شبهه عدم وجود نسل بشر از نسل نوح علیه السلام

اصل شبهه

برخی بر اساس مبانی عقلی و نقلی شبهه ای را در مورد حضرت نوح (ع) ذکر نموده اند که با توجه به آیه «و جعلنا ذریته هم الباقین؛ ما فرزندان نوح را بازماندگان در زمین قرار دادیم.» (صافات/ 77)
آیا به راستی تمام انسانهایی که اکنون روی زمین زندگی می کنند از فرزندان نوح هستند؟ و آیه فوق همین را می گوید؟ و اگر این طور است چرا حضرت نوح (ع) را ابوالبشر ثانی می نامند، آیا نسل های بعدی از او است؟ و یا گروه عظیمی از انبیاء و اولیاء و صلحاء از دودمان او باقی ماندند هر چند همه مردم از دودمان او نیستند؟ آیا از مؤمنانی که در کشتی نوح با او بودند، نسلی باقی نمانده است؟
برخی نقل می کنند که از نوح سه فرزند باقی ماند به نام: سام و حام و یافث و تمام نژادهای امروز کره زمین به آنها منتهی می شوند. در اینجا این سؤال پیش می آید که مگر مؤمنان دیگری با نوح در کشتی سوار نشدند سرنوشت آنها چه شد؟ آیا آنها همگی از دنیا رفتند بی آنکه فرزندی از آنها باقی بماند؟ و یا اگر فرزندانی داشتند فرزند دختر بود که با اولاد نوح ازدواج کردند؟ آنها در این زمینه دو اشکال عمده بیان داشته اند که اگر همه نسل امروزی از نسل نوح است پس منشأ تفاوت های نژادی چیست؟
دیگری اینکه اقوام مختلف انسانی بر سطح کره ی زمین با توجه به ناپیوستگی قاره ها، چگونه پراکنده شده اند. آنها بیان می دارند که این موضوع در داستان نوح مشخص نیست و بین این آیه و دلایل عقلی نمی توان جمع کرد. لذا به دلایل عقلی نمی توان ثابت کرد که نسل بشر امروزی به نوح (ع) برسد.

عناصر منطقی شبهه

1- مسلمانان معتقدند که نسل بشر امروزی به نوح (ع) می رسد و حضرت نوح را ابوالبشر ثانی می نامند.
2- در حالی که راجع به این موضوع بین عقل و نقل نمی توان جمع کرد.
3- لذا این موضوع که نسل بشر امروزی به نوح (ع) می رسد و مردم روی زمین همه از دودمان نوحند، درست نیست.

پاسخ شبهه

حضرت نوح (ع) اولین پیغمبر اولوالعزم و از بزرگان انبیاء (ع) است، که خدای عز و جل او و سایر انبیاء اولوالعزم را بر تمامی بشر مبعوث کرده و با کتاب و شریعت فرستاده است، بنابراین، کتاب او اولین کتاب آسمانی است که مشتمل بر شرایع الهی است، و شریعت او نیز اولین شریعت خدایی می باشد. جمعی از بزرگان مفسرین از جمله «و جعلنا ذریته هم الباقین؛ ما فرزندان نوح را بازماندگان در زمین قرار دادیم.» (صافات/ 77) چنین استفاده کرده اند که تمام نسل بشر بعد از نوح از دودمان او به وجود آمدند و هم اکنون همه از فرزندان نوحند. این سخن را بسیاری از مورخان نقل کرده اند که از نوح سه فرزند باقی ماند به نام: "سام" و "حام" و "یافث" و تمام نژادهای امروز کره زمین به آنها منتهی می شوند، نژاد عرب و فارس و روم را نژاد سامی می دانند، و نژاد ترک و گروهی دیگر را از اولاد یافث، و نژاد سودان و سند و هند و نوبه و حبشه و قبط و بربر را از اولاد حام می شمرند.
بحث در این مساله نیست که این نژاد از کدامین فرزند نوح است چرا که در این مساله در میان مورخان و مفسران تعبیرهای مختلفی دیده می شود، بحث در این است که آیا همه نژادهای انسانی به این سه بازمی گردد؟ این مساله از نظر تاریخی چندان روشن نیست، بلکه از بعضی روایات پاره ای اشارات در آیات قرآن ممکن است استفاده کرد که از مؤمنان دیگری که با نوح در کشتی سوار شدند، نیز فرزندانی در روی زمین مانده، و اقوامی از اولاد آنها هستند.
در حدیثی که در تفسیر علی بن ابراهیم از امام باقر (ع) در توضیح آیه فوق نقل شده چنین می خوانیم: «الحق و النبوة و الکتاب و الایمان فی عقبه، و لیس کل من فی الارض من بنی آدم من ولد نوح (ع) قال الله عز و جل فی کتابه احمل فیها من کل زوجین اثنین و أهلک إلا من سبق علیه القول منهم و من آمن و ما آمن معه إلا قلیل، و قال الله عز و جل ایضا: ذریة من حملنا مع نوح؛ منظور خداوند از این آیه (و جعلنا ذریته هم الباقین) این است که حق و نبوت و کتاب آسمانی و ایمان در دودمان نوح باقیماند، ولی تمام کسانی که از فرزندان آدم در روی زمین زندگی می کنند از اولاد نوح نیستند، چرا که خداوند متعال در کتابش می گوید: ما به نوح دستور دادیم که از هر جفتی از حیوانات یک زوج بر کشتی سوار کن، و همچنین اهل خانواده ات را، مگر آنها که قبلا وعده هلاکشان داده شده (اشاره به همسر نوح و یکی از فرزندانش) و همچنین مؤمنان را، جز گروه اندکی به نوح ایمان نیاوردند، و نیز (خطاب به بنی اسرائیل کرده می گوید:) "ای فرزندان کسانی که با نوح بر کشتی سوار کردیم" و به این ترتیب آنچه درباره منتهی شدن تمام نژادهای روی زمین به فرزندان نوح مشهور است ثابت نیست.»

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در مورد معنای آیه "و جعلنا ذریته هم الباقین" می فرماید: «مفهوم آیه یعنی ذریه او را از بین همه مردم جزو باقی ماندگان قرار دادیم، که بعد از قرن نوح (ع) در زمین باقی بمانند. و آن جناب پدر دوم نسل حاضر بشر است، چون تمامی افراد بشر امروز از طرف پدر و مادر به آن جناب منتهی می شوند و همه ذریه آن حضرتند، که قرآن کریم درباره اش فرمود: "و جعلنا ذریته هم الباقین؛ نژاد و اولاد او را در روی زمین باقی گذاشتیم." (صافات/ 77) و آن جناب پدر بزرگ همه انبیاء است، غیر آدم و ادریس (ع)، و خدای تعالی در این باب فرموده: "و ترکنا علیه فی الآخرین؛ و در میان آیندگان برای او نام نیکویی قرار دادیم." (صافات/ 78) و آن جناب اولین پیغمبری بوده که باب تشریع احکام و کتاب و شریعت را گشوده و فتح نمود، و علاوه بر طریق وحی، با منطق عقل و طریق احتجاج با مردم صحبت کرد، بنابراین آن جناب ریشه و منشا دین توحید در عالم است، و بر تمامی افراد موحد عالم که تا کنون آمده و تا قیامت خواهند آمد منت داشته و همه مرهون اویند، و به همین جهت است که خدای عز و جل او را به سلامی عام اختصاص داده و هیچ کس دیگر را در آن سلام شریک وی نساخت و فرمود: "سلام علی نوح فی العالمین؛ سلام بر نوح در همه ادوار عالم بشریت تا روز قیامت." (صافات/ 79) و باز به همین جهت است که خدای عز و جل او را از همه عالمیان برگزید و از نیکوکارانش شمرد (انعام/ 84 و صافات/ 80)، و او را عبدی شکور خواند (اسری/ 3)، و او را از بندگان مؤمن خود دانست (صافات/ 81) و او را عبدی صالح خواند (تحریم/ 10) و آخرین دعایی که خدای تعالی از آن جناب نقل فرموده این است که به درگاه پروردگارش عرضه داشت: "رب اغفر لی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا و للمؤمنین و المؤمنات و لا تزد الظالمین إلا تبارا؛ بارالها مرا و پدر و مادرم را و عموم کسانی که با داشتن ایمان به خانه من در می آیند و عموم مؤمنین و مؤمنات را بیامرز، و درباره ستمگران به جز تبار و هلاکت میفزا." (نوح/ 28).»

حضرت نوح ابوالبشر ثانی

به حضرت نوح ابوالبشر ثانی گویند چون نسل های کنونی به او ختم می شود. در مورد مؤمنان و تعداد انسان هایی که در کشتی نوح بودند و از طوفان نجات یافتند، گزارش های متفاوتی وجود دارد. در متون دینی یهودیان و مسیحیان آمده است: «مجموع انسان هایی که در آن کشتی بودند و نجات یافتند، از هشت تن تجاوز نمی کرد. از این هشت تن چهار مرد؛ یعنی حضرت نوح و سه پسرش حام، سام و یافث و چهار زن؛ یعنی همسران این چهار تن (یا همسران سه پسر و دختر حضرت نوح) بودند. تمامی اقوام و ملل از نسل همین سه پسر می باشند.» (تورات، سفر تکوین، فصل 7 و 9)
در برخی از روایات اسلامی آمده است که در کشتی نوح هشتاد مرد وجود داشت. چهل سال قبل از طوفان بنا به مشیت خدا زنان نازا شدند و فرزندانی یافت نشد تا با طوفان هلاک شوند. جز در اهل و عیال نوح، زنی دیگر وجود نداشت که ایمان بیاورد و در کشتی قرار گیرد و نجات یابد. اگر از مردان نسلی باقی مانده است، مادرانشان به حضرت نوح می رسند، یعنی همه نسل های بشر کنونی یا از طریق پسری به حضرت نوح می رسند و یا از طریق دختری، بدین جهت در روایت نبوی آمده است: «نوح یکی از دو پدر است: ابوالبشر اول حضرت آدم (ع) و ابوالبشر دوم حضرت نوح.» (بحارالانوار، ج 11، ص 312)
جدای از این دو وجه که در روایات ذکر شده، می توان افزود که شاید ابوالبشر ثانی به جهت تغلیب باشد، یعنی حضرت نوح(ع) نسبت به اکثر نسل های کنونی جنبه پدری دارد.
وجه دیگر: نوح پدر معنوی باشد؛ یعنی اگر رسالت و کشتی او نبود، نسل بشر باقی نمی ماند.
به هر حال درباره آغاز زندگی انسان بر کره ی زمین و پایان کار او نظر قرآن و روایات بسیار صریح و روشن است. سیر حیات بشر بر کره ی زمین از یک زوج انسانی به نام آدم و حوا (س) که از بهشت برزخی هبوط کرده اند آغاز شده است. اولین جامعه ی انسانی روی کره زمین امت واحده ی حضرت آدم (ع) است که در محدوده کنونی مکه و اطراف آن در حدود هفت تا ده هزار سال پیش تشکیل شده است. بین این انسان های اولیه و نسل هایی که فسیل های آنها مورد مطالعه ی تروپولوژیست ها قرار گرفته است، پیوند موروثی وجود ندارد.
آنچنان که از باطن کلام خدا و روایات برمی آید، نسل این انسان ها هزارها سال پیش از هبوط در کره زمین انقراض پیدا کرده است. قرآن مجید و روایات جز در مواردی بسیار معدود، درباره مشخصات مادی و ظاهری زندگی این امت واحده سکوت کرده اند و اصولا نباید هم توقع داشت که قرآن و روایات اصالتا به صورت ظاهری زندگی امت ها و اینکه چه می خورده اند، چه می پوشیده اند یا با چه وسایلی کشاورزی و دامداری می کرده اند نظر داشته باشند. قرآن و روایات تاریخ زندگی بشر را بر محور حرکت تکاملی انبیا بررسی کرده اند و حق هم همین است. به همین علت، فی المثل اگر چه ما نمی دانیم که حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (ع) با چه وسایلی کشاورزی می کرده اند، اما از جانب دیگر، جزئیات امتحانات الهی ایشان را در سیر و سلوک طریق خدا به طور کامل می دانیم. زندگی انسان، بر طبق قرآن و روایات، از حجت الله و امت واحده ی توحیدی آغاز می شود و به حجت الله و امت واحده توحیدی نیز منتهی می شود، و با توجه به اینکه همزمان با حضرت آدم (ع) و امت او هیچ انسان دیگری با یک منشأ و مبدأ موروثی دیگر در کره ی زمین نمی زیسته است، باید اذعان داشت که منشأ قبایلی که از آنها با عنوان قبایل ابتدایی یا بدوی یاد می شود همچون دیگر انسان های کره زمین به عصر نوح نبی (ه) باز می گردد.
آیات تاریخی قرآن مجید دلالت صریح دارند بر اینکه جوامع اولیه با طوفان نوح (ع) از بین رفته اند و زندگی انسان بار دیگر از امتی واحده که پیروان نوح نبی (ع) بوده اند آغاز شده و رفته رفته از توحید به گونه های مختلف شرک و بت پرستی گراییده است. حقیقت این است که جوامع امروز انسانی همگی ابنای امت واحده حضرت نوح (ع) هستند. آیات بسیاری در قرآن مجید بر این معنا دلالت دارند که بعد از طوفان نوح (ع) هیچ انسانی به جز «اصحاب السفین» یعنی آنان که با حضرت نوح(ع) در کشتی بوده اند، بر کره زمین باقی نمانده است. یکی از روشن ترین این آیات، مبارکه ٧٧ از سوره «صافات» است که می فرماید: «و جعلنا ذریته هم الباقین».

پاسخ علامه به اشکالات وارد بر مبدأ نژادی جوامع انسانی در داستان نوح

علامه در مورد اشکالات وارد بر مبدأ نژادی جوامع انسانی در داستان نوح می گوید: «جواب این سؤالات را به صورت پراکنده می توان در کتاب هایی که توسط جغرافیدان ها نوشته شده است پیدا کرد؛ از مطالب جغرافیدان ها عموما می گویند: ما باید مبدأ انسان را بیش از یک زوج بدانیم، چه آنکه نمی توان احتمال داد که نسل بومیان آمریکا که با مسافتی طولانی از ساکنین نیمکره ی شرقی جدا بوده اند، با مردم دیگر از یک نسل بوده و از یک مبدأ منشأ گرفته باشند؛ ولی باید گفت که این هر دو دلیل نارساست. اما مسئله اختلاف خون که آن را مولود اختلاف رنگ دانسته اند مفید نیست. چه آنکه بحثهای طبیعی امروز مبنی بر فرضیه ی تطور انواع است، و روی این مبنی چگونه میتوان اطمینان پیدا کرد که اختلاف خون و رنگ مستند به تطورات این نوع نباشد؟
منظور این است که وقتی در بحث های طبیعی امروز تطور انواع امر مسلمی انگاشته می شود، دیگر بروز تطور در یک نوع و تبدیل آن به نژادهای مختلف ضرورتا محتمل است. و ما می بینیم که در بسیاری از انواع حیوانات مانند اسب و گوسفند و فیل و غیره، تطورات مسلمی رخ داده و کاوش های زمین شناسی هم از این راز پرده برداشته است... و اما موضوع زندگی انسان در این دنیا، باید دانست که عمر انسان آنطور که علماء طبیعی نوشته اند به میلیونها سال میرسد و آنچه را که تاریخ ضبط کرده بیش از شش هزار سال نیست. بنابراین چه مانعی دارد که حوادثی در ماقبل تاریخ قاره آمریکا را از سایر قاره ها جدا کرده باشد.»
علامه طباطبایی می فرماید: «اینکه بعضی گفته اند نسل حاضر بشر منتهی می شود به چند تن انسان که هر یک دارای رنگ مخصوصی بوده اند، یکی سرخ پوست، دیگری زرد پوست، سومی سفیدپوست، چهارمی سیاه پوست، و چهار نژاد فعلی بشر منتهی می شود به چهار زن و شوهر، و یا آنکه بعضی از این نژادها قدیمی، و بعضی دیگر بعدها پیدا شده اند، مانند نژاد سرخ و زرد، که در آمریکا و استرالیا پدید آمده اند. این سخن باطل است، برای اینکه تمامی آیات قرآنی که متعرض آغاز خلقت بشر است، نسل بشر حاضر را منتهی به یک زن و شوهر می داند، حال چه اینکه مراد از آدم را، آدم شخصی بگیریم، و چه آدم نوعی و طبیعت آدم، و اما چهار زن و شوهر فرضیه ای است که به هیچ وجه آیات قرآنی با آن نمی سازد.
علاوه بر این، چهار جفت بودن که مبدأ پیدایش چهار نژاد بشر می باشد، مبنی بر این است که این چهار نژاد سفید و سیاه و سرخ و زرد با هم تباین داشته باشند، و چهار نوع جداگانه باشند، تا مثلا نژاد سیاه منتهی به منشای شود غیر منشا و مبدأ پیدایش نژاد سفید و همچنین آن دو نژاد دیگر. و یا قاره های زمین از ازل از یکدیگر جدا بوده باشند، و جداییشان هرگز مسبوق به عدم نبوده باشد، و بطلان این نیز مانند فرضیه های بالا در امروز روشن، و بلکه نزدیک به بدیهی شده است.»


Sources :

  1. علی ابن ابراهیم قمی- تفسیر قمى- جلد 1 صفحه 328، جلد ‏16 صفحه 386

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏10 صفحه 377

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏19 صفحه 84- 85

  4. مرتضی آوینی- مقاله نوح نبی (ع) و تاریخ تمدن

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/112892