سیر تاریخی مفهوم مقدس و نامقدس در ادیان

مفهوم «تقدس» همواره یکى از متداول ترین مفاهیم کاربردى در زندگى انسان بوده است. انسان ها با توجه به قداستى که براى برخى چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان ها، مکان ها، اشیا و حتى افراد قایل مى شوند نقش قابل توجهى را در صحنه روابط اجتماعى ایفا مى کنند. مقدس را، به خصوص اگر با تابوهایى که آن را در برگرفته است ملاحظه کنیم به اهمیت آن در روابط اجتماعى بیشتر واقف خواهیم شد. بنابراین، پرداختن به نظریه هاى مربوط به تقدس، منشأ تقدس، تعمیم و انتقال تقدس و چیزهاى مقدس از اهمیت قابل توجهى برخوردار است.

بررسى تاریخى
اعمال و اندیشه هاى مقدس اگرچه تقریبا در تمامى ادیان ابتدایى و ادیان معاصر و همچنین در تعدادى از اندیشه هاى دین شناسان ظهور دارد، اما پرداختن به آن و ارائه تعریفى از دین بر مبناى مقدس و غیر مقدس به دورکیم، جامعه شناس فرانسوى، باز مى گردد. همیشه در ادیان ابتدایى چیزهایى به عنوان مقدس مطرح بوده، هم چنان که در ادیان بزرگ جهانى نیز چیزهایى به عنوان مقدس و قابل تکریم وجود داشته است. اما نه از دیدگاه متدینان (درون دینى) و نه از دیدگاه جامعه شناسان دین، موضوع مقدس و نامقدس، دست کم تا زمان دورکیم، این چنین مورد توجه قرار نگرفته است. در حقیقت، دورکیم بود که در کنار تعاریف متفاوتى که از دین ارائه مى شد، بر مبناى مقدس و غیر مقدس تعریفى از دین ارائه داد. پیش از آن که از کیفیت دستیابى دورکیم به موضوع مورد اشاره سخنى به میان آید، لازم است به گفته هایى از اندیشمندانى که درباب دین و تعریف آن تلاش نموده اند اشاره شود.
نگاه مارکس به دین بسیار بدبینانه است. او که همانند بسیارى دیگر از همگنان خود، تحت تاثیر زمینه هاى اجتماعى، دین را با مسیحیت یکى مى دانست معتقد بود که «دین نشان دهنده از خودبیگانگى انسان است; دین تریاک خلق است; دین سعادت و پاداش ها را به زندگى پس از مرگ موکول مى کند و پذیرش تسلیم طلبانه شرایط موجود را در این زندگى مى آموزد. دین داراى عنصر قدرتمند ایدئولوژیکى است اعتقادات و ارزش هاى دینى غالبا نابرابرى هاى ثروت و قدرت را توجیه مى کند.»
تایلر دین را اعتقاد به ماوراى طبیعت یا هستى هاى روحانى تعریف کرده، اولین مرحله آن را همانندانگارى مى داند; به این معنا که نه فقط در وجود انسان ها، بلکه حتى در اشیا نیز لانه کرده است. به عقیده او، اعتقاد به ارواح از تمایز انسان بین حالت خواب و بیدارى به وجود آمده است.
اسپنسر رویکردى مشابه با تایلر دارد و معتقد است تجربه خواب دیدن ماهیت دوگانه جسم و روح را به انسان القا مى کند. او سپس با طرح دیده شدن مردگان در رؤیا، اولین نمودهاى دین دارى را در عبادت جان ها یا ارواح مردگان معرفى مى نماید.
فروید با بررسى آثار مردم شناسانه فریزر و رابرتسون اسمیت، یکى از ویژگى هاى بنیادین قبایل مورد بررسى در استرالیا (قبایل ملانزى - پولینزى - مالزى) را ممنوعیت شدید ازدواج با محارم مى داند. او مى گوید: «این قوم چنان از زناى با محارم وحشت دارند که اگر ببینند حیوان اهلى مرتکب آن شده آن را تنبیه مى کنند.» فروید با نگاهى روان کاوانه به این پدیده، آن را ناشى از احساس گناه یا عقده ادیپ مى داند که پسر یا پسران با کشتن پدر نخستین خود به آن مبتلا شدند و بدین ترتیب، سرچشمه دین را با یک نوع بیمارى و روان رنجورى تحلیل مى کند. دانشمندان دیگرى همچون جیمز فریزر، مالینوفسکى، رادکلیف براون، لوئى اشتراوس، کیلفورد گیرتز و داگلاس نیز به دین توجه کرده اند که براى رعایت اختصار، از ذکر نظرات آنان صرف نظر مى شود. اما دورکیم بر خلاف اندیشمندان مزبور، دین را واکنشى فلسفى یا روانى به طبیعت نمى داند، بلکه آن را تلاشى در جهت حفظ جامعه و سرکوبى اهداف خویشتن مدارانه و اولویت بخشیدن به اهداف جامعه قلمداد مى کند. او با اعتقاد به این که با فهم علت مشترک ادیان مى توان به فهم تمام ادیان نایل شد، بررسى هاى خود را از بدوى ترین و ابتدایى ترین صور دینى آغاز مى کند. به زعم او، دین علت واحدى دارد و آن جامعه است. بر این اساس، براى تسهیل در تحلیل ادیان، مى توان این هدف را با بررسى آیین توتم پرستى آغاز کرد.

توتم چیست؟
«توتم» حیوان یا گیاهى است که مهمترین ویژگى آن حیثیت نمادین آن براى گروه اجتماعى مى باشد. «توتم» چیز مقدسى است که با احترام به آن نگریسته مى شود و با شعایر گوناگون احاطه گردیده است. دورکیم پس از بیان مقدمه مذکور، دین را این گونه تعریف مى کند: «دین بر حسب تمایز میان چیزهاى مقدس و نمادها، جدا از جنبه هاى عادى هستى (قلمرو چیزهاى نامقدس) در نظر گرفته مى شود. بنابراین، دین امور مقدس از نامقدس را مشخص مى کند. توتم و امورى که به گونه اى وابسته به توتم مى باشند مقدس و جنبه هاى عادى هستى نامقدس مى باشند. توتم به عنوان چیزى مقدس واجد صفات الهى است که آن را از حیوانات دیگر که مى توان شکار کرد یا حیوانات دیگرى که مى توان گردآورى یا مصرف نمود کاملا جدا مى کند.»
از دیدگاه دورکیم، دین اعتقاد به ماوراى طبیعت نیست; چرا که در برخى از مذاهب جهانى اعتقاد به خدا و ماوراى طبیعت وجود ندارد; مثلا، بودیسم اعتقاد به خدا را ترویج نمى کند. ذات دین به نظر دورکیم عبارت است از تقسیم جهان به دو دسته نمودهاى مقدس و نامقدس. به نظر مى رسد در این تعریف، دین نقش مقسم به خود گرفته است: تقسیم اشیا به مقدس و نامقدس و به عبارت دیگر، تمایز پدیده هاى لاهوتى از ناسوتى، در حالى که دین در همان حال، منحصر در بخش لاهوتى (مجموعه اى از چیزها، باورها و مراسم) است. «مذهب عبارت است از دستگاهى هم بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتى.»

سرایت یا انتقال تقدس
مقدس ترین شى ء در توتم پرستى، خود توتم مى باشد. تقدس و احترامى که توتم دارد به چیزهاى دیگرى که به نحوى با توتم مرتبط مى شود انتقال مى یابد: اشیا، قطعات چوبى یا سنگ صاف و صیقلى که تصویرى از توتم بر آن ها نقش بسته در شمار چیزهاى مقدس است. این تقدس احتمالا به خود افراد هم منتقل مى شود و بدین سان، مجموعه اى از چیزهاى مقدس تشکیل مى شود که در مرحله نخست آن، حیوانات و گیاهان توتمى قرار دارد، سپس اشیایى که تصویر توتم را در بردارد و یا افرادى که به نحوى با توتم مرتبط است.

توتم و تابو
توتم و تابو لازم و ملزوم یکدیگرند. توتم به لحاظ این که چیز مقدسى است، از احترام ویژه اى برخوردار است، در حریم آن نمى توان وارد شد، نمى توان آن را همچون حیوانات دیگر شکار کرد یا اگر گیاه است، نمى توان آن را گردآورى کرده، مصرف نمود. دورکیم در تعریف دیگر که از دین ارائه مى دهد، وجود تابوها و ممنوعیت ها را که مستقیما به تابو یا چیز مقدس مربوط مى شود در تعریف خود اخذ مى کند: «دین عبارت است از یک نظام مشترک و الزام آور از اعتقادات و اعمال که به امور مقدس مربوط مى شوند; اعتقادات و اعمالى که همه آن هایى را که از آن ها پیروى مى کنند در یک اجتماع اخلاقى که «کلیسا» خوانده مى شود، گرد هم مى آورد.»
فروید نیز به ملازمه بین توتم و تابو تصریح مى کند: «کسانى که توتم واحدى دارند، بنابراین، این وظیفه مقدس را بر عهده دارند که توتم خود را نکشند و یا از بین برند و یا از گوشت آن نخورند، ورنه از مکافات عمل خود در امان نخواهند بود.»
فروید همچنین حرمت و ممنوعیت ازدواج با محارم را ناشى از توتم و تقدس آن مى داند; یعنى اعضاى یک توتم نباید با یکدیگر روابط جنسى داشته باشند. «این همان قانون ازدواج با بیگانه است که لازم و ملزوم توتم پرستى است.»

منشا تقدس توتم
به اعتقاد دورکیم، توتم به این دلیل مقدس است که نماد گروه و جامعه است. توتم نماینده ارزش هایى است که براى گروه یا اجتماعى اهمیت اساسى دارد. حرمت و تکریمى که از توتم به عمل مى آید در واقع، ناشى از احترام و تکریمى است که افراد گروه براى جامعه قایل هستند. به عبارت دیگر، اشیاى لاهوتى، گیاهان، حیوانات و افراد دیگرى که به لحاظ پیوند با اشیاى لاهوتى، تقدس یافته اند، همه به دلیل بهره مندى از عنصر مقدس «کلان» است، حتى نیروى بى نام و نامشخصى که توتم بر آن دلالت دارد از خود اجتماع گرفته شده است. دورکیم در پاسخ به این پرسش که بنابراین، آنچه در مراسم و آیین ها واقعا مورد پرستش و تقدیس واقع مى شود چه چیزى است، معتقد است آن چیز جز جامعه نیست. اگرچه افراد جامعه خود، بدان آگاه نیستند. مراسم و تشریفاتى که مؤمنان به اجرا مى گذارند براى ایجاد حس هم بستگى و اولویت بخشیدن به خواسته هاى اجتماعى و کنار گذاشتن خواسته هاى خویشتن مدارانه است.
«تشریفات، افراد را از امور مربوط به زندگى اجتماعى نامقدس دور کرده به قلمروى متعالى [و مقدس] وارد مى کند که در آن اعضاى گروه خود را در ارتباط نیروهاى عالى تر احساس مى کنند. این نیروهاى عالى تر، که به توتم یا تاثیرات الهى و یا خدایان نسبت داده مى شوند. در حقیقت، بیان نفوذ و تاثیر جمع بر فرد است.» طبق پندار دورکیم مقدس و معبود واقعى و آنچه در آیین ها، مراسم و تشریفات مذهبى مورد ستایش و تقدیس قرار مى گیرد چیزى جز «جامعه» نیست.

منشأ تقدس جامعه
روشن شد که منشأ تقدس پدیده ها، جامعه است. حال این سؤال مطرح مى شود که اگر تقدس توتم از جامعه است، تقدس جامعه از چیست؟ چرا جامعه به موضوع قابل پرستش و اعتقاد تبدیل مى شود؟ پاسخ دورکیم این است که: «جامعه خود به خود بهره اى از تقدس دارد. به طور کلى، شکى نیست که جامعه با همان اثرى که بر اذهان مى گذارد، همه توانایى هاى لازم را براى بیدار کردن احساس ملکوتى در آن ها دارا است; زیرا جامعه نسبت به اعضاى خود همان مقامى را دارد که خدا نسبت به مؤمنان از آن برخوردار است.»
از نظر دورکیم، جامعه داراى اهدافى است که جامه عمل به خود نمى پوشد، مگر آن که ما منافع شخصى را فراموش کنیم. جامعه براى نایل شدن به اهداف خود نمى تواند به اقتدار مادى و نیروى نظامى متوسل شود، بلکه ناچار است با اقتدار اخلاقى و ایجاد حس احترام براى خود نزد دیگران، افراد را به سرسپردگى و تسلیم در برابر خود فرا خواند. جامعه طبیعت خاص خود و در نتیجه، اهداف خاص خود را دارد، اما چون نمى تواند جز با واسطه ما به آن اهداف برسد با ابهت تمام از ما یارى مى طلبد، او خواهان آن است که ما منافع خود را از یاد ببریم و خدمت گزار او باشیم و بدین سان، در هر لحظه ما مجبوریم به قواعدى در زمینه رفتار و اندیشه گردن نهیم که خود ما آن ها را ساخته ایم; قواعدى که گاه با علایق بنیادى ترین غرایز ما مخالف اند. اگر ما به دستور جامعه گردن مى نهیم، براى آن نیست که جامعه چنان نیروى مسلحى دارد که مى تواند بر مقاومت هاى ما غلبه کند. تسلیم ما در برابر جامعه پیش از هر چیز، براى آن است که جامعه موضوع یک احترام حقیقى [از جانب] ماست.


Sources :

  1. مقاله مفهوم مقدس و نامقدس- فصلنامه معرفت- شماره 34

  2. ميرچا الياده- دين پژوهى- ترجمه بهاءالدين خرمشاهى- دفتراول صفحه 152

  3. ميرچا الياده- مقدس و نامقدس- ترجمه زنگويى- صفحه 11

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/111932