موارد مصرف خمس در قرآن
فارسی 2705 نمایش |بنابر اعتقاد ما واجب است هر مسلمانی در آخر سال، مخارج سالش را حساب کند، هر چه اضافه آمد یک پنجم آن را به عنوان خمس اخراج کند. مثلا کسی در طول سال یک میلیون تومان مخارج سالش بوده و فرضا صد تومان آمده است. همهی این اضافه را هم نگفتهاند که بدهد؛ بلکه فرمودهاند تخمیسش کن. یعنی پنج قسمت کن. چهار قسمت این اضافه مال خود شما و یک قسمت آن را که بیست تومان است خمس بده. حال ببینیم مصرف این خمس که ادایش واجب است چیست؟
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
واعلموا انما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتمی والمسکین و ابن السبیل إن کنتم ء امنتم بالله و ما انزلنا علی عبد نا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان والله علی کل شیء قدیر(انفال/41)
و بدانید که هرگونه غنیمتی به شما برسد خمس آن برای خدا و رسول و ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بندهی خود در روز جدایی حق از باطل ]روز درگیری دو گروه با ایمان و بی ایمان در جنگ بدر[ نازل کردیم، ایمان آوردهاید. و خداوند بر هر چیزی قادر است.
آیهی شریفه، شش مصرف تعیین کرده است. یعنی خمس اضافه ی مال است باید شش قسمت شود: یک سهم مال خدا. یک سهم مال رسول صلی الله علیه وآله وسلم. یک سهم مال ذی القربی. یک سهم مال یتیمان. یک سهم مال مساکین. یک سهم هم برای ابن السبیل. اینکه "لله خمسه" گفته و نفرموده "خمسه لله"، نشان میدهد که این مسأله اهمیت دارد. میفرماید: مال الله است، حق خدا است. نکند به حق خدا خیانت کنید، از جمله مواردی که در قرآن کلمهی «لله» مقدم شده است، یکی در حج است که فرمود "لله علی الناس حج البیت" حج حق من است. آمدن مردم به خانهی من با آن شرایط، حق من است بر گردن مردم؛ و دیگر در مسألهی خمس است. خمس هم حق خداست. وقتی میگوییم حق خداست، یعنی برای امتثال امر خدا، فس سبیل الله است. وقتی شما مثلا موسسه ای خیریه مثل مدرسه یا درمانگاه می سازید، میگویید برای خدا ساختهام. برای خدا یعنی چه؟ یعنی میخواهم جلب رضای او کنم، امتثال امر او کنم؛ "تقربا الی الله". خمس هم یک سهمش مال «الله» است. باید برای خدا انفاق کنید. هیچ انگیزهی دیگری نباید در کار باشد. مصرف سهم الله معلوم است؛ یعنی به مصارف عامهی بندگان خدا برسد و در راه تحکیم اساس اسلام و تأمین مصالح مسلمین مصرف شود. دوم سهم رسول صلی الله علیه وآله وسلم است. آن نیز همین طور است. او هم برای خود نمىخواهد. او کسی است که هرگز سه روز متوالی نان گندم نخورد. همیشه نان جو میخورد و گاهی که خوراکش خیلی اعیانی بود، خرما هم میخورد. یکی از همسرانش پردهای را که عکس گلی یا درختی روی آن بود جلو در آویخته بود. فرمود: "غیبیه عنی" یعنی این را کنار بزن تا مقابل چشم من نباشد.
در نهج البلاغه آمده است: "فإن إذا نظرت الیه ذکرت الذنیا و زخارفها"، یعنی من با تجمل نمیسازم. پردهای را که نقش درختی روی آن است از من دور کن تا آن را نبینم. کسی که در زندگی اش این طور است، خمس را نمی خواهد بگیرد و برای خودش صرف کند و هم صرف تحکیم اساس و تأمین مصالح مسلمین میکند. سهم سوم مال ذی القربی است. ذی القربی یعنی خویشاوند. نفرمود "ذوی القربی" یعنی خویشاوندان. چون ممکن بود تصور بشود که یعنی همهی قوم و خویشان؛ همهی عمهها، عموها، عموزادهها، عمه زادهها. اینجاست که ما باز ناچاریم به سراغ عترت برویم تا ببینیم منظور از ذی القربی چیست؟ فرمود: "فسئلوا اهل الذکر ان کنتصم لا تعلمون" هرگاه چیزی را از قرآن نفهمیدید، به اهل قرآن مراجعه کنید.
ذی القربی کیست؟ خودشان فرمودند: مراد امام معصوم است که جای پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم می نشیند. تا خود پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم هست، خودش بگیرد. وقتی نبود، آن کسی که جای او می نشیند بگیرد. در آیه ی دیگر آمده: "و آت ذا لقربی حقه" (اسراء /26) حق خویشاوند را بده.... آنجا ذی القربی به قرینهی مقام به فاطمه علیهم السلام تفسیر شده است، ولی در این آیه، آن که زعامت اجتماعی را به عهده میگیرد و آن که حاکمیت در میان امت از آن اوست، مورد نظر است. خدا حاکم است. بعد، پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم حاکم است. بعد هم ذی القربی حاکم است:
"إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون" ( مائده/55)
بعد از خدا و رسول خدا، ولایت از آن کسی است که در حال رکوع نماز، ایتای زکات کرده است.
به هر حال، در روایت فرمودهاند مراد در ذی القربی در این آیه امام معصوم است. یعنی سهم سوم را به او بدهید. او هم به همان مصرف سهم خدا و رسول صلی الله علیه وآله وسلم میرساند. علی علیه السلام که ذی القربی است، چگونه صرف میکند؟ یعنی خودش خیلی خوب زندگی میکند و خوب میپوشد و خوب میخورد؟ او که حتی نان جو خشکیده را در انبانی که سرش را مهر کرده بود قرار داده بود. راوی سئوال کرد که آقا، چرا این کار را میکنید؟ فرمود: چون حسن و حسینم ممکن است اندکی به آن روغن برسانند و نرمش کنند. میفرمود: من میتونم بهترین غذا را بخورم و بهترین لباس را بپوشم ولی: "هیهات أن یغلبنی هوای لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها ولقد قال لی قائل ألا تنبذها عنک فقلت اغرب عنی فعند الصباح یحمد القوم السری"، هرگز ممکن نیست که هوای نفس من بر من غالب شود. به خدا سوگند این جبه ام را این قدر وصله زده ام که از دوزندهی آن شرمنده شدم. کسی به من گفت: آخر این جبه را دور نمی افکنی؟ گفتم از من دور شو؛ قاقلهی شب رو، صبح تحسین میشود.
یعنی علی علیه السلام این دنیا را شبی میداند که به دنبال آن صبحی در کار است. این شب دنیا را با سختی تحمل می کند، تا صبیح قیامت طالع شود. یعنی من کجا و غذای خوب خوردن کجا و لباس خوب پوشیدن کجا؟ پس ذی القربی هم برای خود بهرهای نمیبرد. معلوم میشود که سهم او هم برای تحکیم اساس اسلام است. سهم خدا و رسول ذی القربی همه در این راه مصرف میشود. سهم دیگر، برای نیازمندان مرکب از یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است. گرچه در اصل شش سهم است، ولی در نهایت، به دو سهم تقسیم می شود. چون سهم خدا و رسول صلی الله علیه وآله وسلم و ذی القربی به امام میرسد، تا پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم بود خودش میگرفت. بعد از پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم امام بود که سهم خدا و رسول صلی الله علیه وآله وسلم و ذی القربی را، یک جا برای تحکیم اساس اسلام میگرفت که حالا ما میگوییم سهم امام است. یعنی آن شش قسمت تبدیل به دو قسمت میشود: یک قسمت سهم سادات که همان سهم یتامی و مساکین و ابن السبیل است. قسمت دیگر سهم امام است. سهم خدا و رسول و ذی القربی به امام میرسد و در زمان غیبت امام علیه السلام به دست فقهایی که جامع الشرایطند و از طرف خود امام علیه السلام به نیابت عامه منصوبند میرسد.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره انفال - از صفحه 428 تا 431
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها