دین و آیین حضرت اسماعیل (ع)

1- یکتاپرستى
خداوند می فرماید: «... قالوا نعبد الهک و إله ابائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق الها واحدا و نحن له مسلمون؛ (فرزندان یعقوب) گفتند: «خداى تو و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را (مى پرستیم) و در برابر او تسلیم هستیم.» (بقره/ 133)  خداوند در پاسخ به جمعى از یهودیان که معتقد بودند، یعقوب به هنگام مرگ، فرزندان خویش را به دینى که هم اکنون به آن یهود مى گویند (با تمام تحریفاتش) سفارش کرده است. این اعتقاد را رد مى کند و مى فرماید فرزندان یعقوب گفتند ما خداى را پرستش مى کنیم که پدران تو «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق» پرستیدند و آن خداى یکتا است و ما در برابر او تسلیم هستیم. این آیه شریفه ضمن اینکه آیین یکتاپرستى را براى فرزندان یعقوب تأیید مى نماید، بر این نکته نیز تأکید دارد که آیین پیامبرانى همچون یعقوب و اسحاق و اسماعیل و ابراهیم که بر آنها پیرایه مى بندند یکتاپرستى بوده است نه چیز دیگرى و آنها در برابر خداى یکتا تسلیم بوده اند و آنها جز به آیین اسلام به آیین دیگرى نبوده اند.

2- نه یهودى بود و نه نصرانى
خداوند می فرماید: «ام تقولون ان ابراهیم و اسماعیل و... کانوا هودا او نصارى قل ءانتم اعلم ام الله؛ آیا مى گویید، ابراهیم و اسماعیل... یهودى یا نصرانى بودند؟ بگو: شما بهتر مى دانید یا خدا؟» (بقره/ 140) این آیه شریفه به قسمت دیگرى از ادعاى بى پایه و اساس یهودیان پاسخ مى دهد و مى فرماید: آیا شما مى گوئید ابراهیم و اسماعیل و... یهودى یا نصرانى بودند؟ آیا شما بهتر مى دانید یا خدا؟ خدا از هر کسى بهتر مى داند که آنها نه یهودى بودند و نه نصرانى، البته شما هم مى دانید که آنها یهودى و نصرانى نبودند اما در عین حال چنین نسبتى را به ناروا به آنها مى دهید و مرتکب ظلم مى شود زیرا شهادت الهى را نیز براین ادعاى دروغ، انکار مى کنید.

3- امر به نماز و زکات
خداوند می فرماید: «و کان یامر اهله بالصلاة و الزکاه...؛ او (حضرت اسماعیل (ع)) همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان مى داد.» (مریم/ 55) در آیه شریفه فوق به دو مورد از احکام عبادى اجتماعى آیین حضرت اسماعیل (ع) تصریح مى فرماید به علاوه، اهتمام آن جناب را نسبت به آن دو حکم مى رساند که وى مداوم اهل (خویشاوندان) خود را به اقامه نماز و پرداخت زکات امر مى نمودند. مراد از «اهل او» چنان که از ظاهر لفظ استفاده مى شود، خواص عترت و عشیره و قوم اوست. اگرچه بعضى گفته اند، مراد از «اهل او» امت اوست. ولى این ادعا سخنى است بدون دلیل.

4- مأموریت هایى در راستاى اعتلاى توحید

الف- ساخت مرکز «یکتاپرستى»
خداوند می فرماید: «و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امنا...؛ و (به خاطر بیاورید) هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم...» (بقره / 125) و «و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم؛ و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل پایه هاى خانه (کعبه) را بالا مى بردند و (مى گفتند) پروردگارا از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى.» (بقره/ 127)
خداوند به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) افتخار بزرگى نصیب نمود که بنیان گذار مرکز توحید و یکتاپرستى باشند، سازنده خانه اى گردند که تا ابد محور تجمع عظیم انسان هاى موحد و یکتاپرست است، بنیانى که مظهر توحید و نفى شرک و بت پرستى و رجم شیطان باشد و زائرینش را از آلودگى ها پاک نماید و آنها را در مسیرى نوین و زندگى طیبى قرار دهد.

ب- ایجاد زمینه اى مناسب براى یکتاپرستى
خداوند می فرماید: «و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین و العاکفین و الرکع السجود؛ و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که «خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید.» (بقره/ 125) کلمه «عهد» در اینجا به معنى «امر» استفاده شده است. منظور از طهارت بیت، پاک ساختن ظاهرى و معنوى خانه خداست از هرگونه آلودگى که در اثر بى مبالاتى مردم پیدا شده است. اضافه شدن بیت به خداوند (بیت + ى)، «اضافه تشریفى» است، یعنى براى بیان شرافت و عظمت خانه، خداوند آن را به خود نسبت داده و «بیت الله» خوانده شده است، چنان که ماه رمضان نیز «شهرالله» خوانده شده است.

ج- سوختن، همچو پروانه، یا عالى ترین نشان اسلامیت
خداوند می فرماید: «...قال یا بنى إنى أرى فى المنام أنى اذبحک فانظر ماذاترى، قال یا أبت افعل ما تؤمر ستجدنى ان شاءالله من الصابرین؛ (ابراهیم(ع)) گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى کنم نظر تو چیست؟ (اسماعیل(ع)) گفت: پدرم! هر مأموریتى که دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.» (صافات/ 102) این ادعا نیست بلکه یک واقعیت تاریخى، مستند به کلام خداوند در قرآن کریم است که پدر و پسرى بزرگ در عظیم ترین آزمایش تاریخ پیروز و سرافراز گشتند. هر دو به یک امر آزمایش شدند، پدر فدا کردن به دست خود را، پسر فدا شدن به دست پدر را، پدر تیغ به دست گرفتن و بر جگر خود کشیدن را، پسر هستى اش را تقدیم کردن را، حادثه آنقدر عظیم بود که هستى را تاب تحملش نبود و مهربان خداى هستى، بیش از اینش اراده نبود که این دو بنده اش تا این حد اسلامشان را بروز و ظهور دهند و بشریت را الگویى شوند که تا سرحد نثار جان تسلیم امر پروردگارشان باشند. بدون شک عظیم ترین میدان آزمایش جایى است که پاى جان به میان آید آن هم بدین شکلى که براى ابراهیم و اسماعیل (ع) پیش آمد. به خاک و خون کشیده شدن فرزند پیش چشمان پدر (اگرچه در راه خدا باشد) بسیار دلخراش و طاقت فرسا است، اما غیر قابل طاقت و خارج از تحمل جایى است که، پدرى مأمور به ذبح فرزندش شود، این مأموریت نه تنها براى پدر خارج از طاقت است، بلکه براى فرزند نیز غیر قابل باور است زیرا هر فرزندى در چنین لحظات خوفناکى به پدر پناه مى برد و از او کمک مى خواهد. بنابراین تصور پذیرش مأموریتى این چنین و به اجرا گذاشتن آن از سوى پدرى رئوف و مهربان همچون ابراهیم (ع) با آن شرایط خاص (که در کهولت سن فرزند دار شده است) و نیز تسلیم شدن اسماعیل (ع) (بدون ابراز کوچکترین اکراه و بى رغبتى) در برابر اراده خدا و مأموریتى که پدر پیدا کرده بود، اعجاب انگیز و تحسین آفرین است و نیز غیر قابل تصور، از این رو، اسماعیل (ع) بردبارى خود را در این امر مشروط و منوط به اراده و عنایت خداوند مى نماید. اینجاست که باید تصدیق کرد که: «والله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند خوب مى داند که رسالت هاى خود را بر دوش چه کسانى مى گذارد.» (انعام/ 124)


Sources :

  1. سید محمد حسین طباطبایی- ترجمه المیزان جلد 14- صفحه 84 و جلد 1- صفحه 424-425

  2. ناصر مکارم شیرازی- برگزیده تفسیر نمونه جلد 1- صفحه 122

  3. عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/112961