طریقه ها و مکاتب صوفیانه دین اسلام در چین (ریاضت در مکاتب)

طریقه جهریه

معنی اصلی "جهریه" علنی و صدای بلند است. مکتب جهریه یکی از 4 مکتب بزرگ دین اسلام در چین است. چون این مکتب طرفدار قرائت ذکر با صدای بلند بود لذا مکتب جهریه نامیده شد. مکتب جهریه در اواسط قرن 18 تاسیس شد که تاکنون بیش از 200 سال سابقه دارد. این مکتب در میان مسلمانان هوی در منطقه شمال غربی چین بزرگترین مکتب صوفیه دارای نظام طریقه ای بود. شکل گیری آن تاثیر بزرگی در تاریخ مسلمانان هوی شمال غربی چین در زمان معاصر داشته است. بنیادگذار مکتب جهریه ما مینگ سین با اسم دینی ابراهیم بود که پس از در گذشت به " شهید فدائی" ملقب شد. مامینگ سین از کودکی وارد فعالیت های مذهبی شد و سپس برای تحصیل علوم اسلامی به مدرسه طریقه شازلیه یمن رفت. پس از برگشت به میهن به تبلیغ تعلیمات مذهبی صوفیه پرداخت. مامینگ سین در روند تبلیغ مذهبی آشکارا اهل ریاضت بود. او همیشه لباس پشمی که خود دوخته بود می پوشید و به تنهائی برای تبلیغ به مناطق مختلف می رفت. او دائما در حال گرسنگی زندگی می کرد. هر چند وضع بسیار سختی داشت ولی پول و لباس و غذائی که پیروانش به او هدیه می دادند به انسانهائی که زندگی آنها سخت تر از او بود تقدیم می کرد. روحیه ریاضت کشی او مورد احترام مسلمانا ن هوی قرار گرفت. از این جهت بسیاری از مسلمانان هوی از راه دور به دیدارش می آمدند. از این میان می توان به آخوندهای معتبر چین از جمله خلیفه ما در ناحیه گوچنگ (gu cheng) استان یون نن، آخوند سو در ناحیه ایلی سین جیانگ، بابای ما چی و ماراتیان پسرش در ناحیه لینگ او نینگ شیا، آخوند مخاطب در ناحیه پینگ لیانگ اشاره کرد. این آخوندها و شخصیت های مشهور همه شاگرد ما مینگ سین بودند. در زمان ما مینگ سین، حکومت چینگ سیاست ستم و تبعیض نسبت به اقلیت های نژادی در پیش گرفته بود و مقامات دولتهای محلی رشوه خواری می کردند و به روش های مختلف به توده های مردم ظلم روا می داشتند. سال ها خشکسالی، زندگی مردم را خیلی سخت کرده بود. تقسیمات طبقاتی جامعه هوی نیز روز به روز عمیق تر شده و از نظر مذهبی نظام "امام ارثی" همچنان رایج بود. طریقه های زیادی در آن زمان به وجود آمدند و مسلمانان هوی تحت ظلم و فشار فئودالی و مذهبی خیلی سخت زندگی می کردند. ما مینگ سین با نظام طریقه ای و نظم امام ارثی مخالفت کرد. او طرفدار قرائت قرآن مجانی و ساده کردن مراسم مذهبی بود. او به اصلاح مذهبی پرداخت. همه این ها خواست و منفعت مسلمانان را منعکس می کرد. لذا به محض بوجود آمدن مکتب جدید مورد استقبال و پشتیبانی مسلمانان چین قرار گرفت و آنها گروه گروه به مکتب جدید پیوستند. کشتن ما مینگ سین، توسط دولت چینگ موجب دو قیام مسلمانان هوی در سال های 1781 و 1783 شد. قیام های مسلمانان هوی در زمان تونگ جی ( 1862- 1875)، همچنان تحت تاثیر مکتب جدید بود. پس از قتل ما مینگ سین، مخاطب به تبلیغ مکتب جدید ادامه داد. در شرایطی که دولت چینگ شدیدا از مکتب جدید جلوگیری می کرد مکتب جدید مجبور بود محرمانه به طور محدود فعالیت کند اما مخاطب تبلیغ تعلیمات مذهبی ما مینگ سین را ادامه داد. به دنبال جانشینی ماداتیان به جای مخاطب، 3 نفر امام، ماداتیان، ما ای ده و ما هوا لونگ، ثروت های هنگفتی جمع آوری کردند و تعلیمات مذهبی جهریه نیز تغییر پیدا کرد و نظام طریقه ای ارثی به تدریج در این مکتب ایجاد شد. اعتقادات مذهبی مکتب جهریه با 7 اعتقادات مذهبی مکتب قدیم شبیه بود هر دو به ایمان اصیل دین اسلام اعتقاد داشتند. این مکتب هم چنین به حکیم و مقبره مقدس معتقد بود. بنیادگذار و امام را پرستش می کرده و به شهید احترام می گذاشت.

تعلیمات مذهبی مکتب جهریه

تعلیمات مذهبی مکتب جهریه مبنی بر پرستش بنیادگذار و امام در کتاب "تاریخ تعلیمات مذهبی جهریه" و کتابچه "مجموعه شمشیر حاد گواهی" به قلم یانگ سیائو لیانگ (yang xiaw liang)، به طور کامل و مفصل توضیح داده شده است. در این کتاب ها آمده است که بنیادگذار و امام واسط بین انسان و الله و نماینده الله در جهان واقعی است. معنی "شهید" در زبان عربی مسلمان فداکار شده برای دین و مربوط به روحیه "جهاد" در دین اسلام اولیه است. مشهور بود که ما مینگ سین، بنیادگذار مکتب جهریه هنگام تحصیل در یمن شعار شهید را از امام مسجد یمن دریافت کرد. ما مینگ سین در تبلیغ دین اسلام پس از بازگشت به وطن، این افکار را فعالانه ترویج و روحیه جهاد را تبلیغ کرد. او طرفدار رفتن در راه شهدا بود. به علت خصوصیت رشد تاریخی جهریه این افکار در آن تعلیمات مذهبی از موقعیت عالی برخوردار بود. مکتب جهریه ظرف 150 سال از زمان تاسیس در زمان امپراتور چیان لونگ (1736- 1796)، تا زمان از بین رفتن دودمان چینگ (1912) بارها مورد سرکوبی شدید و ممنوعیت تبلیغ مذهبی قرار گرفت. از میان 7 امام از ما مینگ سین تا ما یوان جانگ (ma yuan zhang)، تنها ما ای ده (ma yi de)، به مرگ طبیعی مرد و 6 امام دیگر همه شهید شدند. ما مینگ سین در برج روبروی دروازه غرب شهر لان جئو به قتل رسید. مخاطب به علت شکنجه شدید در زندان از دنیا رفت. ماداتیان (ma da tian) در مسیر لشکر کشی نیروهای دولتی در گذشت. ما هوا لونگ (ma hua long) توسط مقامات دولت چینگ اعدام شد و ما جین چانگ (ma jin chang) به عنوان برده و ما یوان جانگ در زلزله زمین بزرگ در گذشت. ما ای ده هر چند به مرگ طبیعی مرد ولی جنازه او را از مقبره بیرون آوردند و به جای دیگری حمل کردند و او هم شهید تلقی شد. تعداد زیادی از پیروان و اعضای خانواده آنها در حوادث مختلف به قتل رسیدند و شهید شدند. آنها مسلمانان مومن خوانده شده و مورد احترام خاص مسلمانان قرار داشتند. مکتب جهریه همیشه خود را "مکتب گردن خونی" معرفی کرده است. یک شعر عامیانه در میان پیروان مشهور است که "سر دادن مانند بردن کلاه توسط باد، فدا کردن جان نه دین، پیشینیان همه گردن خونی بودند من نیز ریش سرخ هستم". "گردن خونی" و "ریش سرخ" از یک سو نشانگر تاریخ خونین و از سوی دیگر بیانگر نیروی معنوی مسلمانان در مبارزات علیه حکومت چینگ بود. ولی بلا و مصیبت بزرگتری برای مسلمانان به بار آورد. آنها مورد سرکوبی شدید طبقه حاکم دودمان چینگ قرار گرفتند.

اقدامات ما یوان جانگ

ما یوان جانگ امام نسل هفتم تجربیات گذشته را جمع بندی کرد. او بر افکار شهادت جویانه بیش از حد معمول تاکید نکرد و طرفدار آرامش و تجدید قوا و اجرای استراتژی توسعه دین اسلام با روش صلح آمیز بود. او آرزوی پیروان مبنی بر ورودبه بهشت از طریق شهادت را به سوی اقدامات واقعی برای توسعه دین اسلام هدایت کرد. ما یوان جانگ همیشه به پیروان خود می گفت: شما نباید کشته ای بی ارزش باشید و در صورت اجتناب ناپذیر بودن شهید می باشید. اگر ما همه شهید بشویم چه کسی قرآن را قرائت و پرچم سبز اسلامی را بلند کند؟ اگر یک مسلمان تنها به شهید شدن فکر کند و درباره زندگی مسلمانان و توسعه دین اسلام و نجات توده های مردم جهان نیندیشد، هرچند خودش به بهشت وارد می شود ولی خانه های مسلمانان منهدم و زن و بچه او پامال دشمنان می گردد. در این صورت سعادت در بهشت چه معنی دارد؟ ما یوان جانگ پس از رسیدن به مقام امام، سعی کرد که با مقامات محلی روابط خوبی بر قرار کند تا اعتماد و کمک دولت محلی را کسب نماید. در ضمن به برقراری روابط مناسب با مردم هان پرداخت تا همدردی و کمک آن ملت را جلب کند. او طی بیش از 40 سال به تربیت افراد مستعد و توانای مسلمان و توسعه آموزش و پرورش مسجدی و راه اندازی مدرسه به زبان چینی بسیار توجه می کرد. همه اینها تلاش های واقعی او به خاطر توسعه دین اسلام با روش صلح آمیز بود. جهریه مکتب اهمیت مساوی برای مذهب و تعلیمات بود. به نظر جهریه آن دو با هم مخلوط شده و مساوی هستند. تعلیمات در مذهب پنهان و مذهب شامل تعلیمات مذهبی است. مکتب جهریه از ما را تیان امام سوم قدرت مذهبی را به ما ای ده پسر ما را تیان سپرد و پس از در گذشت ما ای ده این قدرت به ما هوا لونگ پسر بزرگ او رسید. "نظام ارثی" جایگزین نظام انتقال قدرت مذهبی به حکیم شد. برای مطابقت با نظام ارثی مکتب جهریه یک سیستم تشکیلاتی محکم در جهت اجرای قدرت مذهبی ایجاد شد. امام رهبر عالی معنوی پیروان بود و تحت رهبری او چند حومه مذهبی ایجاد شد و رئیس (در ابتدا خلیفه نامیده شده بود)، به عنوان وکیل امام امور مذهبی حومه ای را اداره می کرد. حومه مذهبی واحد اساسی قدرت مذهبی مکتب جهریه بود. هر حومه مذهبی مسجد خاص خود داشت. آخوند، امور مذهبی حومه خود را اداره می کرد و مسئول برگزاری مراسم مذهبی بود. رئیس و آخوند توسط امام منصوب می شدند. دوره ماموریت آنها ثابت نبود. امام می توانست به میل خود آنها را عزل کرده یا به جای دیگر منتقل کند. امام هر کسی را که به عنوان رئیس یا آخوند منصوب می کرد پیروان باید از او تبعیت می کردند. کسی حق نداشت در برابر آنها ایستادگی کند یا با دستور آنها مخالفت نماید.

