هم برای اعطای فضل و رحمت توانائی دارد.
نتیجه بحث
از مجموع آیات گذشته به خوبی می توان نتیجه گرفت که قدرت خداوند هیچ گونه حد و مرزی ندارد، و آفرینش آسمانهای پهناور و زمین و انواع موجودات، و مخصوصا مسأله مرگ و حیات دلیل بر این معنی است. تکیه بر این مسأله در آیات قرآن، گاه برای اثبات معاد و حیات بعد از مرگ است، و گاه به عنوان تهدیدی بر افراد مغرور و خودخواه، و گاه برای اطمینان دادن به بندگان صالح و مومن، تا حل همه مشکلات خود را از او بخواهند و تنها به او پناه برند، بر آستان او سر بنهند و بنده بندگان ضعیف نشوند.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 160 تا 173
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها