فتنه، یکی از بزرگترین گناهان کبیره
فارسی 1549 نمایش |پاره ای از گناهانی که از روی فحوی و اولویت قطعی، بزرگتر از یکی از گناهان کبیره مذکور باشد، یا اینکه در قرآن مجید یا نص معتبر، بزرگتر بودنش از یکی کبائر مسلمه ثابت باشد، مانند فتنه که در قرآن مجید آن را صریحا سخت و بزرگتر از کشتن می داند. و چون کشتن انسانی را به ناحق مسلما کبیره است، پس کبیره بودن فتنه هم مسلم است چون از کشتن بزرگتر می باشد. در شدت مبغوضیت فتنه، کافی است که خداوند برای برطرف شدن آن در قرآن مجید امر به جهاد فرمود و می فرماید: «با مشرکین بجنگید تا فتنه برطرف شود» ( سوره بقره/ آیه 193). در سوره بروج/ آیه 10 می فرماید: «کسانی که مردان و زنان با ایمان را در فتنه می اندازند و از این گناه هم توبه نمی کنند، پس برایشان عذاب دوزخ و آتش سوزان است». پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «سعی کننده در فتنه (فتنه انگیز)، به خدای بزرگ کافر، هرچند مسلمان باشد.»
معنی فتنه:
هر چند اهل لغت برای فتنه به اعتبار موارد استعمال آن، بیش از ده معنی ذکر کرده اند لیکن مراد از فتنه در اینجا، همان معنای عرفی است که از اطلاق آن متبادر می شود و آن آشوب کردن و سلب آسایش و آزادی و امنیت از فرد یا جمعیتی نمودن و دو نفر یا بیشتر را به هم انداختن و ایجاد دو دستگی کردن و مردم را در شکنجه و آزار قرار دادن است. فتنه، یا در امور دینی است یا دنیوی – فتنه دینی هم چند قسم است: گاهی شخصی سعی می کند که مردم را گمراه سازد و نگذارد دین حق را بپذیرند و به القای شبهات و شکوک در این راه به وسیله زبان و قلم می کوشد. و گاهی به وسیله اذیت کردن و شکنجه کسانی که دین پذیرفته اند، مانع قبول کردن دیگران می شوند مانند معامله مشرکین مکه با مسلمان صدر اسلام، و مانند معامله معاویه ( علیه الهاویه) با شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه السلام.
به شهادت تاریخ، از صدر اسلام تا این زمان که قرن چهاردهم است، در هر قرنی فتنه هائی در عالم اسلام بر پا شده و البته پیدایش این فتنه ها برای آزمایش خلق و ظاهر شدن صدق و کذب ادعا کنندگان اسلام و جدا شدن خبیث از طیب و پیدایش سعادت نیکبختان و شقاوت بدبختان است. و این موضوع در چند جای قرآن مجید یادآوری شده، از آن جمله در سوره عنکبوت می فرماید: "احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون"، «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم رها کرده می شوند و امتحان نمی شوند.»
بدعت و جاسوسی:
از جمله فتنه هائی دینی، بدعت گذاردن در دین است. کسانی که طریقه تازه در اسلام احداث نموده و مسلمانان را متفرق ساختند و سبب پیدایش هزاران فتنه و فساد در عالم اسلام گردیدند، بدترین فتنه انگیزانند. از جمله فتنه دینی، جاسوسی برای کفار است نسبت به چیزهائی که باید بین مسلمانان پنهان باشد. چنانچه در سوره نساء/ آیه 23 درباره منافقین می فرماید: «هرگاه به آن ها مطلبی راجع به امنیت و ناامنی برسد آن را فاش می کنند.»
مجلسی از بیضاوی در معنی آیه نقل کرده: یعنی چیزهائی که مایه امن یا خوف باشد آن را فاش می کنند. برخی از مسلمانان سست نهاد شیوه شان چنین بود که چون خبری از قشون اعزامی رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنها می رسید، یا پیغمبر صلی الله علیه و آله آنها را از وحی الهی نسبت به پیروزی یا شکست خبر می داد، آن را فاش می کردند و این خود باعث ناراحتی و مفسده بود، و این آیه فاش کردن آنچه را که در افشای آن مفسده است، مذمت می فرماید.
فاش کردن اسرار شیعیان و احادیث مشکله:
همچنین است نقل کردن اسرار شیعیان که از ائمه به ایشان رسیده برای مخالفان که موجب رسیدن زیان و آزار به مومنین می گردد، و خلاصه تقیه نکردن در جائی که تقیه واجب باشد. علامه مجلسی می فرماید: شاید فاش کردن بعضی از مشکلات علوم برای مردمی که عقلشان به آن نمی رسد در حکم افشای اسرار باشد. حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «هرکس حدیث ما را فاش کند، خدا ایمانش را می برد و ما را به خطا نکشته، بلکه از روی عمد کشته است.» و نیز در معنی آیه «پیغمبران را به ناحق می کشند» فرمود: «به خدا که آنها را به شمشیر خود نکشتند ولی سر آنها را فاش کردند و شهرت دادند تا کشته شدند.»
پراکندگی جماعات دینی:
از جمله فتنه دینی است جمعی را که با هم یک دل و یک جهت متوجه خدا و به یاد پیغمبر و امام خود هستند، بین آنها جدائی انداختن و ایشان را متشتت و متفرق ساختن یا به قوه قهریه یا به القای شبهه و بدبینی بین مأمومین نسبت به امام جماعت و پیشوای دینی، یا مأمومین را نسبت به یکدیگر، و خلاصه اتحاد قلوب را که موجب هر خیری است و مقصود شارع مقدس است مبدل کردن به تناکر و جدائی که موجب هر شری است و مبغوض شارع مقدس است. چنانچه اشاره شد گناه فتنه دین از قتل نفس، به نص قرآن مجید، بزرگتر است زیرا قتل نفس تنها از بین بردن حیات موقت و عاریه دنیوی و در حقیقت خلاصی از شرور و آفات این عالم است، ولی فتنه دینی سبب قطع حیات ابدی و بی بهره شدن از نعمت های جاودانی است و همان اندازه که عالم آخرت از دنیا بزرگتر و مهم تر است بلکه قابل قیاس نیست، همچنین فتنه دینی هم از قتل نفس بزرگتر و مهمم تر می باشد. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: «آیا شما را از کشتنی که از سر بریدن بدتر است خبر بدهم؟ گفتند: بلی. فرمود: آن که کسی را بکشد و هلاک کند به هلاکت همیشگی. گفتند: آن چیست؟ فرمود: او را گمراه کند از اعتقاد به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام و او را وا دارد به راه غیر خدا و پیروی از طریقه دشمنان علی علیه السلام به طوری که آنها را (دشمنان علی علیه السلام را) امام خود بداند و منکر امامت و فضیلت آن حضرت شود. پس این است همان کشتنی که مقتول بدبخت را همیشه در دوزخ قرار می دهد و جزای کشنده او هم جاودان بودن در آتش است.» به علاوه فتنه های دینی غالبا منجر به کشتارها می گردد.
فتنه دنیوی:
فتنه دنیوی ازقتل بدتر است زیرا اولا کسی که آتش فتنه را بر می افزوزد و عده ای را به آن آتش می سوزاند، به طوری آنها را ناراحت و در شکنجه می اندازد که هر روز برایشان قتل است و خلاصه اگر آنها را یک دفعه کشته بودند راحت تر بودند. ثانیا غالب فتنه ها منجر به قتل ها و ملحقات آن یعنی زخم زدن و ناقص کردن اعضا می گردد. و شهید می فرماید: کشتن ناحق، گناه کبیره است و در حکم قتل نفس است، جنایت رساندن به اعضای بدن (مانند دست، پا، چشم و غیره). باید دانست که هر فتنه ای که مفسده و ضررش بیشتر باشد، گناهش نیز بزرگتر است.
فتنه به کفر و شرک نیز تقسیر شده:
ناگفته نماند که بیشتر مفسرین، فتنه را در آیات مذکور به کفر و شرک تفسیر کرده اند و در روایتی که از حضرت باقر علیه السلام در تفسیر آیه «حتی لا تکون فتنه» ( سوره بقره/ آیه 193) رسیده، فتنه را شرک معنا فرموده است. و این معنا با آنچه در معنی متبادر و ظاهر از فتنه که گذشت منافاتی ندارد چون ظاهرا مراد از روایات و کلمات مفسرین، بیان سبب فتنه است، زیرا هیچ فتنه ای نه دینی و نه دنیوی از مومن حقیقی صادر نخواهد شد. چنانچه حضرت امیرالمومنین در صفات متقین می فرماید: «خوبی از ایشان امید داشته و بدی از آنها ایمن است.» یعنی کسی که نور ایمان در قلبش داخل شده، مردم همه از شرش در امانند. پس فتنه انگیز یا کافر و مشرک باطنی و ظاهری است، یا اگر مسلمان باشد هنوز از ظلمات کفر و مراتب شرک خلاص نشده و دلش به نور ایمان منور نگردیده است.
جاسوسی برای ظلم:
از موارد مسلم فتنه، جاسوسی کردن برای حکام و ظلمه است و بزرگی مفسده و خطر آن و اکبر بودنش از قتل پر ظاهر است که یک جاسوسی فتنه انگیزی ممکن است سبب چه قتل ها و جنایت ها که بشود مانند معقل، جاسوس ابن زیاد لعین که سبب گرفتاری و کشته شدن حضرت مسلم و هانی بن عروه گردید، بلکه فجایع کربلا و پس از آن، مستند به فتنه این جاسوس ملعون است.
منـابـع
شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 357 تا 364
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها