جسمیت، یکی از صفات سلبیه خدا وند
فارسی 1609 نمایش |در میان مسلمانان و غیر مسلمانان گروهی به نام مجسمه هستند که برای خداوند جسمیت قائلند، و تمام صفات و عوارضی که برای جسم وجود دارد برای او قائل هستند و در این زمینه مطالبی از آنها نقل شده که هم «مضحک» است و هم شرم آور، تا آنجا که «شهرستانی» در «ملل و نحل» از آنها نقل می کند که می گفتند حتی می توان خدا را لمس کرد، و با او مصافحه نمود، و مسلمانان مخلص می توانند او را در آغوش گیرند و معانقه کنند!!،
حتی از «داود جواربی» که یکی از طرفداران این عقیده است نقل شده که می گفت: «مرا از آلت جنسی و ریش، معاف دارید، و از غیر آن سئوال کنید، معبود من جسم است، گوشت و خون دارد، دست و پا و سر و زبان و دو چشم و دو گوش دارد، و با این حال جسمی است نه همچون اجسام دیگر، و گوشتی است نه همچون گوشتهای دیگر.... هیچ چیز شبیه او نیست»! و نیز از او نقل شده که می گفت: او تا سینه مجوف (توخالی) است، و از سینه به پایین، پر است! و دارای موهای بلند و سیاه و پیچیده ای است!!
«محقق دوانی»، عجائب دیگری از آنها نقل می کند: آنها گروههای مختلفی هستند، بعضی می گویند: او مرکب از گوشت و خون است! و بعضی دیگر می گویند: نوری است متلالأ مانند یک شمش سفید، طولش هفت وجب به وجب خود او است! بعضی می گویند: او جوان مردی است که موهای مجعد (فرفری) دارد! و بعضی می گویند: «او به صورت پیرمردی است که موهای سر و صورتش جوگندمی است».
این سخنان کودکانه به خوبی نشان می دهد که این گروه تا چه اندازه گرفتار انحطاط فکری بودند، و تعبیراتی که حتی کودکان کم سن و سال، درباره خدا نمی کنند، داشتند، و از اظهار این مطالب شرم نمی کردند. البته نمی توان باور کرد که الان در میان مسلمین یا غیرمسلمین، کسی با چنین عقائدی وجود داشته باشد. از آنجا که هر افراطی، تفریطی به دنبال دارد، در نقطه مقابل آنها کسانی پیدا شدند که به قدری در مسأله «تشبیه» سختگیر بودند و از آن پرهیز داشتند که می گفتند: اگر کسی به هنگام خواندن آیه "خلقت بیدی" (انسان را با دستانم آفریدم) دستانش را حرکت دهد باید دست او را قطع کرد! و یا اگر به هنگام خواندن این روایت که از پیغمبر(ص) منقول است که فرمود: "قلب المومن بین اصبعین من اصابع الرحمان" «قلب مومن در میان دو انگشت از انگشت خدا قرار دارد» با دو انگشت خود اشاره کند باید هر دو انگشت او را برید!
به هر حال چنین به نظر می رسد که این عقائد سخیف و زشت در مورد جسمیت خداوند از یکی از دو علت سرچشمه گرفته است. نخست انس بیش از حد به عالم ماده و محسوسات است، انسی توأم با کوته فکری و بی اطلاعی که به انسان اجازه نمی دهد چیزی غیر از ماده را بپذیرد، انسی که سبب می شود خدا را با خود، و صفات او را با صفات خویش مقایسه کند. دیگر اینکه پاره ای از تعبیرات کنائی و مجازی است که در قرآن، روایات به چشم می خورد، و ممکن است برای افراد کوته بین ایجاد توهم جسمیت کند. ولی با توجه به یک نکته روشن می شود که قبول جسمیت برای خداوند مساوی با نفی الوهیت و واجب الوجود بودن او است، چرا که هرجسمی اجزائی دارد، به علاوه هر جسمی دارای زمان و مکان، و در معرض حوادث و تغییر است، و دائما رو به فرسودگی و فنا می رود، و اینها اوصافی است که هر یک از آنها برای نفی الوهیت و واجب الوجوب بودن خداوند کافی است.
از این گذشته اگر او جسم باشد شبیه و مانند دارد، و می دانیم در آیات متعددی از قرآن هرگونه شبیه و مانند از خدا نفی شده است. این سخن را با حدیثی از امام کاظم (ع) پایان می دهیم: بعضی خدمتش عرض کردند گروهی هستند که عقیده دارند خداوند متعال (جسم است) به آسمان دنیا پائین میآید! امام (ع) فرمود: «خداوند فرود نمی آید، و نیاز به آن ندارد، و برای او دور و نزدیک یکسان است.... او نیاز به هیچ چیز ندارد، بلکه همه محتاج به او هستند... کسی که اینگونه نسبتها را به خدا می دهد برای او زیاده و نقصان قائل است، و هرموجودی که متحرک است نیاز به محرک دارد، کسی که این پندارها را درباره خدا داشته باشد هم خودش هلاک و گمراه شده، و هم دیگران را به هلاکت و گمراهی می افکند! برحذر باشید از اینکه برای صفات او حدی قائل شوید، نقصان و زیاده، تحریک و تحرک، زوال و نزول، قیام و قعود، چرا که خداوند برتر از تمام این توصیفات و توهمات است».
در این زمینه روایات بسیار است و هم سخن بسیار، اما روشن بودن مطلب ما را از بحث بیشتر بی نیاز می کند. عجب اینکه بعضی از ارباب ملل و نحل اصرار دارند که مسأله اعتقاد به جسمیت را به پیروان مکتب اهل بیت(ع) نیز نسبت دهند، ولی مطالعه کتب شیعه به وضوح نشان می دهد که آنها در مسأله «تنزیه خداوند از جسمیت، و هرگونه صفات و عوارض جسم» در حد اعلی قرار دارند، به همین دلیل امام علی بن موسی الرضا (ع) می فرمود: "انه لیس منا من زغم ان الله عزوجل جسم و نحن منه براء فی الدنیا و الاخره" «کسی که گمان کند خداوند متعال جسم است از ما نیست، و ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم».
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 251 تا 254
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها