اقسام معقولات

تقسیم مفاهیم كلى علوم عقلى
مفاهیم كلى كه در علوم عقلى از آنها استفاده مى شود به سه دسته تقسیم مى گردند: مفاهیم ماهوى یا معقولات اولى مانند مفهوم انسان و مفهوم سفیدى و مفاهیم فلسفى یا معقولات ثانیه فلسفى مانند مفهوم علت و مفهوم معلول و مفاهیم منطقى یا معقولات ثانیه منطقى مانند مفهوم عكس مستوى و مفهوم عكس نقیض. یادآور مى شویم كه انواع دیگرى از مفاهیم كلى هستند كه در علم اخلاق و علم حقوق مورد استعمال واقع مى شوند. این تقسیم سه گانه كه از ابتكارات فلاسفه اسلامى است فوائد فراوانى دارد و عدم دقت در بازشناسى و تمییز آنها از یكدیگر موجب خلط ها و مشكلات زیادى در بحث هاى فلسفى مى شود و بسیارى از لغزش هاى فلاسفه غربى در اثر خلط بین این مفاهیم حاصل شده كه نمونه آنها را در سخنان هگل و كانت مى توان یافت. از این روى لازم است توضیحى پیرامون آنها بدهیم.

ملاک تقسیم بندی مفهوم كلى:
مفهوم كلى یا قابل حمل بر امور عینى است و به اصطلاح اتصاف آن خارجى است مانند مفهوم انسان كه بر حسن و حسین و... حمل مى گردد و گفته مى شود حسن انسان است و یا قابل حمل بر امور عینى نیست و تنها بر مفاهیم و صورتهاى ذهنى حمل مى گردد و به اصطلاح اتصاف آن ذهنى است مانند مفهوم كلى و جزئى به اصطلاح منطقى كه اولى صفت براى مفهوم انسان و دومى صفت براى صورت ذهنى حسن واقع مى شود دسته دوم را كه تنها حمل بر امور ذهنى مى شود مفاهیم منطقى یا معقولات ثانیه منطقى مى نامند. اما مفاهیمى كه حمل بر اشیاء خارجى مى شوند بر دو دسته تقسیم مى گردند یك دسته مفاهیمى كه ذهن بطور خودكار از موارد خاص انتزاع مى كند یعنى همین كه یك یا چند ادراك شخصى به وسیله حواس ظاهرى یا شهود باطنى حاصل شد فورا عقل مفهوم كلى آن را به دست مى آورد مانند مفهوم كلى سفیدى كه بعد از دیدن یك یا چند شىء سفید رنگ انتزاع مى شود یا مفهوم كلى ترس كه بعد از پیدایش یك یا چند بار احساس خاص بدست مى آید چنین مفاهیمى را مفاهیمى ماهوى یا معقولات اولى مى نامند.
دسته دیگر مفاهیمى هستند كه انتزاع آنها نیازمند به كندوكاو ذهنى و مقایسه اشیاء با یكدیگر مى باشد مانند مفهوم علت و معلول كه بعد از مقایسه دو چیزى كه وجود یكى از آنها متوقف بر وجود دیگرى است و با توجه به این رابطه انتزاع مى شود مثلا هنگامى كه آتش را با حرارت ناشى از آن مقایسه مى كنیم و توقف حرارت را بر آتش مورد توجه قرار مى دهیم عقل مفهوم علت را از آتش و مفهوم معلول را از حرارت انتزاع مى كند و اگر چنین ملاحظات و مقایساتى در كار نباشد هرگز اینگونه مفاهیم به دست نمى آیند چنانكه اگر هزاران بار آتش دیده شود و همچنین هزاران بار حرارت احساس شود ولى بین آنها مقایسه اى انجام نگیرد و پیدایش یكى از دیگرى مورد توجه واقع نشود هرگز مفهوم علت و معلول به دست نمى آید اینگونه مفاهیم را مفاهیم فلسفى یا معقولات ثانیه فلسفى مى نامند. و اصطلاحا مى گویند:
معقولات اولى هم عروضشان خارجى است و هم اتصافشان.
معقولات ثانیه فلسفى عروضشان ذهنى ولى اتصافشان خارجى است.
معقولات ثانیه منطقى هم عروضشان ذهنى است و هم اتصافشان.

ویژگى هر یك از اقسام معقولات:
1 -ویژگى مفاهیم منطقى این است كه فقط بر مفاهیم و صورت هاى ذهنى حمل مى گردند و از این روى با اندك توجهى كاملا باز شناخته مى شوند همه مفاهیم اصلى علم منطق از این دسته هستند.

2 - ویژگى مفاهیم ماهوى این است كه از ماهیت اشیاء حكایت مى كنند و حدود وجودى آنها را مشخص مى سازند و به منزله قالب هاى خالى براى موجودات هستند و از این روى مى توان آنها را به قالبهاى مفهومى تعریف كرد این مفاهیم در علوم مختلف حقیقى كاربرد دارند.

3 - ویژگى مفاهیم فلسفى این است كه بدون مقایسات و تحلیلهاى عقلى به دست نمى آیند و هنگامى كه بر موجودات حمل مى گردند از انحاء وجود آنها نه حدود ماهوى آنها حكایت مى كنند مثلا مفهوم علت كه بر آتش اطلاق مى گردد هیچگاه ماهیت خاص آن را مشخص نمى سازد بلكه از نحوه رابطه آن با حرارت كه رابطه تاثیر است حكایت مى كند رابطه اى كه بین اشیاء دیگر هم وجود دارد گاهى از این ویژگى به این صورت تعبیر مى شود كه مفاهیم فلسفى ما بازاء عینى ندارند یا عروضشان ذهنى است هرچند این تعبیرات قابل مناقشه و محتاج به توجیه و تاویل هستند همه مفاهیم فلسفى خالص از این دسته اند.

4 - ویژگى دیگر مفاهیم فلسفى این است كه در ازاء آنها مفاهیم و تصورات جزئى وجود ندارد مثلا چنین نیست كه ذهن ما یك صورت جزئى از علیت داشته باشد و یك مفهوم كلى و همچنین مفهوم معلول و دیگر مفاهیم فلسفى بنا بر این هر مفهوم كلى كه در ازاء آن یك تصور حسى یا خیالى یا وهمى وجود داشت به طورى كه فرق بین آنها فقط در كلیت و جزئیت بود از مفاهیم ماهوى خواهد بود نه از مفاهیم فلسفى ولى باید توجه داشت كه عكس این ویژگى در مفاهیم ماهوى به طور كلى صادق نیست یعنى چنین نیست كه در ازاء هر مفهوم ماهوى یك صورت حسى یا خیالى یا وهمى وجود داشته باشد مثلا مفهوم نفس یك مفهوم نوعى و ماهوى محسوب مى شود ولى صورت ذهنى جزئى ندارد و فقط مصداق آن را مى توان با علم حضورى مشاهده كرد.


Sources :

  1. محمدتقی مصباح يزدی- آموزش ‏فلسفه- انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی- 1366

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/111174