راههای انتقاد کردن

فارسی 1285 نمایش |

بررسی و انتقاد به چند صورت قابل عمل است و هریک از آن صور می تواند به نوبه خود اندیشه های درست را از نادرست تمیز دهد، اخلاق پسندیده را از ناپسند جدا کند، اعمال روا را از ناروا تفکیک نماید، و زمینه اصلاح عیوب و نقائص را فراهم آورد.

اول- شایسته است هر فردی منتقد خود باشد، افکاری که دارد با موازین حق و فضیلت بسنجد، صحیح و سقیم  آنها را بشناسد، و فکر پلید را از صفحه خاطر  بزداید. همچنین گفتار و رفتار خویش را با دقت بررسی کند، خوب و بد آنها را تمیز دهد، بدی ها را ترک گوید، و خود را منزه سازد. این قسم انتقاد بهترین، آسان ترین، و موثرترین وسیله برطرف ساختن سیئات اخلاقی و اعمال ناپسند است و اولیاء گرامی اسلام به پیروان خود توصیه کرده اند که در راه خودسازی از این روش استفاده نمایند. حضرت حسین علیه السلام  فرموده: «از عوامل ارشاد مرد عالم اینست که خود، گفته خویش را مورد انتقاد قرار دهد، حقائق را از جهات مختلف ببیند و از آنها آگاه گردد.» امام صادق علیه السلام به عبدالله جندب فرمود: «وظیفه هر مسلمانی که به مقام اهل بیت معرفت دارد این است که در هر روز و شب اعمال خویشتن را به نفس خود عرضه کند و خودش حسابرسی خود باشد. اگر در کارهای خویش خوبی دید آن را افزایش دهد و اگر بدی دید از پیشگاه الهی طلب عفو نماید.»

دوم- گرچه هر انسانی می تواند از عقل خود استفاده کند، افکار و اعمال خویش را مورد نقد و بررسی قرار دهد، و به عیوب و نقائصی که دارد واقف گردد ولی این بررسی جوابگوی تمام نیاز های انتقادی وی نیست و نمی تواند او را به تمام عیوبش واقف سازد زیرا آدمی با داشتن عقل، پابند عوامل دیگری نیز هست. از یک طرف غریزه حب ذات است، خود را بیش از هر چیز و هرکس دوست دارد و اعمال خویش را که اثر وجودی خود او است روا و پسندیده می پندارد، و از طرف دیگر تحت تأثیر محیطی است که در آن پرورش یافته و به آداب و رسومش عادت کرده است. حسن و قبح اخلاق و اعمال را از دیدگاه همان محیط می بیند و نیک و بدها را با معیارهائی که در تربیت خود فرا گرفته است اندازه گیری می کند. واضح است که با وجود این عوامل مخالف، عقل تیره می شود، از واقع بینی باز می ماند، آزادی عمل را از دست می دهد، و نمی تواند تمام زشتی ها و قبایح را آن طور که هستند ببیند و درباره آنها به درستی قضاوت نماید. آنان که می خواهند به تمام عیوب و نقائص خود پی ببرند و از کلیه صفات مذموم و اعمال ناپسندی که دارند آگاه کردند باید عقل دگران را ضمیمه عقل خود کنند و از نقد و بررسی آنان نیز استفاده نمایند. باید از اشخاص آگاه و دانا  که به اوضاع و احوالشان واقفند راهنمائی بخواهند یا چگونگی افکار و اعمال خویش را با افراد بصیر و لایق در میان بگذارند و در خواست انتقاد کنند و از این راه به عیوبی که خود از آنها غافلند  پی ببرند و زمینه اصلاحشان را مهیا سازند. کسی که می خواهد پاکیزه و نظیف باشد باید همه روزه تمام قسمت های بدن خود را بررسی  کند، آن قسمتی که مستقیما برای او قابل رویت است ببیند و پلیدی  آن را برطرف نماید و برای دیدن آن قسمت که به طور مستقیم قابل رویت نیست مانند سرو صورت از آئینه استفاده کند، خود را به آن عرضه بدارد، و بدین وسیله روی و موی خویش را پاکیزه و منظم سازد. برای تزکیه نفس و برطرف  ساختن پلیدی های معنوی نیز باید همین برنامه اجراء شود. کسی که می خواهد پاک زندگی کند و از عیوب اخلاق مبری باشد اول باید عقل خود را به کار اندازد. با چشم بصیرت خویشتن را مورد بررسی و انتقاد قرار دهد، نقائصی که دارد بشناسد و آنها را اصلاح نماید. و به موازات تشخیص خود از تشخیص دگران نیز استفاده کند، برای شناخت صفات مذمومی که به نظرش نیامده و ناشناخته مانده از آنان کمک بگیرد، و با راهنمائی و هدایتشان به عیوب پنهانی خویش  واقف گردد و موجبات اصلاح آنها را فراهم آورد. افراد با فضیلت و دانا در جامعه همانند آئینه هستند، زیبائی ها و زشتی ها را ارائه می کنند، و حقایق را آشکار می سازند. کسی که خواستار پاکی و فضیلت است باید خود را به آنان عرضه  کند، از تذکراتشان استفاده نماید، به سیئات ناشناخته خویش پی ببرد، و صمیمانه به اصلاح آنها  بپردازد. رسول اکرم(ص) فرموده است: «مومن برای برادر خویش همانند آئینه است. ناملایمات و بدی ها را از وی دور می سازد.» در صدر اسلام بعضی از مسلمانان این بررسی و کاوش را درباره سلامت فکر و تزکیه نفس انجام می دادند. برای آنکه به وضع روحی خود پی ببرند و از چگونگی اخلاق  و اعمال خویش  آگاه گردند خود را به صاحب نظران و افراد دانا عرضه می نمودند و از آنان می خواستند که عیب و نقائصشان را تذکر دهند و در مقابل این خدمت بزرگ انسانی درباره آنها دعا خیری می کردند و می گفتند: «رحمت الهی شامل حال کسی باد که مرا مورد عنایت قرار دهد و عیوب اخلاقیم  را به من اهداء نماید.»

سوم- گاهی اشخاص پاکدل و خیرخواه به طبع انسانی و شرافت نفسانی، از خلق مذموم دگران و مشاهده رفتار و گفتار ناپسند این و آن متأثر و رنجیده خاطر می شوند، به منظور دگردوستی و انتباه آنان خالصانه تذکر می دهند و با حسن نیت انتقاد می نمایند، به این امید که متوجه نقص خویش شوند، خود را اصلاح کنند و عیبی که در اخلاق و عمل دارند برطرف سازند. این قسم انتقاد که منتقد، خود آغاز سخن می کند و بدون آنکه شخص مورد انتقاد خواسته باشد عیوب و نقائصش را تذکر می دهد برای همه بیش و کم، سنگین و گران است و انتقاد کنندگان اغلب با عکس العمل مواجه می شوند.


در حدیث ابی الدردا آمده است که رسول اکرم(ص) فرموده: «اگر از مردم  انتقاد کنی از تو  انتقاد خواهند کرد و اگر مردم را واگذاری تو را وامیگذارند.» در این قبیل موارد عده بسیار معدودی ممکن است سنگینی انتقاد را تحمل کنند، آن را بپذیرند، و از منتقد تشکر نمایند یا خاموش باشند، اما اغلب افراد از شنیدن انتقاد ابتدائی هرچند صحیح و مطابق با واقع باشد ناراحت می شوند و گاهی خشمگین می گردند و واکنش های مختلفی نشان می دهند. بعضی از خود دفاع می کنند و تمام مساعی را برای تصحیح عملی که انجام داده اند به کار می برند تا خویش را تبرئه نمایند. برخی می کوشند که اثبات کنند کار صحیح، منحصرا همان است که عمل کرده اند و جز آن هرچه می کردند ناصحیح و شایسته انتقاد می بود. گروهی به موازات دفاع از خود به منتقد نیز می تازند، به وی پرخاش می کنند، و درباره اش سخنان تند و زننده می گویند و گاهی کینه او را بدل می گیرند و در فکر اعمال دشمنی و انتقام می افتند، و خلاصه انتقاد ابتدائی مایه خشم و ناراحتی  است، به خودخواهی افراد ضربه می زند، شخصیتشان را مجروح می کند، و زمینه بغص و عداوت را فراهم می آورد.

دگر دوستی و صلاح جامعه، ما را  موظف می کند که انتقاد کنیم، در مقابل ناپاکی ها و سیئات اخلاقی بی تفاوت نباشیم، عیوب و نقائص دگران را تذکر دهیم، و آنان را به اصلاح اخلاق و اعمالشان تشویق نمائیم،  چه می دانیم انتقاد به جا و مفید، مردم را به خود سازی وا می دارد، حق فضیلت را احیاء می کند، اندیشه های بد و کارهای ناپسند را کاهش می دهد، و جامعه را از سعادت واقعی و زندگی انسانی برخوردار می سازد. در آئین اسلام مصالح فردی و اجتماعی با هم و دوش به دوش هم مورد توجه قرار گرفته است. مسلمانان از نظر دینی مکلفند به موازات خوددوستی دگردوست هم باشند، با حفظ مصلحت های شخصی به صلاح برادران خود نیز بیندیشند. خیر مادی و معنوی آنان را تذکر دهند. و موجبات رستگاری و سعادتشان را فراهم آورند و این خود یکی از حقوق برادری در اسلام است.

حضرت موسی بن جعفر (ع) فرموده: «از واجب ترین حقوق برادرت این است که او را به خیر و صلاحش متوجه کنی و هیچ چیزی که برای امر دنیا و امر آخرتش مفید و نافع است از وی پنهان نداری.»

منـابـع

محمدتقی فلسفی- اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی- از صفحه 362 تا 368 و صفحه 371

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد