پرسش و پاسخ امام کاظم (ع) با راهب نصرانی
فارسی 1691 نمایش |امام کاظم علیه السلام در یکی از سفرها، به معبد یکی از راهبان نصارا رسید. آنجا که سالی یک روز، مردم جمع می شدند و آن راهب آنها را موعظه می کرد. امام علیه السلام بطور ناشناس وارد معبد شد. او تا چشمش به امام افتاد، احساس هیبتی از امام کرد. حرفش را قطع کرد و گفت: ( یا هذا انت غریب)، «تو اینجا غریب و ناشناسی»؟ فرمود: بله، پرسید: (منا ام علینا)، «] از حیث مذهب[ با ما موافقی یا مخالف»؟ فرمود: (لست منکم)، «از شما نیستم». گفت: شاید از امت اسلامی باشی. فرمود: بله. گفت: (من علما ئهم او من جهالهم)، «از علمایشان هستی یا از مردم عوامشان»؟ فرمود: (لست من جهالهم)، «از عوامشان نیستم». او متوجه شد که از بزرگان امت اسلامی است، از این رو گفت: من از شما چند سوال دارم.
سوال اول اینکه، شما معتقدید درخت طوبی در بهشت در خانه ی پیامبر شماست ولی در عین حال، تمام شاخه های آن در همه جای بهشت پخش است؛ این چگونه ممکن است؟ فرمود: در دنیا هم مثالش هست. خورشید یک جاست ولی نورش همه جا را فرا گرفته است.
گفت: سوال دیگرم این است که شما معتقدید هرچه از غذاهای بهشتی بخورند، کم نمی شود، این چگونه ممکن است؟ امام علیه السلام فرمود: این هم در دنیا نظیر دارد، شما از یک شمع صدها شمع روشن می کنید و از آن هیچ چیز کم نمی شود و شعله اش همچنان به حال خود باقی است.
سپس گفت: شما می گویید در بهشت، ظل ممدود و سایه هست، سایه در بهشت چگونه است؟ فرمود: در دنیا، بین الطوعین چگونه است؟ نه شب است نه روز آفتابی و در عین حال، وقتی از اوقات است که ظلی و سایه ای است.
گفت: شما معتقدید که در بهشت، هر چه از نوشابه ها و طعام ها خورده شود، فضولاتی ندارد. فرمود: در دنیا هم نظیرش هست. بچه در رحم مادر می خورد و می نوشد ولی فضولاتی ندارد.
شما معتقدید که در بهشت، همین که بهشتی ها چیزی را اراده کنند، خدمتکاران بهشتی برایشان حاضر می کنند بدون اینکه به آنها دستور بدهند. فرمود: در دنیا هم انسان همین که انجام دادن کاری را اراده کرد، دست و پا و چشم و گوش و سایر اعضا حرکت می کنند و خواسته های انسان را انجام می دهند و احتیاج به فرمان جداگانه ای ندارند.
آخرین سوالش این بود که آیا به نظر شما، کلید در بهشت نقره ای است یا طلایی؟ فرمود: (لسان العبد بقول لا اله الا الله)، «کلمه ی لا اله الا الله که بر زبان انسان جاری می شود ]کلید در بهشت است[».
او گفت: (صدقت)، صحت جواب ها را تصدیق کرد و نتیجتا، هم خودش هم جمعی که آنجا بودند، به برکت وجود اقدس امام کاظم علیه السلام، به السلام مشرف شدند.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- حبل متین (جلد دوم) – از صفحه 161 تا 162
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها