نمونه هایی از ارتباط ارواح از نظر احادیث
فارسی 1078 نمایش |روایات و احادیثی که حاکی از بقاء و ارتباط و امکان مکالمه است بسیار زیاد است و ما برای نمونه مواردی را یادآور می شویم:
1. شما از آنان شنواتر نیستید. جنگ بدر به پایان رسید، و قریش با دادن هفتاد کشته و هفتاد اسیر پا به فرار نهادند. پیامبر اسلام دستور داد کشته های مشرکان را در چاهی بریزند. وقتی اجساد آنان در میان چاه ریخته شد، پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم آنان را یک یک به نام صدا زد و گفت: «عتبه ، شیبه، امیه، ابوجهل و..... آیا آنچه را که پروردگار شما وعده داده بود، حق و پا بر جا یافتید، من آنچه را که پروردگارم وعده کرده بود حق و حقیقت یافتم.» در این موقع گروهی از مسلمانان به پیامبر گفتند: «آیا کسانی را که مرده اند صدا می زنید»، پیامبر فرمود: «شماها از آنان شنواتر نیستید آنان قدرت بر جواب ندارند.» ابن هشام می گوید: پیامبر در آن لحظه با آنان نیز چنین سخن گفت: چه بستگان بدی برای پیامبر بودید، مرا تکذیب کردید و دیگران مرا تصدیق نمودند، مرا از زادگاهم بیرون کردید، مردم دیگر مرا جا دادند، با من به جنگ برخاستید و دیگران مرا کمک کردند آیا آنچه را که پروردگار وعده کرده بود حق و پا بر جا یافتید.»
2. پیامبر در بقیع سخن می گوید. در آخر ین روزهای زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، پیش از آنکه تب بر بدن او عارض گردد، نیمه شب همراه امیرمومنان علیه السلام و یا شخص دیگر رهسپار قبرستان بقیع می گردید و پس از ورود به بقیع با آنان چنین سخن می گفت: «درود بر شما که در جایگاه افراد با ایمان قرار گرفته اید. شما بر ما سبقت جسته اید، و ما هم به زودی به شما می پیوندیم.» به طور مسلم سخن گفتن با ارواح اختصاص به حضور در قبرستان ندارد ولی علت این که پیامبر از جایگاه خود برخاسته و به قبرستان آمده آن است که آمادگی بیشتری برای برقراری ارتباط و مکالمه داشته باشد و الا روح و روان افراد در میان خاک و سنگ ها نیست. علاوه بر این، زیارت قبور خود یک نوع مایه توجه به آخرت است.
3. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم با مادر امام علی علیه السلام سخن می گوید. خبر فوت مادر امام به پیامبر رسید، پیامبر در هاله ای از غم فرو رفت، به پاس حقوقی که وی در گردن پیامبر داشته او را با دست خود به قبر نهاد، سپس خم شد و آهسته با او سخن می گفت و لفظ فرزندت فرزندت را تکرار می کرد، سپس از قبر خارج شد و خاک به روی آن ریخت. یاران پیامبر سوال کردند که با مادر امام چه می گفتی؟ فرمود: «فرشته ای آمد، از خدا و پیامبر و امام او سوال کرد، در پاسخ سومی ماند، تلقین کردم که بگوید امام او پسرش علی است.
