بررسی گناه کبیره کبر ورزیدن

فارسی 1942 نمایش |

از کبائر منصوصه کبر است که در روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلام ذکر شده و شیخ انصاری هم در مکاسب محرمه اعتبار روایت مزبور را تضمین نموده و فرموده است: اعتبار سند آن کمتر از صحیحه نیست. و نیز در روایت اعمش از حضرت صادق علیه السلام ضمن شماره کبائر می فرماید «و استعمال التکبر و التجبر» و نیز از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذب داده شده است. در سوره زمر، آیه60 می فرماید «آیا نیست در دوزخ  آرامگاه تکبر کنندگان» یعنی بلی، جای ایشان دوزخ است و نیز در آیه 72 سوره زمر می فرماید «درآئید به درهای دوزخ در حالی که در آن همیشگی باشید پس بد جایگاهی است دوزخ برای تکبر کنندگان»، و در سوره مومن آیه 35 می فرماید « این چنین مهر می کند خداوند بر هر دل تکبر کننده سرکش» که خود را از دیگری  برتر داند تا بدان مهر و نشانه شناخته شود و آیات وارده در موضوع  تکبر بسیار است و تذکر به آیاتی که درباره کبر ورزیدن شیطان رسیده کافی است، که به واسطه این عمل، رجیم و ملعون و مبتلا به عذاب همیشگی گردید چنانچه در سوره بقره آیه 34 می فرماید «شیطان به آدم سجده نکرد و تکبیر نمود و از کافرین گردید.»

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ضمن خطبه ای می فرماید: «از آنچه از کار خدا درباره ابلیس شد عبرت بگیرید زمانی که باطل کرد عمل دراز و جد و جهد بی اندازه اش  را، در حالی که خدا را در ظرف شش هزار  سال عبادت کرده بوده و معلوم نیست آیا از سال های دنیوی بوده یا از سال های اخروی ( که هر روزش هزار سال) به سبب کبر یک ساعت که با آدم  نمود. پس کیست از ابلیس که از عذاب خدا سلامت بماند که به مثل معصیت او اقدام کرده باشد؟ این طور نیست که خداوند آدمی را داخل کند به امری که به سبب آن از بهشت ملکی را بیرون کرد و جز این نیست که حکم خداوند در حق اهل آسمان و زمین یکی است و میان خدا و کسی از خلقش رخصتی نیست در مباح ساختن چیزی که خاصه او است که حرام گردانیده است آن را بر تمام عالمیان» ( یعنی کبریائی و بزرگواری) و پس از کلماتی چند می فرماید: «مانند قابیل که بر برادر خود هابیل بدون آن که خداوند مزیتی بر او قرار داده باشد، تکبر کننده نباشید، تنها بزرگ دانستن خود او را گرفت از عداوتی که از حسد ناشی می شد و از آتش غضب حمیت و عصبیت در قلبش  آتش زده و شیطان در دماغش از باد کبر و نخوت دمید چنان کبری که به پشیمانی همیشگی مبتلایش کرد و گناه تمام قاتل ها تا روز قیامت او را گرفت». خلاصه قابیل به واسطه تکبری که به برادرش نمود، به بدبختی همیشگی و سخت ترین عذاب ها مبتلا گردید. پس از جملاتی چند می فرماید: «از آنچه به امت هائی که پیش از شما تکبر نمودند رسید عبرت بگیرید. از غضب و انتقام الهی و عقوبت ها و عذاب های او پند بگیرید به جاهای صورت هایشان در قبرها و جاهای افتادن پهلوهایشان، و پناه به خدا ببرید از اسبابی که کبر می آورد چنانکه از حوادث روزگار به او پناه می برید.»

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «سه طایفه اند که خداوند در قیامت با آنها سخن نمی فرماید ( یعنی مورد غضب خدایند) و به نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و  برایشان عذاب دردناکی است:  پیرمرد زناکار، حاکم ظلم کننده، فقیر متکبر» یعنی عذاب این سه دسته از جوان زناکار و جبار غیر حاکم و متکبر غیر فقیر بیشتر است و جهت آن هم ظاهر است زیرا مقتضی گناه در سه طایفه مزبور موجود نیست. پیری که آتش شهوت که در سن جوانی است در او نیست، هرگاه زنا کند معلوم می شود خیلی بی حیا است و اعتنائی به احکام خدا ندارد و لذا عقوبت پیرها در بیشتر گناهان بیش از جوانان است. اما نسبت به حاکم، چون قوه واسطه ای که خداوند به او داده است برای بسط عدل است اگر ستم را پیشه کند، علاوه برگناه، کفران نعمت خدا را که کرده درحقیقت منکر بندگی خود شده است. و اما گدای متکبر، چون یکی از اسباب بزرگی فروختن مال است و کسی که ندارد و تکبر هم می کند، معلوم می شود خبیث و معاند با آفریدگار است.

شخصی از حضرت صادق علیه السلام می پرسد: کمترین درجات الحاد یعنی انحراف از حق چیست؟ حضرت فرمود: «کمترین درجاتش کبر است»، و حضرت باقر علیه السلام می فرماید: «اظهار عزت و بزرگی و کبریائی به منزله دو لباس ویژه خدا است. ( یعنی چنانچه در لباس مخصوص سلطان کسی حق شرکت ندارد، در این دو صفت هم هیچ مخلوقی حق شرکت با خدا را ندارد) پس هرکس به یکی از این دو صفت دست اندازد خداوند او را در دوزخ سرنگون می فرماید»، و نیز فرمود: «کبر و بزرگی به منزله لباس مخصوص خداوند است و کسی که تکبر می کند در صفت ویژه خداوند، با او ستیزه نموده» زیرا شخص متکبر در حال تکبر کردن، بندگی خود و اینکه همه چیزش از خدا است فراموش کرده و خود را مستقل می داند و فرعون وار می گوید من بزرگتر و بالاترم، من چنینم و چنانم، پس در آن حال در مقابل حضرت احدیت قرار گرفته، دعوی ربوبیت می کند. و خلاصه کلام آن است که انسان می تواند به هریک از صفات خدا که بشود، بشر دارا شود، متصف گردد. مانند عفو، رحم،  جود، احسان، کرم، حلم، علم، محبت، رأفت بلکه درجات قرب به مقدار  شدت و ضعف ظهور این صفات است. لیکن صفت عزت و عظمت و کبریائی از صفات مختص خدائی است و هیچ بنده را نمی رسد که خود را به این دو صفت  متصف سازد.

در قرآن مجید می فرماید: «بزرگی و بزرگواری ویژه خداوند است در آسمان ها و زمین» (سوره جاثیه / آیه 37) و حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «در دوزخ دره ای است  ویژه متکبران که آن را سفر می گویند. از سختی گرمای خود به خداوند شکایت کرد و اجازه خواست دمی برزند پس دمی بر کشید و دوزخ را سوخت.» و نیز فرمود: « جز این نیست که متکبران به صورت مورچه های ریز محشور می شوند و مردم آنها را پایمال می کنند تا خداوند از حساب خلائق فارغ شود».

علامه مجلسی در شرح این حدیث می فرماید: این خبر دلالت دارد که ممکن است انسان  در روز رستاخیز خردتر از پیکره دنیای خود باشد، با اینکه همه اجزای اصلی یا برخی از آن در او باشد و سپس اجزای دیگر بدان اضافه شوند و درشت تر شود زیرا دور است تا این حد هم اجزای در هم کوبیده شوند و ممکن است مقصود این باشد که با پیکری بدین صورت خوار محشور شوند گرچه تنشان بزرگتر باشد، یا مقصود از صورت مورچه، بیان  پستی و خواری آنها باشد. یعنی پایمال ایمان مردم محشور شوند در هر صورتی که هستند.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 121 تا 124

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد