سنت احیا و فلسفه نوین بومیان آمریکا

چنین می نماید که منابع در دسترس حکایت از تاریخچه ای پویا و دینامیک در زمینه دینداری بومیان آمریکایی دارند. به عنوان مثال، در جنوب غرب نشانه های روشنی از تاثیرات عمده مکزیک باستانی که سرتاسر مناطق پوئبلو را فرا گرفته است وجود دارد. ناواجوهای مهاجم، کیهان شناسی و آداب دینی پوئبلو را کسب کرده اند. در ساحل شمال غرب نیز گسترش مجموعه پیچیده مراسم هاماتا در سرتاسر ادیان وجود دارد. لیکن یکی از مهم ترین منابع تحرک و پویایی مذهبی تبلیغات میسیونری مسیحی بود.

نقش مسیحیت در میان بومیان آمریکایی
به دست دادن جمع بندی مختصری از نقش مسیحیت در میان بومیان آمریکایی کار مشکلی است. از زمان جان الیوت (سال های 1604- 1690 میلادی)، در بین بومیان «نیوانگلند» در قرن هفدهم میلادی تا جوامع اتوپیائی (آرمانی)، بین نژادی «موراوین» در بین لناپه های قرن هجدهم، مسیحیت نشانه پا برجای خود را روی دینداری بومیان آمریکایی بر جای گذاشته است. خیلی از افراد از همان مظاهر قدیمی مسیحی تبعیت می کردند، لیکن اکنون در حال بازنویسی الهیات بومی هستند. عده ای هم حرکت های دینی جدید را به وجود آورده اند که از ویژگی هایی کم و بیش مسیحی برخوردارند. به طور کلی حرکت های مذهبی الهام گرفته از مسیحیت عناصر شمن پیشین را با آرزوی بازگشت به روزهای خوب گذشته و آرزوی بازگشت حیوانات وحشی ترکیب می کنند. اکثر آن ها حرکت هایی هزاره ای بودند که توسط پیامبرانی اهل مکاشفه و شهود که الهامات غیبی خویش را از «رب زندگی» (رب حیات)، دریافت می کردند که به آن ها می گفت چگونه زندگی کنند و چه مراسم و آیین هایی را به جا آورند، هدایت می شدند. این حرکت ها اخلاقی متعالی تر را تشویق می کردند و سعی داشتند تا با فقر، اعتیاد به الکل، کارهای خلاف اخلاق، و سحر و جادوگری مبارزه کنند. بنابراین، پیامبرانی چون پاپ تیوا (سال های 1680؛ قیام پوئبلو)، پیامبر منطقه دلاور نئولین (1760)، هندسام لیک قبیله سنکا (سال 1799)، پیامبر قبیله شاونی به نام تنسکواتاوا (1811)، جان اسلوکوم (سالی ها)، (حدود سال های 1840- 1898)، واناپوم اسموهالا (سال 1855؛ رقص پیامبر)، پائیوت ودزیوب (سال 1870؛ رقص ارواح)، پایوت وووکا (سال 1889؛ احیای رقص روح) و خیلی از افراد دیگر این ویژگی ها را به نمایش می گذارند. امرزه خیلی از تلاش ها در زمینه بازگشت به دین بومی در واقع مشتمل بر اقداماتی در باب تلفیق خلاقانه هستند. نهضت سرخ پوستان آمریکایی، حرکت های مبتنی بر «رقص خورشید»، و حرکت های دیگر جملگی سعی می کنند تا سنت های موهوم اولیه را احیاء کنند.

ایجاد یک فلسفه سراسر سرخ پوستی
یکی از تحولات در سال های اخیر تلاش برای ایجاد یک فلسفه سراسر سرخ پوستی توسط نویسندگان و متفکران بومیان آمریکایی بوده است. اکثر این مقوله از خیال پردازی های سفیدپوستان آمریکایی سرچشمه می گیرد. اما هم چنین تلاش هایی جدی جهت تدوین فلسفه ای جامع و فراگیر که چارچوب اصلی آن در مخالفت با فلسفه آمریکایی است در جریان می باشد. این فلسفه حاوی افکار و اندیشه هایی از این دست است که طبیعت مستمرا در حال آشکار شدن است، و یا این که زمان حالت دوره ای دارد، و یا این که قدرتی فوق بشری وجود دارد، و نیز نوعی پیوستگی و استمرار مکان زمانی، و عناصر، و هستی شناختی متافیزیکی، و ابتنای حقیقت بر پایه سنت شفاهی، و اخلاق مبتنی بر روابط متقابل بین همه موجودات، و بالاخره اعتماد به حقیقت داشتن و یا مقسم صدق و کذب بودن رویاها و مشاهدات شهودی.

قوای محرکه بین فرهنگی
رویا سازی اروپایی آمریکایی بوده اند. می شود نشان داد که خیلی از این خیال پردازی ها از نظر تاریخی غلط می باشند، اموری از قبیل داستان «مراسم شکرگزاری»، «اسکوانتوها»، سرمنشا سرخ پوستی پنداری شربت (شیره) افرا، این ایده که زبان هوپی فاقد مفاهیم انتزاعی زمان و مکان است، و یا این که «لانگ لنس» یک نفر سرخ پوست بود. بر همین روال نیز، برخلاف آنچه اکثر مردم فکر می کنند، «بلاک الک» (گوزن شمالی سیاه)، سخن گوی فرهنگ سنتی «لاکوتا» نبود؛ «جاماکه هایواتر» به احتمال زیاد یک فیلم ساز آمریکایی یونانی الاصل بود؛ نیاکان سرخ پوستی پنداری «هایه میوتسز استورم» از طرف بومیان آمریکایی به چالش کشیده شده است؛ و بالاخره «رئیس سیاتل»، که گفته می شود سخنرانی بوم شناسی وی، رد سال های دهه 1970 میلادی از آن زمان تاکنون مورد تحسین و نقل اروپاییان و آمریکاییان بوده اصلا هرگز چنین سخنرانی ای نکرده است! بلکه این مطلب فیلم نامه ای بوده که در سال 1970 برای فیلمی راجع به بوم شناسی که توسط کنوانسیون «باپتیست جنوبی» تهیه شده بود نوشته شده بود.

ایدئولوژی آمریکاییان اروپایی نسبت به بومیان آمریکایی
بسیاری از آمریکاییان اروپایی الاصل، کم و بیش نوعی ایدئولوژی «بومیان آمریکایی» مخصوص به خود را پذیرفته اند و یا به عبارت دیگر، خیال پردازی های شخص خود، راجع به بومیان آمریکایی را جامه عمل پوشانده اند. این ایدئولوژی از طرف بومیان آمریکایی به مسخره وانابه ها خوانده می شود؛ چون که سرخ پوستان را «وانابه» می کند. انواع گوناگون سبک های «وانابه» آمریکاییان اروپایی الاصل (سفیدپوستان آمریکایی)، هویت سازی، نمادانگاری، تلفیق گرایی خلاق، عمل گرایی و بالاخره توریسم، سرگرمی آفرینی های آشکاری بیش نیستند. امروزه هم چنین از اصطلاح «وانابه» در مورد بومیان آمریکایی جوانی که در جست و جوی ریشه های اصیل خویش هستند استفاده می شود.

بومیان آمریکایی نمادهای محوری فعالیت های عصر جدید
بومیان آمریکایی در تفکر و فعالیت های «عصر جدید» به صورت نمادهایی محوری درآمده اند. روشن است که این وضعیت بر پایه ابتدایی فکر کردن سفیدپوستان آمریکایی قرار دارد. اگر یک مولف خاص منبع بروز ظهور توقعات و انتظارات «عصر جدید» با کلیشه سازی های خود از بومیان آمریکایی بوده است، این فرد کارلوس کاستاندا است.

اقدامات کارلوس کاستاندا
وی دانشجوی دوره دکترای رشته مردم شناسی در دانشگاه آمریکایی UCLA بود که قرار بود در زمینه طب قومی «یاگوئی» ها تخصص پیدا کند، در ابتدای کار خوانندگان خویش را با ذکر تجربیات روان گردانی جادویی خویش که تحت هدایت اسرارآمیز آموزگار یاکوئی اش دون خوان ماتوس صورت گرفته بود، مفتون ساخت. سپس، در رمان هایی که وی یکی پس از دیگری بیرون داد، هماهنگ شدن زیرکانه وی با انتظارات خوانندگان آمریکایی احساس می شود: از استعمال «داتورا» و «پیوت» (نوعی مواد مخدر)، خواننده بلوغ و کمال تدریجی کاستاندا را تعقیب می کند و این که وی به تحقیق در می یابد که تعالی دون خوان هیچ ارتباطی با مواد مخدر و هر آنچه که به ایده آل ها و آرمانهای «عصر جدید» مربوط می شود ندارند؛ یعنی یک جهان بینی کل نگرانه توجه و حضور جدی در برابر امور اعجاز آمیز طبیعت، تلاشی مستمر و هماهنگ در زمینه تکامل فردی که در نهایت امر به آزادی و رهایی حتی از مرگ می انجامد و به ویژه در آثار خیلی جدیدتر وی، دست کاری سازنده میدان های انرژی و شعاع های نورانی کیهانی. هرچند بسیاری از منتقدان، اصل وجود دون خوان و تیم «سربازان جنگجوی معصوم» وی را مورد تردید جدی قرار داده اند، بی تردید نامبرده از طریق هشت جلد رمان قدرت مند تاثیری انکارناپذیر روی افکار عمومی «عصر جدید» برجای گذاشته است. امروزه کاستاندا خودش به صورت یک چهره درآمده است و تعداد زیادی کارگاه آموزشی در زمینه تکنیک های مرتبط با علوم خفیه (غیبی)، برگزار کرده است. خیلی ها سعی کرده اند تا از موفقیت وی تقلید کنند.

اقدامات میشل هارنر
یکی از دوستان کاستاندا، به نام میشل هارنر با تاسیس «مرکز مطالعات شمنی» در «کانکتیکات» از بوم نگاری به «بومی شدن» تغییر موضع داد. شیوه خاص شمن درمانی وی از شهرتی جهانی برخوردار شده است. امروزه، در بین افراد و گره های متعلق به «عصر جدید»، سرخ پوستان به صورت کالایی که به خوبی بازار دارد در آمده اند. شمن گرایی سفیدپوستی هارنر در آمریکای عصر جدی به صورت یک ویژگی استاندارد در آمده است.

عکس العمل بومیان آمریکا در مقابل شمن گرایی سفیدپوستی هارنر
عکس العمل بومیان آمریکایی متفاوت است. نویسنده بومی آمریکایی «وندی رز» آن را نوع دیگری از امپریالیسم و استعمار فرهنگی خواند. با این تفاوت که این مرتبه امپریالیست مربوطه سفیدپوست بی ریشه ای است که از طریق سوء برداشت گزینشی تفکر بومیان آمریکایی به طور ناگهانی به یک «متخصص» خودبین و گستاخ تبدیل شده است. «نهضت سرخ پوستان آمریکایی» در مقابل استفاده از فرهنگ بومیان آمریکایی توسط نسل (عصر) جدید با خصومت و عصبانیت عکس العمل نشان داده است. هم چنین حلقه شیوخ و یا بزرگان سنتی نیز متوجه دوره ها «شمن گرایی» و دوره هایی است که در زمینه آداب و مناسک «بومیان آمریکایی» برگزار می شوند. اما همه بومیان آمرکیای آن طور احساس نمی کنند.

شمن های بومی جدید
از پدیده های جالب جدید ظهور نسل جوانتری از شمن های سرخ پوست کاملا تحصیل کرده و یا آن طور که این ها را می خوانند «شمن های بومی جدید» است. لسلی گری از «انستیتوی مطالعات پایه ای کالیفرنیا» در شهر سان فرانسیسکو و «دپارتمان مطالعات بومیان آمریکایی» در دانشگاه کالیفرنیا واقع در برکلی خیلی از آرمان ها و تخصص ها را یک جا در وجود خویش جمع کرده است. استاد دانشگاه، مشاور امور شمنی، مداوا کنند، شمن، پیچیده و جوان. وی نمایش دهنده نسل جدیدی از بومیان آمریکایی است که ریشه ای سنتی و تاریخ خویش را از دست داده آند و با این وجود به صورت پل سازانی بین این دو جهان عمل می کنند. شیوه درمانی معالجاتی لسلی گری «شمینزم کمک به خود» خوانده می شود که در آن وی به مریض های خود تعلیم می دهدکه چگونه به حالات متفاوتی از خودآگاهی دست پیدا کنند و برای کسب اطلاع، سلامتی، یا کسب قدرت و نیروی شخصی به جهان های مافوق و یا زیرین سفر نمایند.

مقاومت ادیان بومیان آمریکایی در برابر موج تبلیغ گری عصر جدید
هریک از قبایل و طوایف بومیان آمریکایی، به طریق خاص خود، در برابر پانصد سال سلطه اروپاییان مقاومت کرده اند و به احتمال زیاد به این مقاومت ادامه خواهند داد. شاید بزرگ ترین خطر در برابر شیوه های زندگی و جهان بینی های ایشان از ناحیه عواملی است که قدرتمندترین قدرتمندان هم تاب مقاومت در برابر آن ها را ندارند، یعنی تلویزیون، ویدئو، تکنولوژی، اقتصاد آمریکایی و جهانی، زبان انگلیسی، و بالاخره آداب و رسوم غذا خوردن، لباس پوشیدن، و سبک زندگی آمریکایی. در هزاره جدید (هزاره سوم میلادی)، این عوامل هستند که در تحول و توسعه ادیان بومی آمریکایی نقشی حیاتی دارند.


Sources :

  1. جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 2- صفحه 1018-1011

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/113673