فرهنگ ها و باورهای دینی مردم جنگل های شرقی آمریکا

فرهنگ های جنگل های شرقی
می توان چنین استدلال کرد که جنگل های شرقی سرزمین آمریکا فرهنگ واحدی را تشکیل می دهند که دامنه آن از حاشیه جنوبی جنگل شمالی در کانادا تا لبه جنوبی فروریدا گسترده است. در سمت غرب نیز به تقریب از مرزهای غربی «دریاچه های بزرگ» تا مرزهای شرقی «جلگه زارها» پیروی می کند. در فصل حاضر جنگل های شرقی حدودا بخش شمال شرقی ایالات متحده آمریکا را تشکیل می دهد. تمام قبایل ساکن در جنگلهای شرقی به ذرت، شکار، ماهی گیری، و علوفه متکی بودند. هر چند مردم پیرامون مناطق شمالی دریاچه های بزرگ به عوض ذرت کاری بیشتر به جمع آوری برنج دیمی اتکاء داشتند. نقش زن ها عموما پرداختن به امور کشاورزی و باغبانی بود، در حالی که مردان به شکار و صید ماهی می پرداختند. فرهنگ های مجاور دریای آتلانتیک تقریبا از الگوی حرکت فصلی تبعیت می کردند تا این که بتوانند در فصول مختلف سال از منابع غنی مناطق ساحلی و رودخانه ای بهره مند شوند.

تاریخچه
به نظر می رسد که بازیافته های باستان شناسی حکایت از این دارند که این منطقه تاریخچه ای طولانی از تغییر در دینامیک (پویا) دارد. هرچند اروپاییان از سال 1497 میلادی با قبایل جنگل های شرقی در تماس بوده اند، تا حدود قرن هفدهم میلادی میزان تاثیر و نفوذ فرهنگی و جمعیت شناختی آنان کمتر از تاثیر اسپانیایی ها بر روی بومیان جنوب شرق بوده است. تحقیقات علمی اخیر نشان داده است که تاثیر اروپاییان، قبل از آن که آنان عملا بیایند، در مناطق و ولدلندز (جنگلی) شرقی نفوذ کرد و در نتیجه به تاسیس سازمان های سیاسی محلی بزرگ به منظور صیانت از سرزمین ها و راه های تجاری منجر شد. با این وجود، تجربه اصلی اهالی و ودلندز شرقی، به ویژه در مناطق مناسب کشاورزی، از نوع جنگ و جابه جایی بوده است. این امر بازسازی تاریخ و قوم شناسی منطقه را مشکل می سازد و دانش ما نسبت به آن با خلاهای جدی روبرو است.

قبیله لناپه یا دلاور
یکی از مهم ترین قبایل خط ساحلی آتلانتیک قبیله لناپه و یا آن طور که بعدها به این نام شناخته شدند، دلاور است. آن ها بزرگ ترین گروهی بودند که به زبان الگو نکین صحبت می کردند و در دره رودخانه دلاور زندگی می کردند. لناپه به معنای «شخصی معمولی یا اصلی» است. لناپه از سه قبیله مختلف تشکیل شده است: مونسی (شخصی از جزیره)، اونامی (شخصی از پایین رودخانه)، و اونالاچیتگو (که ترجمه آن معلوم نیست) و یا اونالیمی (شخصی از بالای رودخانه) که هر کدام از این ها لهجه ها، سرزمین، و هویت متفاوت خویش را دارند. هر قبیله رابطه ای توتم گونه با یک حیوان خاص داشت: مونسی با گرگ، اونامی با لاک پشت، و اونالاچیتگو با بوقلمون. ریاست عمومی هر سه قبیله با اونامی بود. اما این ریاست ماهیتی صرفا تشریفاتی داشت. سیستم های اجتماعی آنان به سی و چهار طایفه (قوم) تقسیم شده بود که عمدتا از الگو اعقاب مادری تبعیت می کرد. آنان از طریق شکار خرس، گوزن، بوقلمون و کشت ذرت، دانه های حبوبات، کدو، و ماهی گیری در آب شیرین و شور و هم چنین صید صدف روزگار می گذراندند. آن ها در خانه های طویل چند فامیلی که از تیرچه های درخت گردوی آمریکایی و ورقه هایی از پوست درخت نارگیل ساخته شده بود زندگی می کردند.

آداب و مراسم دینی قبیله لناپه
آداب و مراسم دینی معمولا در خانه رئیس برگزار می شد. در خلال بلوغ، جوانان تشویق می شدند تا روزه بگیرند و خود را در جنگل گوشه نشین سازند تا این که به شهود یک روح حامی (قیم) نائل آیند. به خواب دیدن یک روح قیم نیز ضامن موفقیت در شکار و به طور کالی رفاه و نعمت بود. در طول سال نیز مهمانی های تشریفاتی و بزرگ به مناسبت چشیدن اولین محصولات میوه و آیین معالجه بیماران انجام می شد.

فشارهای مستمر بر لناپه ها
لناپه ها تحت فشاری مستمر قرار داشته اند: در روزگار اولیه از ناحیه قبایل ایروکواز و از قرن هجدهم میلادی به این طرف نیز از طرف اروپاییان، آن ها مجبور بودند به خاطر جنگ از سرزمین مادری خویش فرار کنند و نوعا به مکان هایی دور دست فرستاده شده اند. پی گیری تغییرات پیچیده اجتماعی و فرهنگی همراه با آلام این سفرهای اجباری به مناطق جدید و ناشناخته امری به غایت مشکل می باشد. از این قرار لناپه ها را می بینیم که در مناطق شرقی شربت آفرا درست می کنند و در مناطق غربی به تجارت ریشه گیاه دارویی جنسان برای بازار چین و صید گاومیش مشغولند. امروزه حدود چهار هزار نفر از افراد قبایل لناپه در مناطق حفاظت شده اکلاهما (عمدتا اونامی) و سایر اماکن آمریکا و انتاریوی کانادا زندگی می کنند.

وقایع نامه قبیله لناپه
وقایع نامه قبیله ای لناپه روی چندین دسته چوب که با 183 نقش نگار قرمز رنگ به نام «والام اولوم» حکاکی شده اند ثبت و ضبط شده اند. واژه «والام اولوم» به معنای «ضبط نقاشی قرمز» می باشد. این تاریخ ایام نخستین بار در سال 1825 میلادی توسط محقق متولد فرانسه «کنستانتین رافینسک» کشف شد، لیکن کشف او بیشتر یک شوخی یا فریب تلقی شد تا این که نسل های بعد اعاده حیثیت کردند. این نقش نگاری ها، نمادهایی به غایت صنیع هستند که به عنوان وسایل ممد حافظه برای کمک به خوانندگان جهت به خاطر آوردن و حفظ کردن حماسه پنج بخشی خلقت جهان، ماجراهای «نانابوش» خدای حامی (حافظ) یکتای سفید عظیم (که خود را به شکل یک خرگوش سیاه متجلی می سازد)، و بالاخره سرگردانی های دسته ها و قبیله لناپه. گفته می شود که این رزم نامه حماسی از یکی از روسای قبیله مونسی نشات گرفته و او هم آن را از طریق الهام الهی دریافت کرده است.

تشکیلات کهانت (روحانیت) لناپه
لناپه یک تشکیلات کهانت (روحانیت) با دو شاخه داشت. یکی از آ ن ها به نام «پووو» خوانده می شد، به معنای «فردی که خواب می بیند» و شغل آن ها این بود که به کمک الوهیت های حامی خود به تفسیر خواب های مردم بپردازند. آنان هم چنین می توانستند آینده را ببیند، علل تصادفات و بیماری ها را تشخیص دهند، بالاخره جای حیوانات وحشی را کشف کنند. دسته دیگر «مدئو» خوانده می شد، به معنای «دکتر گیاهی» که در آن واحد هم روحانی بودند و هم طبیب گیاهی. احتمالا گروه سومی هم وجود داشت که به نام «گیتشی آچکوک» به معنای «مار عظیم یک شاخ» خوانده می شد، جن گیران و یا متخصصین تسخیر ارواح سرگدران و دربه دری که هم چنین آداب و مراسم دینی تدفین را انجام می دادند.

اخلاقیات، مناسک و الهیات لناپه
در اخلاقیات، مناسک و الهیات لناپه، وظیفه افراد بشر تبعیت متواضعانه از «Weelipeleexing» (راه سفید خوب یا زیبا)، است که از طرف کیتانی تویت خالق برای بشر به جود آمده است.

جشن سالیانه انگاموین
در ایام اخیر مهم ترین راه انجام این کار برگزاری جشن سالیانه «انگاموین» می باشد، «جشن خانه برگ» که اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی از دل جشن های بومی برداشت محصول (درو) و چشیدن اولین میوه جات به وجود آمد. از مناسک اصلی انگاموین گام برداشتن در مسیر نمادین راه سفید در خانه آیینی بود. این مراسم را در ارتباط با فصل برداشت در خانه طویلی که اختصاصا برای این کار ساخته شده بود انجام می دادند. این جشن و مهمانی دوازده روزه عمدتا شامل آوازهایی بود که در مورد مشاهدات بلوغ و پختگی مردان قبیله خوانده می شد. روز آخر برای آواز خوانی زنان و مردان جوان تر کنار گذاشته شده بود. این خواندن ها با گام برداشتن و رژه رفتن در ستون مرکزی خانه و طبل زدن همراه بود. هر شب نیز با یک غذای سرور آمیز به پایان می رسید و هم چنین رقص با ماسک نیز برای خدایان محافظ و حوش انجام می شد. مطابق روایات، آیین انگاموین از وقتی برقرار شد که قبایل لناپه با زلزله ای شدید روبه رو شدند که در آن زمین باز شد و لجن (قیر) سیاه، دود، و بخار آب جهان زیرین را استفراغ کرد. در این هنگام کسی در شهود دید که چگونه با ساختن خانه بزرگ و انجام آیین های انگاموین می شد کیتانی تویت را راضی کرد. خانه بزرگ از جهات متعددی نماینده کائنات بود. زمین کف آن کره زمین بود؛ دیوارهای چهار طرف نیز نماید جهات چهارگانه بودند؛ سقف خانه نماد چرخ یا فلک بود؛ فضای ماورای سقف نیز مناطق دوازده گانه عرش بودند؛ زمین زیر کف خانه هم جهان زیرین بود و بالاخره دوازده ماسک قلم کاری شده روی دیوارها و ستون ها هم ارواح تربیعات چهارگانه بودند. شرکت کنندگان در مراسم را سه بخش یا قسمت نوع بشر تشکیل می دادند که از طریق ستون مرکزی به عالم وجود و ساکنین آن و خالق عالم منسوب می شدند. اعتقاد بر این بود که این ستون در مناطق آسمانی نفوذ می کند و به صورت دست گیره و یا جای استراحت دست خالق عمل می کند. روی این ستون نیز چهره ای انسانی حک شده بود که گفته می شود صورتی است که توسط خود کیتا نوویت روی یکی از کوه ها حک شده است. هر عملی که در «خانه بزرگ» انجام می شد از اهمیتی کیهان شناختی برخوردار بود. هنگامی که دست یار کاهن راه های بین دو آتش روباز را جارو می کرد در واقع داشت به طور نمادین راه وصول به آسمان (عرش) را جارو می کرد. مقصد اصلی انتقاع کل جهان بود.

آداب آتش جدید
از آیین های محوری مراسم یکی هم آداب «آتش جدید» بود که در آن آتش تازه و پاکیزه شده ای را شعله ور می کردند تا نشانه تجدید حیات و ضامن سلامتی، طول عمر، و رفاه عمومی مردم باشد. در اخلاقیات لناپه طبیعت، تمیز و بدون عیب و لکه است. آن چه هم از جانب طبیعت به افراد بشر اعطا می شود، مانند وحوش، صاف و پاکیزه است. در حالی که محصولاتی که به دست انسان پرورش داده می شوند و یا حیوانات خانگی (بومی) شده چنین نیستند. افراد بشر، با کسب شهود و بصیرت دوران بلوغ، می توانند به همان حالت صفا و پاکیزگی اولیه و فقدان هر گونه عیب و لکه بر گردند. افراد همه ساله، از طریق جشن گرفتن و برگزاری مراسم آیین های مرتبط با آن شهود و بصیرت در «مراسم مهمانی خانه بزرگ» و روشن کردن «آتش جدید» به این حالت پاکیزگی و یک دست (بدون عیب و نقص)، بودن باز می گردند. بدین شیوه شرکت کنندگان در مراسم، به قهرمانانی معنی (روحانی)، تبدیل و متحول (استحاله)، می شوند و به خواندن سرودهای حمد و نیایش خدایان محافظ و قیم خویش مشغول می شوند.


Sources :

  1. جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 2- صفحه 994-984

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/113676