4. امیرمومنان علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سخن می گوید. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم درگذشت، موضوع غسل پیامبر پیش آمد. طبق وصیت پیامبر که نزدیکترین فرد باید او را غسل دهد، امیرمومنان تغسیل او را بر عهده گرفت، و موقع غسل با او چیین سخن گفت: «پدر و مادرم فدای تو باد، با فوت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها که هرگز با مرگ کسی بریده نمی شود، قطع گردید. اگر نبود که ما را به شکیبایی در برابر ناگواریها دعوت فرموده ای آن چنان در فراق تو اشک می ریختم که سرچشمه اشک را می خشکانیدم ولی حزن و اندوه ما در این راه پیوسته است و این اندازه در راه تو بسیار کم است و جز این چاره نیست. پدر و مادرم فدای تو باد ما را در سرای دیگر یادآوری کن و در خاطر خود نگاهدار.» چه جمله ای بالاتر و روشنتر از اینکه امام می گوید: «ما را پیش پروردگار یاد کن، و ما را به خاطر بسپار.» آیا یک خردمندی اجازه می دهد که بگوید امام این جمله را به عنوان، تسکین دل می گفت؟
5. امیرمومنان علیه السلام باز سخن می گوید. دخت گرامی پیامبر اسلام، از رنج ها و اندوه هایی که بسان پاره های شب تاریک، آسمان زندگی او را فرا گرفته بود آزاد گردید و به پدر بزرگوار خود پیوست. امام در دل شب او را غسل داد و در موقع خاکسپاری با پیامبر گرامی چنین سخن می گوید: «درود بر تو ای پیامبر خدا، از من و دخترت که در جوار تو فرود آمد و به تو پیوست، ای پیامبر خدا! بردباری و شکیبایی من از جدایی دختر برگزیده تو، کم گردید و از تاب و توان من کاست، برای من جای شکیبایی در مرگ دخترت پس از مفارقت و جدایی تو باقی است زیرا مصیبت تو جانگذار تر بود (چون در آن شکیبایی نمودم جا دارد که در این مصیبت نیز شکیبا باشم) در حالی که سر تو را در آرامگاهت نهادم و روح تو در حالی که سرت بین گلو و سینه من بود، پرواز نمود (چرا صبر نکنم) ما مملوک خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم. ای پیامبر گرامی، امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گردید، اندوه من جاودانی است بیداری من در شب دایمی است تا روزی که خداوند سرایی را که در آن اقامت گزیده اید، برای من بگزیند. ای پیامبر خدا، دختر تو را، از اجتماع امت بر پایمال کردن حقوق او آگاه خواهد ساخت، از او تحقیق کن و اوضاع را بپرس (این کارها موقعی انجام گرفت) که از رفتن تو زمانی نگذشته و یاد تو از میان نرفته است. درود من بر شما، مانند درود وداع کننده نه درود کسی که خشمگین است و یا ملول، اگر خاک شما را ترک کنم نه از روی بی علاقگی است و اگر بمانم نه از بدگمانی است بلکه به خاطر آنچه که خدا به شکیبایان وعده کرده است.
6. امیرمومنان علیه السلام با ارواح سخن می گوید. امیرمومنان هنگام بازگشت از صفین در کنار قبرستان کوفه ایستاد و چنین گفت: «ای ساکنان خانه های وحشت زا و گورهای تاریک! ای هم آغوشان با خاک و دور ماندگان از وطن! ای مظاهر وحشت و ترس! شما بر ما سبقت گرفتید، و ما به شما می پیوندیم. من شما را آگاه می سازم. خانه های شما تصاحب شد، همسران ازدواج نمودند، ثروتها تقسیم گردید. این خبرهایی است که پیش ما است، پیش شما چه خبری هست؟!» سپس به یاران خود روی کرد و گفت: «اگر به آنان اجازه داده شود که سخن بگویند چنین خبر می دهند که بهترین توشه در این جهان پرهیزگاری است.»
7. روح میت با حاملان جنازه سخن می گوید. ابوسعید خدری می گوید از پیامبر شنیدم که فرمود: «هنگامی که جنازه ای بر دوش مردها حمل می شود اگر میت فرد صالح و نیکوکار باشد می گوید: عجله کنید، اگر بدکار باشد می گوید وای بر آن ،کجا می برید؟ صدای او را همه چیز می شنود، جز انسان، اگر انسان می شنید، همان دم جان می سپرد.»
8. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «اموات خود را زیارت کنید، و بر آن درود بفرستید.» درود بر کسانی که قابل اسماع و تفهیم نیستند و سخن ما به گوش آنان نمی رسد چه سودی دارد؟! در این صورت ناچاریم تغییر نظر داده و در برابر همه احادیث تسلیم گردیم. اتفاقا سند حدیث از نقطه نظر فن حدیث شناسی، خوب است، محققانی که احادیث احیاء العلوم را نقد و بررسی کرده اند درباره این حدیث می گویند: «استاد حسن».
9. عایشه می گوید: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «هیچ فردی نیست که برادر دینی خود را زیارت کند و کنار قبر او بنشیند، مگر اینکه (روح و روان) مرده با او انس گرفته و به درود او پاسخ گوید تا وقتی وی آنجا را ترک کند.» این احادیث متواثر و مشهور به روشنی ثابت می کند که بشر مادی می تواند از این نشأت با انسان هایی که در جهان برزخ زندگی می کند، ارتباط برقرار نماید و با آنان مکالمه کند.
منـابـع
جعفر سبحانی – اصالت روح از نظر قرآن – از صفحه 132 تا 138 و صفحه 143 تا 144 و صفحه 146 تا 147
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها