عقاید و اندیشه های جناحیه، یکی از گروههای غالیان
فارسی 1985 نمایش |جناحیه نام یکی از فرقه های غالیان است که بر پیروان عبدالله بن معاویه بن جعفر طیار (ذوالجناحین) نهاده اند. عبدالله بن معاویه از رهبران غالی علوی است که در رایط آشفته سیاسی درگیریهای درون خانوادگی در دوره پس از ولید دوم (125ق./ 743 م.) توانست گروههایی از شیعیان و غالیان را گرد خود جمع کند و قیامی را به سال 126 ق./744م. در کوفه سامان دهد. هرچند قیام او به شکست انجامید و یکبار دیگر این حقیقت را روشن ساخت که کوفیان به رغم وعده های فریبنده قابل اعتماد نیستند، اما او به توصیه دوستانش و در شرایطی که حکومت اموی راه او را برای عقب نشینی بازگذاشته بود روانه مدائن شد و بدین سان زمینه گسترش اندیشه غالیان بدان سامان را نیز فراهم ساخت. عبدالله بن معاویه توانست در پرتو تسامح نسبی دینی، گروههای مختلفی از شیعه امامیه، زیدیه و حتی برخی از ناراضیان خاندان اموی را که با سیاستهای مروان بن محمد مخالف داشتند و همچنین گروههایی از باقیماندگان خوارج را در زیر پرچم خود در مدائن گرد آورد. وی همچنین با عمارة بن حمزة بربری که خود از اسلاف غالیان است مکاتبه کرد و عماره نیز از او برای مردم بیعت می ستاند. عبدالله بن معاویه بعدها مرکز فعالبیت خود را به اصطخر انتقال داد و سرانجام در سال 130ق./748م. در زندان ابومسلم خراسانی درگذشت و طرفدارانش او را مهدی می پنداشتند.
در کتابهای ملل و نحل عقایدی چند به عبدالله بن معاویه و طرفداران وی نسبت داده شده که از آن جمله می توان از عقیده وی به حلول و تناسخ یاد کرد. بر پایه این انگاره، جناحیه معتقد بودند خداوند که نور است یا همان روح الهی در آدم و پس از او در شیث و سپس دیگر پیامبران حلول کرده تا آنکه به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از آن پس به امام علی علیه السلام رسیده و پس از امام علی علیه السلام نیز در فرزندان او، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام و محمد بن حنفیه حلول کرده و سرانجام به کالبد عبدالله بن معایه درآمده است. یکی از دیگر اندیشه های جناحیه این است که هرکس امام را بشناسد و حق او را بگزارد بر او هیچ حرجی در دین نیست. برخی از منابع فرقه شناختی این نفی حرج را آن اندازه توسعه داده اند که مدعی شده اند از دیدگاه جناحیه با وصول شخص به معرفت امام، دیگر همه تکالیف ظاهری دین از او برداشته می شود. اما دور نیست مقصود از این عقیده، تکیه بر اهمیت نقش عقیده به امامت و کم ارج بودن نسبی دیگر تکالیف و امور دینی در قبال آن بوده باشد. برخی از منابع فرقه شناختی به این گروه نسبت داده اند که با استناد به آیه «لیس علی الذین آمنوا وعملوا الصالحات جناح فیما طعموا» (سوره مائده/آیه 93)، «بر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند در مورد آنچه خوردند ایرادی نیست» به اباحه برای خود گراییده بودند. این منابع حتی مدعی شده اند دلیل نامور شدن پیرون عبدالله بن معاویه به جناحیه نیز همین استناد به آیه یاد شده برای اثبات اباحه بوده است. این در حالی است که برخی چون شیبی معتقدند این گروه اهل زهد بوده و به اباحه عقیده نداشتند و تنها برای اثبات روا بودن برخورداری از نعمتهای دنیوی، بدین آیه استناد می کرده اند.
عبدالله بن معاویه هرچند توانست در سال 128ق./ 745م. و پس از عقب نشینی از کوفه به مدائن و اصطخر، در این دو سرزمین ایرانی، طرفدارانی بدست آورد و دو سالی نیز بر بخشی از فارس حکم براند، اما سرانجام در سال 130ق./748م. در زندان ابومسلم درگذشت و پس از مرگ او طرفداران وفادار به کوفه بازگشتند تا این بار به یکی از دیگر گروههای غالیان که ابوالخطاب آن را رهبری می کرد بپیوندند.
منـابـع
دکتر حسین صابری- کتاب تاریخ فرق اسلامی – از صفحه 287 تا289
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها