عقاید کلى میترائیسم و جایگاه آن در جهان

مهر پرستی

مهر پرستان به بقاى ابدى روح ایمان فراوان داشتند و در انجام اعمال نیک اصرار مى ورزیدند، تا بدین وسیله روح آنان جاودانى شود و جزاى نیک یابند. مهر پرستان در جامع مذهبى خود با نقابى که علامت درجه آنان بود، حاضر مى شدند. مهرپرستان به تأثیر ستارگان سعد و نحس در سرنوشت انسان معتقد بودند. به تأثیر رؤیا در زندگى انسان ایمان کامل داشتند، به همین جهت به تأویل و تفسیر خواب مى پرداختند. و این میراثى است که از آنان باقى مانده است. به عقیده مهر پرستان، خداى مهر روزى به صورت انسانى در یک غار ظهور کرد و شبانانى که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وى ایمان آوردند. آنگاه خداى مهر، گاو نرى را کشت و خون او را بر روى زمین افشاند. هر جا که قطره اى از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. وى پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته براى کمک به بندگان خود در زمین آماده است. علت پیشرفت سریع این آئین در جهان آن روز، جنبه اخلاقى و عملى آن بود. از آنجا که به عقیده مهر پرستان، خداى مهر در آغاز در غارى ظاهر شد، آنان معابد خود را در غارها مى ساختند و درون آن به پرستش مهر مى پرداختند. برخى از آن معابد متروکه اکنون در بخشهایى از اروپا یافت مى شود.

مبادى، رسوم و عبادات میترائیسم
کسانى که به دین مهر پرستى روى مى آوردند، لازم بود از هفت مرحله بگذرند و در هر مرحله به وى نامى مى دادند. مثلا در مرحله پنجم او را پارسى و در مرحله ششم آفتاب و در مرحله هفتم پدر مى نامیدند، سپس مراسم نان و عسل که یادآور مراسم نان و شراب مسیحیت است، انجام مى شد و سرانجام وى را با خون گاو تعمید مى دادند. گفته مى شود بسیارى از اعتقادات و آیینهاى مسیحیت از مهرپرستى گرفته شده است.

مراسم قربانى و چگونگى آن
مراسم قربانى در ایران باستان (قبل و بعد از ورود اقوام آریائى) داراى شرایط و خصوصیاتى بوده است. شاید رسم قربانى یک رسم آریائى یا هندى باشد. به هر حال کسانى که مى خواستند قربانى کنند، باید حیوان را به مکانى پاک مى بردند، آن را تزئین مى کردند، تاج گلى بر سر حیوان مى گذاشتند و نیایش و دعاى مخصوص قربانى قرائت مى شد. فردى که قربانی مى کرد، باید از خدایان چیزهائى تقاضا مى کرد. این تقاضا باید جنبه عمومى مى داشت. پس از پختن قربانى باید سفره اى از نرمترین گیاهان به ویژه شبدر مى گسترد و تمام گوشت قطعه قطعه شده و پخته شده قربانى را بر روى آن نهاده و سرود خدایان را بر آن زمزمه مى کردند. سپس ‍ گوشت را برده و هرگونه مى خواستند، مصرف مى کردند. پارسیان و مادها قربانى را در مکانى بلند انجام مى دادند. آنان آسمان را نئوس و خورشید را مهر مى گفتند. ماه و آتش و زمین و باد و آب را بسیار محترم مى داشتند. آنان قربانى را با تاجى از گل آراسته، در مکان پاکى مى کشتند. مغ (روحانى) متولى مذهب، قربانى را پاره پاره مى کرد و حاضران بهره اى مى گرفتند. هیچ بخشى از قربانى به ایزدان اختصاص ‍ نداشت، زیرا ایرانیان بر این باور بودند که خدایان تنها به روان و حقیقت قربانى نیاز دارند.

شراب مقدس ودائى در میترائیسم
نام این شراب در بسیارى از ادیان و مذاهب دیده مى شود. این شراب نخستین بار در آئین ودائى و سپس در برخى ادیان ایرانى مطرح شده است. این شراب از گیاه مخصوصى تهیه مى شد. در آئین مهرپرستى این شراب به هوم یا هائوما معروف است که از گیاه مقدسى گرفته مى شد. مهرپرستان معتقد بودند که با نوشیدن این شراب، حالت روحانى یافته و بر اسرار غیبى دست مى یابند. این شراب به مذهب زرتشت نیز راه یافت، آن گونه که به مسیحیت هم سرایت کرد و نان فطیر و شراب را پدید آورد. ریشه تاریخى عقیدتى شراب مقدس به مذهب ودائى مى رسد.
به گفته یک محقق آلمانى مهرپرستان به هنگام قربانى براى خدایان، خود را با هوم سرمست مى کردند. هوم شرابى بود که از عصاره گیاهى به همین نام (در نزد هندیان: تم) ساخته مى شد. هوم همچنین مظهر خدائى بود که مؤمنان را در جذبه مذهبى گرد هم مى آورده و آنها او را پرستش مى کردند. ایرانیان قبل از زرتشت که به خدایان خیر و شر معتقد بودند، خدایان خیر با تقدیم شربت هوما تقویت مى کردند. هوم یا هوما شراب مقدسى است که امروز هم در میان زرتشتیان وجود دارد. فلیسین شاله مى گوید ایرانیان باستان آب مقدسى است که امروز هم در میان زرتشتیان وجود دارد. فلیسین شاله مى گوید ایرانیان باستان آب مقدسى داشتند که همان سوماى مذهب ودا بوده است.

مهرپرستى و تقدس عدد هفت

قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم مى خورد. در میترائیسم عدد هفت مقدس است: هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد: هفت طاقچه، هفت در، و... در مهر پرستى رسیدن به مقام بالا داراى مراسم و شرایطى بود و براى این کار، فرد باید فنون جادوگرى را مى دانست: ستاره شناسى، رمل و اسطرلاب، طالع بینى، طب و... درجات هفتگانه مهر پرستى عبارت بود از:
1- کلاغ؛ منسوب به عطارد (تیر یا مرکورى)؛ نماد: هوا و باد.
2- همسر؛ منسوب به زهره (ناهید یا ونوس)؛ نماد: آب.
3- سرباز؛ منسوب به مریخ (بهرام یا مراس)؛ نماد: خاک.
4- شیر؛ منسوب به مشترى (هرمز یا ژوپیتر)؛ نماد: آتش.
5- پارسا (پارسى)؛ منسوب به قمر (ماه)؛ نماد:؟
6- پیک خورشید؛ منسوب به مهرپیما (ستاره صبح)، هلیوس سل.
7- پیر مرشد؛ منسوب به زحل (کیوان یا ساتورن).
جوانان تازه وارد، به پیشگاه میترا معرفى مى شدند و آنگاه در این مجلس به مقام نخست از مقامات هفتگانه دست مى یافتند و جزء کارگران و خدمتگزاران به حساب مى آمدند. ناگفته نماند که هر یک از این مقامات داراى وظایف خاصى بودند. مثلا مقام کلاغ مستلزم نوشیدن شراب هوم و نواختن سرود مقامات بود. مقام همسر فقط از آن مردان بود، زیرا زنان حق شرکت در این مراسم را نداشتند. همسران داراى روبند یا چارقد بودند که علامت مشعل یا چراغ است. این علامت مبین فروغ نوین است که با میترا خداى روشنائى رابطه دارد. مقام سرباز یعنى پس از درک اسرار، ورود به صف سپاهیان خدا است. لباس ‍ سربازى به رنگ قهوه اى است. مقام شیر جامه ارغوانى رنگ به تن دارد و کفگیرى در دست که آتش را جابجا مى کند. پارسا علامت مشخصه اى داشت و آن جامه اى به رنگ خاکسترى بود. پیک خورشید جامه اى سرخ رنگ، کمربند زرد با دوگوى آبى داشت. پیر عالى ترین مقام و منصب در آئین میترا و نماینده وى در زمین است. علامت مخصوص او حلقه و عصا بود.

آئین ایرانى لرى کاست

قوم کاست یا کوسى در لرستان سکنى داشتند. این قوم ایرانى، غیر آریائى و متمدن ترین مردم روزگار خویش بوده است. این قوم با عنصر بابلى در آمیخت و بر آن قوم سلطه یافت و قرنها حکومت نمود. دیاکونف محقق شوروى مى نویسد که «قوم کوسى یا کاست ها داراى خدایان متعدد بوده اند. وى خدایان مهم این قوم را شناسائى کرده و مى گوید یکى از این خدایان کاشو خداى قبیله ویناى کاستیان شمرده مى شد. دیگرى شیمالى الله کوهستان نام داشت، که نام دیگر آن شیب رو بود. شوکامون خداى آتش زیرزمینى و حامى سلاله شاهى بود. خدایان دیگر عبارت بودند از: هاربه و شیخو و ساخ خداى خورشید یا شوریاش.»
عقاید مذهبى این قوم در آثار باستانى لرستان مشهود است. این قوم به یک قدرت آسمانى عقیده داشته اند. کاست ها جزئیات عقاید و آداب خود را در هنرشان منعکس نموده اند. آثار به دست آمده نشان مى دهد که این قوم به شدت مذهبى بوده است و به دنیاى پس از مرگ مى اندیشیده است. این قوم به دفن اشیاء مورد نیاز متوفى اقدام مى کرده، زیرا عقیده داشته که در آن دنیا این لوازم وى را به کار خواهد آمد. دفن اسب و ارابه و خدمه نمودى از چنین باورى استوار است. مردان را در قبرستان زنان دفن نمى کرده اند. مردان و زنان گورستان جداگانه اى داشته اند. نقوش به دست آمده حکایت از خدایان اساطیرى دارد که به شکل انسان و حیوان ترسیم شده اند؛ بت سروش که چند سر دارد، مظهر عدالت بوده است. این بت پیکره اى از حیوانات گوناگون دارد. الهه مادر اشیى نام دارد که براى باردارى از آن استمداد مى شده است. بت روسو داراى نقوشى است که یادآور تصورات قیامت است. قوم کاستى نذورى به معابد و خدایان تقدیم مى کرده اند. اشیائى که از معبد سرخدم کوهدشت لرستان به دست آمده نشان مى دهد که مردم این نواحى از مناطق گوناگون بوده اند ولى آداب و مراسم مذهبى واحدى داشته اند. معبد مذکور یکى از عبادتگاههاى ساکنان لرستان است.

جایگاه آئین مهر در جهان

شاید علت انتقال آئین میترا از ایران به دیگر جاها، اصل همجوارى مهاجرت، روابط اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و... بوده باشد. این آئین در آسیاى صغیر و بین النهرین رشد یافت. کلده در زمان اشکانیان زمین مقدس مهر پرستان گردید. در بابل معبدى براى مهر بنا کردند. عده اى از مغان به آسیاى صغیر مهاجرت کردند. به واسطه نفوذ روحانى آنان عقاید آریائى با عقاید سامى (ستاره پرستى کلدانى) در آمیخت. آئین مهر پرستى آن گونه که اندکى پیش گفته شد، بر بخش بزرگى از جهان آن روز نفوذ یافت. یونان و روم را در نور دید و اروپاى مرکزى را تسخیر کرد، آئین مسیحیت را تحت الشعاع قرار داد.


Sources :

  1. حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش ادیان ایران باستان

  2. عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1- بخش ادیان و مذاهب ایران باستان

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/112019