حالات پیامبر هنگام گزارش از معاد

شیخ مفید (رحمه الله) در حدیثی از امام صادق (ع) نقل کرده است که رسول اکرم (ص) آنگاه که از قیامت خبر می داد، مانند کسی بود که با حالت جدی و احساس خطر از حمله ی ناگهانی سپاه نیرومند و مسلح خصم بداندیش گزارش می دهد: «کأنه منذر جیش جرار.» چنانکه هنگامی که سخن از جهنم به میان می آمد، گونه های مبارک آن حضرت به سرخی می گرایید: «تحمار وجناته»، زیرا رسول اکرم (ص) همانگونه که شاهد نتیجه ی اعمال ابرار که علیین است بود، نتیجه اعمال فجار را نیز که سجین است مشاهده می کرد: «إن کتاب الأبرار لفی علیین* و ما أدراک ما علیون* کتاب مرقوم* یشهده المقربون؛ نه! چنین نیست [که مى پندارند]، بى تردید کارنامه نیکان در «علیین» است. و تو چه مى دانى «علیین» چیست؟ کارنامه اى نوشته و خوانا است [که پاداش نیکان در آن است].» (مطففین/ 18- 20)
همان طور که وجود عینی منشأ اثر، از خود اثر قویتر است، وجود عملی منشأ اثر نیز از وجود علمی اثر نیرومندتر است، از این رو دیدن آتش مؤثرتر از دیدن اثر آن (دود) است. هنر مردان شاهد، دیدن آتش دوزخ است نه شنیدن آن و نه دیدن دود که نشانه ی وجود آتش است:
خود هنر دان دیدن آتش عیان *** نی گپ دل علی النار الدخان
همان طور که شنیدن مانند دیدن نیست: "لیس الخبر کالمعاینة"، گزارش و اخبار شنونده هم مانند گزارش و اخبار بیننده نخواهد بود. یک مسئول نظامی که تهاجم بیگانگان خون آشام را می بیند، اگر بخواهد نیروهای رزمی خود را از خطر حتمی الوقوع آگاه کند، با چهره بر افروخته و قیافه جدی و آماده، اعلان خطر می کند، پیامبر گرامی (ص) هنگام گزارش دوزخ چنین بود.
این که موعظه برخی واعظان اثر ندارد، برای این است که اهل درد نیستند، کسی که آتش را نبیند سخن او اعلان خطر نیست، بر خلاف درد آشنایان معاد که هم علم آنان شهودی است و خود آتش را می بینند نه دود آن را، و هم گزارش آنان از دوزخ دردمندانه و شاهدانه است. اگر دیگران هم آنچه را پیامبر گرامی (ص) می دید ببینند، اعلان خطر آنها هم گدازنده خواهد بود و تأثیر آن در خود عالمان، واعظان، مرشدان، رهبران و مربیان جامعه ظهور می کرد، آنگاه در شنوندگان خطابه و خوانندگان کتاب و بینندگان آثار هنری و تجسمی دیگر. البته کسی که بر اثر تبهکاری مستمر، صلاحیت اندرز پذیری را از دست داده است، نصایح اولیای دلسوخته هم در او اثر نمی کند، زیرا منشأ اتعاظ، قلب است و اگر دل محجوب بود، راهی برای نفوذ وعظ در آن نیست.
نکته اساسی آن است که انسان معاد شناس می داند هرچه به همراه برد، همان در قیامت ظهور می کند. او می داند که وقود و آتشزنه و آتش گیره جهنم، مردم و سنگ است: «وقودها الناس و الحجارة؛ آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند.» (بقره/ 24) چنانکه روح و ریحان بهشت نیز خود مردم منزهند: «فأما إن کان من المقربین* فروح و ریحان و جنت نعیم؛ و اما اگر [او] از مقربان باشد [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود].» (واقعه/ 88- 89) یعنی عقاید و اوصاف و اعمال انسان در قیامت به صورت روح و ریحان، و یا به صورت وقود و آتش زنه و آتش گیره ظهور می کند. بهشت و جهنم، ظهوراتی از عقاید و اخلاق و اعمال خود انسان است.
چنین معادشناسی به همان نسبت که بینش توحیدی او از دیگران قویتر است، ترس وی از معاد نیز از هراس دیگران بیشتر خواهد بود، چون او می داند عقاید و اعمالش با اوست و در قیامت به صورتهای گوناگون ظهور کرده، عین آنها را مشاهده خواهد کرد: «هل تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ آيا جز آنچه مى ‏كرديد سزا داده مى‏ شويد.» (نمل/ 90) مسئله تجسم اعمال و ظهور ملکات و سایر مسائل عمیق معادشناسی که در پرتو بینش توحیدی و تجرد روح و نیز تجرد برزخ و عالم مثال، تأمین می گردد، در اصلاح و تقویت چنان باوری از معاد سهم مؤثری دارد.

 


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 249

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/110372