نقش تفکر در معبود در سیر و سلوک
فارسی 1771 نمایش |فکر و مراقبت جانب معبود در خصوص فکر راهگشا به سوی حضرت او، یکی از مراتب در سیر و سلوک است. «فکر» از ارکان سلوک، و شرط راه است. در آیات قرآن، و روایات وارده تأکیدات زیادی بر «فکر» شده است. لحن آیات و روایات به نحوی است که میشود از آنها برداشت نمود اگر «فکر» یا «تفکر» نباشد، انسان در سلوک عبودی خویش آن چنان که باید، موفق نخواهد بود. و در حقیقت، از آیات و روایات برمی آید که «فکر» راهگشا برای انسان در سفر الی الحق است، البته «فکر» از راه، یا راههایی که باید باشد، نه هر فکری، و نه از هر راهی و در هر مجرایی. در مجموع، فکری که سالک را در سلوک عبودی کمک کند، راه را روشن تر، و سیر الی الله را سریع تر و کاملتر بگرداند، فکر مطلوب است. مجاری فکر، یا تفکر مطلوب یکی دوتا نیست، بلکه متعدد و متنوع است. دقت و تامل در آیات روایاتی که دعوت به «فکر» یا «تفکر» می کند، مجاری فکر یا تفکر مطلوب را برای طالبان حقیقت به خوبی روشن می گرداند. تجلیات حق و اسماء او، و حقایق خلقت، از جمله حقیقت خود انسان که همه مظاهر اسماء اوست، مجاری «فکر» برای اهل فکر است.
فکر نامجاز
لازم است گفته شود اینکه باید از «فکر» در «ذات حق» اجتناب گردد، که فکر را به ذات غیبی او راه نیست، و جز تحیر و سرگردانی، و یا انحراف و ضلال، عاید دیگری نخواهد داشت.
مقام ذات و هویت غیبیه
«ذات حق» که از آن به «هویت غیبیه»، «غیب ذات»، «مقام ذات»، «مرتبه ذات»، و گاهی هم به الفاظ دیگر مانند «عنقاء» و «غیب الغیوب» تعبیر آورده می شود، وجود صرف، صرف وجود است. هیچ گونه حدی ندارد، و غیر محدود است. از جمیع تعینات، چه مفهومی، و چه مصداقی، مبراست. نه نامی دارد، و نه نشانی، نه اسمی دارد، و نه رسم و صفتی. نه با اسم یا صفتی مقید است، و نه با عدم آن اسم یا صفت. نه با تعین خاصی متعین است، و نه با عدم همان تعین. حتی با «اطلاق» و «عدم تعین» هم مقید نیست، زیرا «اطلاق» و «عدم تعین» نیز به جای خود نوعی تعین، و نوعی قید است، و مقام ذات از آن هم منزه و مبراست. تعینات اسمی و وصفی، و به تعبیری، اسماء و صفات حق، همه از مقام ذات متأخرند، و همه در مقام تجلی به ظهور می رسند. در تجلی ذات غیبی است که این اسم و آن اسم، و این صفت و آن صفت مطرح می گردد؛ در مقام ذات، نه کثرت مصداقی وجود دارد، و نه کثرت مفهومی، نه کثرت خارجی هست، و نه کثرت ذهنی.
علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه در فصل رساله توحید که یکی از رساله های خطی ایشان است، بعد از تمهید مقدمه ای می فرماید: «و از آنجا که در وجود واجب تبارک و تعالی وجود صرف می باشد، غیرمحدود است و هیچگونه حدی ندارد. پس، وجود او بالاتر و منزه از هر تعین اسمی و وصفی، و از هرگونه تقیید مفهومی است، حتی از خود این حکم که «ذات او، و وجود او را هیچ گونه تعین و قیدی نیست» نیز مبرا و منزه است. بنابراین، وجود او، و حقیقت ذات مقدس او نسبت به هر تعینی که فرض بشود اطلاق دارد، حتی نسبت به این «اطلاق» دارد ( یعنی اطلاق هم قید ذات نیست).
مقام ذات را لفظ و عبارتی نیست
هیچ لفظ و کلمه ای، و هیچ بیان و عبارتی نیست که بشود حقیقتا به ذات غیبی اطلاق نمود زیرا هر لفظ و هر کلمه ای، و هر بیان و هر عبارتی را بخواهیم به ذات غیبی اطلاق کنیم، و هر مفهومی از مفاهیم را در مقام ذات اعتبار نماییم، موجب «حد» و «تعین» در این مقام خواهد بود، و این مقام از هر حدی و از هر تعینی مبرا و منزه است، اگرچه تعینات مفهومی باشد. نه فکر مقام راه دارد، نه عقل، نه وهم، و نه کشف ارباب کشف و شهود. همه اینها از این مقام قاصرند، و در این میدان کاملا عاجز. و اگر قدم پیش بگذارند، همه حیران گشته و یا به ضلالت افتاده و خطا بروند و به حقیقت نرسند، و بلکه از آن دورتر شوند، به کنه ذات او به هیچ وجه راهی نیست؛ «یعلم مابین أیدیهم و ماخلفهم و لایحیطون به علما.» ( سوره طه / آیه110)، «آنچه را آنها (مجرمان) در پیش دارند و آنچه را در ( دنیا) پشت سر گذاشتند می داند، ولی آنها احاطه به «علم» او ندارند.
فکر در حقایق قرآنی
فکر در آیات و تدبر در آنها، یعنی در حقایق آیات و معارف آنها در ابواب مختلف، برای همه از اهم امور و یک وظیفه لازم، و در سلوک از ارکان طریق است، زیرا که همه حقایق و معارف در قرآن کریم آمده است. لازم است سالک در ابواب مختلف معارف قرآنی به «فکر» بپردازد، و در مقام فکر در هر بابی از ابواب معارف، همه آیات مربوط به آن باب را مورد دقت قرار دهد، و نکات رموز، و اشارتها را مورد نظر قرار دهد، و از آنها به سادگی گذر نکند، و توجه داشته باشد که کلام، کلام حضرت معبود است. لازم است تک تک آیات را با نکات و اشاراتی که دارد متوجه خود بداند، و هدایت کننده و تذکر دهنده از یک سو، و هشدار دهنده و انذار کننده از سوی دیگر. قرآن کریم در هر بابی از ابواب برای اهل آن، هدایتها و تذکرها دارد، و نیز در هر بابی از ابواب برای آنان هشدارها و انذارها دارد.
فکر در محاسبه های ربوبی
فکر در مقصد صالحان و آرزوی عارفان
«فکر» در این قبیل آیات، و تامل در نکات آنها نیز برای سالکان صادق که می خواهند در طریق «شهود و فنا» قدم بردارند، هدایتها و حکایتها به دنبال خود خواهد داشت.
فکر در حقیقت، و سراب باطل
در آیه های 7 و 8 سوره روم چنین می خوانیم: «یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون- أولم یتفکر وا فی أنفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحلق و أجل مسمی و ان کثیرا من الناس بلقاء ربهم لکافرون» یعنی «این مردم فقط ظاهری از حیات دنیا را می دانند، و آنان از آخرت غافلند- آیا نزد خود به این فکر نکرده اند که خدای متعال آسمانها و زمین را، و آنچه را که در آنهاست خلق ننموده مگر به حق، و همراه با حق، و تا مدت تعیین شده؟! و حقیقت امر این است که بسیاری از مردم به لقای پروردگار خویش کفر می ورزند.» «فکر» در این آیات چنین نتیجه می دهد که: ما را حیات دیگری هست که از آن در غفلت می باشیم، حیاتی که در همین حال که در حیات دنیوی خویش هستیم آنرا نیز داریم، ولیکن توجه به آن نداریم، و از آن غافل و بی خبریم.
فکر در «خود»
«سنریهم بهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتی یتبین لهم انه الحق...».
«خود» انسان نیز از جمله مجاری فکر است که قرآن کریم به آن هم دعوت، و بر آن تأکید می کند. فکر در« خود» به جای خود ابعاد زیاد و صورتهای گوناگون دارد که همه آنها اگر درست انجام گیرد مفید، و در سفر الی الحق لازم است. در یک تقسیم کلی، فکر در «خود» به دو «قسم» تقسیم می شود:
اول: فکر در «خود» به معنی فکر در خصوصیات وجودی خود و در صفات خود، به نحوی که به آثار وجودی بسیار عمیق خویش پی برده، و از طریق آن اسرار عمیقه توحید، و حقایق عالیه هستی را بیابیم.
دوم: فکر در «خود» به معنی سفر در «خود» و سیر در آن، به نحوی که از همه چیز منقطع و منصرف شویم، و به حقیقت خود برگردیم، و حقیقت نوری ما تجلی کند، و باب معرفت و شهود به روی ما باز شود. و این فکر، همان فکر مخصوص و راهگشاست که از امور بسیار مهم در سلوک به شمار می آید.
منـابـع
سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 185تا 189 و صفحه 192تا 193و صفحه 198و صفحه 211تا212 و صفحه 217تا218 و صفحه 223
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها