نحوه پیدایش رهبانیت و علل و آثار آن در مسیحیت

رهبانیت

تمایل به عزلت و دورى از اجتماع و تفکر «تقابل میان ماده و روح» در میان برخى یهودیان وجود داشته و برخى معتقدند که از طریق «اسنى هاى یهودى» این گزارش به مسیحیت سرایت کرده است. با این همه، باید زمان آغاز «نهضت رهبانیت» را قرن چهارم میلادى در مناطق شرقى دنیاى مسیحیت و پس از آن در غرب دانست. رهبانیت در نزد مسیحیان به معناى کناره گیرى از امور متداول زندگى براى اشتغال به عبادت و امور دینى است. در اوایل قرن چهارم، مسیحیت دین رسمى امپراطورى رم، معرفى شد و مسیحیان که تا آن زمان، تحت آزار و شکنجه بودند، دوران جدیدى را تجربه کردند. ثروت و رفاه به جامعه مسیحى راه یافت و دنیاگرایى کام بسیارى را تغییر داد; به همین دلیل، بعضى احساس کردند که زندگى فداکارانه مسیح را دنبال نمى کنند، به همین جهت شهرها را رها کردند و عزلت در بیابان را برگزیدند تا در آن جا زندگى زاهدانه انفرادى همراه با عبادت و دعا و نیایش را تجربه کنند.
ویل دورانت در توصیف وضعیت کلیسا در قرن چهارم مى نویسد: «کوپریانوس از این که مؤمنان حوزه مذهبیش شیفته پول هستند، اسقف ها مقام هاى رسمى پردرآمد دارند که از قبل آنها متمول مى شوند و پول نزول مى دهند و به محض استشمام بوى خطر، دست از کیش خود برمى دارند، شکوه و گلایه مى کرد... صومعه نشینى یا رهبانیت مسیحى، در اعتراض علیه این سازش هاى متقابل جسم و روح شکل گرفت. "رهبانیت" نخست در مصر و سوریه و جزیرة العرب مشاهده شده است. بنیان گذار رهبانیت را شخصى به نام "آنتونى" (251 ـ 356 م) مى دانند. او در بیست سالگى تمام اموالش را فروخت و پول آن را به فقرا داد و خود به غار دورافتاده اى رفت و به تفکر و عبادت پرداخت. شهرت وى سبب شد بسیارى نزد او بروند و در غارهاى مجاور ساکن شوند. اما نخستین کسى که رهبانیت دسته جمعى یا جماعت رهبانى را بنیان نهاد، "پاکومیوس" (متوفاى 346 م) بود. وى در سال 325، پس از مشاهده انزوا طلبى راهبان، که آن را ناشى از خودپسندى آنان مى دانست، در تابن، واقع در مصر، دیرهایى بنا کرد که در هر کدام صد راهب به عبادت مشغول بودند. وى نخستین کسى بود که آیین نامه اى براى سازمان دهى زندگى رهبانى گروهى، تنظیم کرد.»

واکنش کلیسا نسبت به ظهور رهبانیت

کلیسا ابتدا با جنبش رهبانیت مخالفت کرد و آن را یک عمل بدعت آمیز تلقى نمود، سپس آن را به عنوان یک وزنه تعادل بخش در مقابل اشتغال روزافزون خود به حکمرانى، پذیرا شد. آباى کلیساى شرق مسیحیت تعریف جدیدى از رهبانیت ارائه کردند: آنان جامعه را فاسد نمى دانستند و ترک اشتغالات دنیوى و امور اجتماعى را هم لازم نمى شمردند، ولى به دلیل مشغله هاى زیاد و بحث و جدل هاى الهیاتى و سیاسى، احساس نیاز به محیطى مى کردند که گه گاه آنان را از فعالیت و اشتغالات روزمره جدا کند و زمینه دعا و تفکر و خلوت و راز و نیاز را برایشان فراهم آورد. با این عمل مى توانستند به یاد آورند که هدف زندگى، پیروى کامل از تعالیم مسیح است. باسل کبیر (330 ـ 379 م) اسقف منطقه کاپادوکیه، قانونى براى راهبان وضع کرد که هنوز هم کلیساهاى ارتدکس شرقى از آن پیروى مى کنند.
دیرهاى باسیلى در مناطق بیابانى سوریه، جزیرة العرب و مناطقى در آناتولى و یونان تأسیس شد و راهبان به پند و ارشاد کسانى که به زیارتشان مى آمدند مى پرداختند و از مسافران راه گم کرده پذیرایى مى کردند و فراریان را پناه مى دادند. باسل اصرار داشت که راهبان کار کنند، دعا کنند، کتاب مقدس بخوانند و به انجام اعمال نیک بپردازند; و با این اقدام به رهبانیت جلوه اى اجتماعى بخشید. رهبانیت، پس از شیوع در شرق، کم کم به سرزمین هاى غربى راه یافت. گفته مى شود رهبانیت را «آتاناسیوس»، شخصیت مهم شوراى نیقیه و مخالف سرسخت آریوس، در یکى از تبعیدهاى دوره ایش از اسکندریه به روم، رواج داد. نخستین اثر مکتوب درباره زندگى رهبانى در غرب، مربوط به «یوحنا کاسیانس» (425 م) است، اما پدر رهبانیت در غرب را «بندیکت» (547 م) مى دانند. وى که در سال هاى جوانى در حوالى شهر رم به ریاضت اشتغال داشت، قانونى براى زندگى گروهى رهبانى تنظیم کرد که بعدها مهمترین سند در تاریخ رهبانیت شد. در اواخر قرن ششم، رهبانیت و صومعه نشینى ریشه عمیقى در هر دو بخش شرقى و غربى کلیسا دوانیده بود. در قرن ده و یازده میلادى اصلاحاتى در رهبانیت صورت گرفت، این دوره را دوره دوم شکوفایى دیرنشینى مى نامند. رهبانیت هنوز هم جایگاه مهمى در کلیساى کاتولیک دارد.

علل و آثار رهبانیت

در وهله اول، رهبانیت اعتراضى در مقابل دنیاگرایى دستگاه روحانیت بود. عده اى از روحانیون که میان زندگى زاهدانه و ایمان به مسیح، پیوندى عمیق یافتند، حاضر به تحمل زندگى اشرافى نبودند. از سوى دیگر، گسترش فرهنگ «تقابل میان روح و ماده» گروهى را به مبارزه با خواهش هاى نفسانى سوق داد. در این فرهنگ، حتى «ازدواج» هم نوعى رویکرد منفى به زندگى پست جسمانى بود. امروزه پیروان کلیساى کاتولیک تجرد را بهتر از ازدواج مى دانند. برخوردهاى خشن ارباب کلیساى شرقى نیز در به وجود آمدن این نهضت بى تأثیر نبوده است. کلیساى غرب از ابتدا با الهیات عیسى خدایى آشنا شده بود، اما در شرق، اختلاف دیدگاه ها بسیار حاد و عمیق بود. پس از حاکمیت کلیسا در اوایل قرن چهارم میلادى و رسمیت یافتن الهیات عیسى خدایى، همه مردم ملزم به پذیرش این دیدگاه شدند و جزاى مخالفان این عقیده و کسانى که کتب و یا اناجیل غیر رسمى و غیر قانونى را به همراه داشتند، بسیار سنگین بود. در چنین شرایطى، گروهى از مخالفان دیدگاه رسمى کلیسا، به بیابان ها پناه بردند. هر چند قبل از رسمیت یافتن دین مسیح هم، کلیساهاى قدرتمند، مشکلاتى براى مخالفان ایجاد مى کردند.
به گزارش برخى منابع مسیحى، تعداد بسیارى از کسانى که به الوهیت مسیح اعتقادى نداشتند، گرد «آریوس» جمع شدند و یک جمع رهبانى را تشکیل دادند. برخى از صاحب نظران به تفاوت شکل رهبانیت در شرق و غرب اشاره کرده اند: هواى سرد اروپا تشکیل گروه هایى براى تدارک دیدن اماکن گرم و خوراک زمستانى را تقویت مى کرد; در حالى که در شرق رهبانیت فردى بیشتر رایج بود. در ضمن، رهبانیت غربى جنبه عملى بیشترى داشت و ریاضت صرف را نمى پذیرفت و تنبلى را نکوهش مى کرد. ورود روش هاى نیمه بت پرستانه به کلیسا، در پى ایمان آوردن بربرها، نیز از جمله عوامل رواج رهبانیت محسوب مى شود. راهبان در گسترش و پیشرفت مسیحیت، به ویژه در کلیساى ارتدکس، نقش به سزایى داشتند. آنان نخستین فرستادگان مسیحى به سرزمین بالکان و روسیه بودند و سنت هاى رهبانیت شرقى و آیین نامه «باسیل قدیس» را با خود به آن مناطق بردند. راهبان و به ویژه اعضاى کلیساى ارتدکس روسیه در تاریخ مسیحیت آن کشورها نقش بسیار مهمى داشته اند. از سوى دیگر، راهبان مى توانستند عامل جذب و پایدارى کسانى باشند که عمل کرد منفى کلیسا آنان را از مسیحیت دور مى کرد; به علاوه، صومعه ها در سال هاى تاریک قرن ششم تا یازدهم، براى زنده نگاه داشتن دانش، کوشش فراوانى کردند. آنان در صومعه ها مدارس ابتدایى تشکیل دادند و به نسخه بردارى از متون پرداختند. برخى از مهم ترین رهبران کلیساى قرون وسطى، از جمله «گریگور هفتم» از میان صومعه ها برخاسته اند. هم چنین نباید فراموش کرد که صومعه براى مطرودین جامعه، که نیازمند آرامش روانى بودند، پناهگاه خوبى به حساب مى آمد.

آثار منفى نهضت رهبانیت
گسترش رهبانیت آثار منفى متعددى بر جاى گذاشته است. پیدایش شکل اجتماعى رهبانیت، فرصتى براى کلیساى حاکم فراهم آورد تا با جذب راهبان به مناصب کلیسایى، بر اعتبار خود بیفزاید. راهبان به مقامات عالى نایل شدند و نزد پادشاهان، مردم و اسقف ها منزلتى والا یافتند و مورد احسان فراوان قرار گرفتند. همین نکته موجب شد که تساهل و سستى به نهضت رهبانیت راه یابد. تاریخ مملو از اخبار کسانى است که بر اعمالى که رهبانیت را کم ارزش مى سازد و امور ناپسند را رواج مى دهد، تأسف مى خورند. از سوى دیگر، جذب شدن مخالفان سیاست ها و روش هاى حاکم بر کلیسا به صومعه هاى مناطق بیابانى، به طور طبیعى کلیساى حاکم و دستگاه سیاسى کشورها را از مزاحمت آنان آسوده مى کرد و این پیامد براى حاکمان ناپسندیده نبود.
نویسنده اى مسیحى در مورد جهات منفى رهبانیت مى نویسد: «بسیارى از مهمترین زنان و مردان امپراطورى جذب صومعه ها شدند و جامعه درست در زمانى که به چنین رهبرانى نیاز مبرم داشت، از استعدادها و توانایى هاى آنان محروم مى شد. به علاوه، زندگى مجردانه این گونه افراد، مانع ازدواج و پرورش کودکان قابل مى شد... بسیارى از اوقات نیز راهبانى که براى اعتلاى روح خود ریاضت مى کشیدند، دچار غرور مى شدند; و هنگامى که بر اثر امساک و مالکیت گروهى، ثروتمند مى شدند، خصایصى نظیر کاهلى، خست و طمع در آنان نفوذ مى کرد. رهبانیت موجب رشد و توسعه سریع سلسله مراتب و تمرکز در سازمان کلیسا گردید; زیرا راهبان مطیع روحانیون ارشد خود و اینان نیز به نوبه خود مطیع و تابع پاپ بودند. نقش گروه هاى راهب و مبشر در بسط سلطه بیگانگان، خصوصا در مشرق زمین و قاره آسیا کم نبود. پیوند خوردن روحانیت مسیحى با قدرت هاى سلطه گر، پیامدهاى تأسف انگیزى براى کلیسا در پى داشته است. اقدامات رفاهى و بهداشتى و ایجاد امکانات تحصیلى در مناطق محروم و صرف مبالغ هنگفت، از رایج ترین وسایل تبلیغاتى «راهبان» براى تحت سلطه در آوردن ملل مختلف بود; به طور مثال، اولین گروه سفیدپوستانى که پاى به «زیمبابوه» گذاشتند، کاشفان پرتغالى در قرن 16 م. بودند و نخستین انگلیسى وارد شده در آن سرزمین، میسیونرى به نام «دیوید لیوینگستون» بود که در سال 1855 م. آبشار ویکتوریا را کشف کرد، و پس از انجام «وظایف مذهبى» به انگلستان برگشت و در گزارشى اعلام کرد: «در خاک این سرزمین ذرات طلا به بزرگى دانه گندم وجود دارد.»

امروز رهبانیت

اخیرا رهبانیت در غرب جولانگاه نفوذ احزاب سیاسى شده است. حزب محافظه کار به دفاع از رهبانیت، و حزب آزادى خواه، در قالب تصویب برخى قوانین، به تضعیف آن مى پردازد. امروزه رهبانیت در کلیساى کاتولیک و ارتدکس به رسمیت شناخته مى شود، ولى بر خلاف راهبان قدیم که بیشتر فعالیتشان به تفکر در مسائل دینى خلاصه مى شد، مهمترین فعالیت گروه هاى رهبانى جدید موعظه و تعلیم، رسیدگى به فقرا، عیادت مریضان و کارهایى از این قبیل است. پروتستان ها در قرن 16 م. به جاى نظام رهبانى، جمعیت هایى مرکب از زنان و مردان، به نام «جمعیت خواهران» و «جمعیت برادران» تشکیل دادند، که شبیه راهبان کلیساى کاتولیک عمل مى کنند.

رهبانیت در قرآن مجید
از نظر قرآن، رهبانیت از تعالیم انبیا و آموزه اى از شریعت شمرده نشده، هر چند که عملى در جهت کسب رضایت خداوند بوده است و به همین دلیل راهبان مستحق پاداش از طرف پروردگار هستند، گرچه حقیقت رهبانیت را پیگیرى نکرده اند: «و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند ما بر آنان مقرر نداشته بودیم; گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعایت نکردند; از این رو ما به کسانى از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم و بسیارى از آنان فاسقند.» (حدید/ 27) آیه اى دیگر به فساد در نظم رهبانى اشاره دارد: «اى کسانى که ایمان آورده اید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خورند و آنان را از راه خدا باز مى دارند.» (توبه/ 34) البته فساد مالى و مخالفت با حقیقت، روشى متداول در میان تمام راهبان نبوده است; به همین جهت قرآن مجید در صدر اسلام از راهبان حقیقت جو و زهد و تواضعشان تمجید مى نماید: و نزدیک ترین دوستان به مؤمنان را کسانى مى یابى که مى گویند: «ما نصارى هستیم»; این بدان خاطر است که در میان آنها دانشمندان و راهبانى هستند که تکبر نمى ورزند، و هر زمان آیاتى را که به پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، مى بینى بر اثر آن حقیقتى که شناخته اند، اشک از چشم هایشان سرازیر مى شود، مى گویند: «پروردگارا ما ایمان آورده ایم، پس ما را در زمره گواهان بنویس.» (مائده/ 82)


Sources :

  1. سيد محمد اديب آل على- مسيحيت- انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم

  2. محمدرضا زيبايى نژاد- مسيحيت شناسى مقايسه اى- صفحه 110-115

  3. مرتضى نظرى- بررسى شيوه هاى تبليغاتى مسيحيت- صفحه 73

  4. پطرس بستانى- دايرة المعارف بستانى- جلد 8 صفحه 688

  5. ویل دورانت- تاريخ تمدن- جلد 3 صفحه 766-767

  6. جوان اگريدى- مسيحيت و بدعت ها- صفحه 134، 57

  7. توماس ميشل- كلام مسيحى- ترجمه حسین توفیقی- صفحه 143-144

  8. آرل كرنز- سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ- صفحه 123-127

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/112084