داستانی درباره احسان امام حسین (ع)
فارسی 1103 نمایش |مرد عربی خدمت امام حسین (ع) آمد و اظهار حاجت کرد که بدهکارم و از ادای دینم عاجز شده ام و چون کریمتر از شما خاندان رسول کسی را سراغ ندارم نزد شما آمده ام. امام علیه السلام فرمود: بسیار خوب، من سه مسئله از تو می پرسم. اگر یکی را جواب درست دادی یک سوم محتوای این کیسه را که نزد من است به تو می دهم و اگر دو مسئله را جواب دادی، دو سوم و اگر هر سه مسئله را جواب صحیح دادی تمام این کیسه مال تو باشد. مرد سائل گفت: «یابن رسول الله؛ أمثلک یسأل عن مثلی»، «آیا کسی مانند شما از کسی مانند من چیزی می پرسد؟!] عالم از جاهل چه می پرسد؟[»
امام علیه السلام فرمود: من از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می فرمود: «المعروف بقدر المعرفه»، «احسان به هر کسی باید به اندازه ی شناخت و معرفتش باشد».
آن مرد هم گفت: «سل یابن رسول الله؛ لا حول و لا قوه إلا بالله»، «بفرمایید، امیدوارم به حول و قوه ی خدا جواب بدهم».
امام فرمود: «أی الاعمال أفضل»، «کدام عمل از همه بالاتر و برتر است»؟
آن مرد جواب داد: «الایمان بالله»، «ایمان به خدا».
امام از عمل سوال کرده و او در جواب، سخن از ایمان به میان آورده است. این نشان می دهد که ایمان نیز عمل قلب است و مولد سایر اعمال است. سپس امام علیه السلام فرمود: «فما نجاه العبد من المهلکه»، «راه خلاصی از هلاکت چیست»؟
آن مرد در جواب گفت: «الثقه بالله»، «توکل به خدا، با خدا پیوند داشتن و کارها را به او واگذار کردن».
سپس آن حضرت فرمود: «فما مزین المرء»، «آنچه زینتبخش مرد است چیست»؟ آیا لباس فاخر، مرکب زیبا و مسکن اعلا مایه ی زینت مرد است؟ این ها که زینتبخش مردان نیست. «رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله...» (سوره نور/ آیه 37)، «مردانی که سوداگری های دنیا آنان را از یاد خدا باز نمی دارد...». این ها واقعا رجالند، بقیه کودک صفتانی هستند که با بازیچه ی دنیا بازی می کنند. امام پرسید: زینت مرد چیست؟
او جواب داد: «علم معه حلم»، «زینت مرد علمی است که همراهش حلم است».
آن حضرت علیه السلام فرمود: اگر نشد چه؟
گفت: «مال معه کرم»، «مالی که کنارش کرم و بزرگواری است».
فرمود: اگر نشد چه؟ گفت: «فـقر معه صـــبر»، «فقری که با صبر و شکیبایی همراه است».
فرمود: اگر این هم نشد چه؟ گفت: «فصاعقه تنـــزل من السماء فتحــــرقه»،« آتشی از آسمان نازل گردد و او را بسوزاند». آدمی که نه علم توأم با حلم دارد، نه مال توأم با کرم و نه فقر توأم با صبر، سزاوار این است که با صاعقه ی آسمانی بسوزد و خاکستر شود.
امام علیه السلام از جواب او تبسمی کرد و فرمود: «أحسنت»، «نیکو جواب دادی»، آنگاه کیسه ای را که پر از هزار دینار بود به او عطا کردند و انگشتری مخصوص خودشان را هم از انگشت درآورده به او دادند و فرمودند: این کیسه ی دینار را به طلبکاران بده و انگشتری را هم هزینه ی زندگیت کن.
او هم گرفت و گفت: «.....الله أعلم حیث یجعل رسالته» (سوره انعام/ آیه 124)، «خدا می داند چه کسانی را مرجع و ملجا مردم قرار دهد».
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- خاتم انبیاء (ص)، رحمت بی انتها – از صفحه 35 تا40
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها