رسول اکرم اولین صادر

خدای سبحان به پیغمبرش دستور می دهد که: بگو: من اولین مسلمانم. «لاشریک له وبذلک أمرت وأنا أول المسلمین؛ او را شريكى نيست و بر اين [كار] دستور يافته ‏ام و من نخستين مسلمانم.» (انعام/ 163) منظور از "أول المسلمین" اولیت ذاتی است که احیانا از آن به اولیت رتبی یاد می شود. خدای سبحان درباره ی هیچ پیامبری تعبیر اول المسلمین ندارد. حضرت ابراهیم (ع) با اینکه سبق زمانی داشت و سرسلسله ی انبیای ابراهیمی (ع) بود و دعا کرد که «وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک ویعلمهم الکتاب والحکمة ویزکیهم؛ پروردگارا در ميان آنان فرستاده ‏اى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه شان كند.» (بقره/ 129) و رسول خدا هم، طبق بعضی از نقل ها فرموده: «أنا ابن الذبیحین» و خود را فرزند اسماعیل پسر ابراهیم می داند، با این حال، خداوند به حضرت ابراهیم نفرمود که بگو من اولین مسلمانم. "نوح" که شیخ الأنبیا و نیز "آدم" که ابوالبشر است هیچ کدام این جمله را نفرمودند؛ تنها کسی که قرآن از او به عنوان اول المسلمین یاد می کند رسول اکرم (ص) است.
معلوم می شود این اولیت، زمانی و تاریخی نیست، زیرا اگر منظور اولیت زمانی بود هر پیغمبری نسبت به قوم خویش اول المسلمین بود و انبیای پیشین نیز به طریق اولی می توانستند مصداق این اولیت باشند. از این که خدای سبحان تنها به پیغمبر اسلام فرموده بگو، مأمورم که اول المسلمین باشم، برای آن است که وی اول صادر، یا اول ظاهر است. یعنی در رتبه ی وجودی او، هیچ کس قرار ندارد، چنانکه آن حضرت (ص) در قیامت، اول کسی است که محشور می شود.
خدای سبحان، در سوره ی "انعام" به پیامبر دستور داده می فرماید: «قل إن صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین* لاشریک له وبذلک أمرت وأنا أول المسلمین؛ بگو در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است. [كه] او را شريكى نيست و بر اين [كار] دستور يافته ‏ام و من نخستين مسلمانم.» (انعام/ 162- 163) همان گونه که در سوره ی "اخلاص"، "جحد"، "فلق" و... می فرماید: «قل؛ بگو» که وحی و حق است، در این جا نیز می فرماید: «قل؛ بگو که این وحی و حق است و تو چنین هستی! هم ادعا کن و هم اعلام نما! چون اسوه ای خود را معرفی کن تا به تو اقتدا کنند، بگو نماز و سایر عباداتم چون حج و مرگ و زندگیم برای خدایی است که پروردگار جهانها است و هیچ شریکی برای او نیست و به توحید و نفی شرک مأمور شدم و در صفوف مسلمانان پیشگامم، سر سلسله ی انبیا، اولیا، شهدا، صالحین، صدیقین و مرسلین هستم.»
می فرماید: چون "أول ما خلق الله"، "أول ما صدر"، "أول ما ظهر" تویی پس اول المسلمین تو هستی! تویی که منقاد محضی و دیگران به انقیاد تو تأسی می کنند.
خدای سبحان او را به این سمت و مقام می رساند سپس به او اجازه می دهد که خود را معرفی کند همچون حضرت مسیح که گفت: «إنی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا؛ منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.» (مریم/ 30) و خود را معرفی کرد. بنابراین، هم از لحاظ صدر تاریخ احدی نظیر حضرت رسول نیامده و او اول است، هم در ساقه ی تاریخ احدی همانند او نخواهد آمد و او آخر است «و أن إلی ربک المنتهی؛ اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست.» (نجم/ 42) پس هر کس از هر راهی که بخواهد به او اقتدا کند رواست و از هر راهی بخواهد او را مقتدا و پیشوای خویش قراردهد بجاست، و همان طوری که گذشت چون مظهر «هو الأول والاخر؛ او اول و آخر است.» (حدید/ 3) است، مظهر «لیس کمثله شیء؛ چيزى مانند او نيست.» (شوری/ 11) خواهد بود. جمله ی "اول المسلمین" در غیر سوره ی انعام نیز آمده است. (زمر/ 12)

 


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 30

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/110442