طریقه قادریه

مکتب قادریه یکی از 4 طریقه بزرگ دین اسلام چین است. قادر در زبان عربی یعنی دارای توانائی بزرگ. قادریه یکی از طریقه های بزرگ صوفیه بود که در کشورهای عربی و آسیای میانه رایج شد. مشهور بود که قادریه توسط خواجه عبدال دو راهی فرزند نسل بیست و نهم محمد (ص) به چین رسیده بود. سازمانهای عمده مذهبی وابسته به این مکتب عبارت بودند از: داگونگ بئی از ایالت خود مختار قوم هوی لین شیا استان گان سو، سیانگ یوان تانگ، وین چوان تانگ، شامن، امن از شهر لان جئو، طریقه جیو چای پینگ (jiu chan ping)، چی من (qi men)، مینگ یوه دائو تانگ (ming yue dao tang) و غیره.

تصوف و ریاضت در مکتب قادریه
تصوف و ریاضت در مکتب قادریه از مکتب جهریه و مکتب صوفیه پر رنگ تر بود. قادریه نه تنها تصوف اصیل، بلکه دارای شاخصه شیعی نیز بود. آن مکتب در روند رشد طولانی تحت تاثیر بودیسم و تائوئیسم نژاد هان قرار گرفت. تاثیر فرقه "جن" که طرفدار تفکر و عبادت بودند عمیق تر بود. لذا این مکتب رنگ و لعاب بودیسم و تائوئیسم پیدا کرد. از این رو پیرو قادریه را "راهب اسلامی" و "تائوئیست اسلامی" می خواندند. در میان پیروان سایر مکتب ها شایع شد که نیای نسل سوم بنیان گذار مکتب قادریه راهبی از نژاد هان بوده که به دین اسلام گروید. او تعلیمات مذهبی دین بودا را به دین اسلام منتقل و با تصوف اسلامی متصل و به تعلیمات مذهبی کنونی قادریه تبدیل نمود.

تعلیمات مذهبی مکتب قادریه

تعلیمات مذهبی مکتب قادریه بیشتر در آوازهای کتب مقدس حقیقی بی خط ظاهر شدند. این آوازهای جمع آوری شده عبارتند از "آواز اصول 4 فصل روشنی"، "آواز کتاب مقدس حقیقی"، "آواز ریاضت"، "آواز ماه در بامداد"، "آواز کشتی بدون کف"، "آواز آتش حقیقی 3 عاملی"، "آواز درخت بدون ریشه" و غیره. از آوازهای کتابهای مقدس حقیقی بی خط می توان دریافت کرد که این مکتب به غیر از اصول دین اسلام یعنی "لا اله الا الله" تعلیمات مذهبی و قانون اسلامی را کاملا اصلاح کرد. این مکتب عقیده دارد که همه کتابهای مقدس مذاهب مختلف نوشته بشر بوده و نمی شود به عنوان مدرک تلقی شوند. آن مکتب اعتبار و تقدسی "قرآن" را انکار کرده و طرفدار قرائت بی صدای "آوازهای کتابهای مقدس حقیقی بی خط" به جای قرآن بود. در "آواز کتاب مقدس حقیقی" آمده است که مذاهب مختلف همه کتاب مقدس دارند. هزاران جلد کتابی که همه اشتباه دارند. قرائت با دهان و ستایش با زبان ناچیز است. کتاب مقدس حقیقی بی خط مورد توجه و علاقه الله است. اگر انسان حقیقت بی خط را درک کند، هر چند حکیم نبوده ولی شخصی غیر معمولی است. به عقیده این مکتب؛ تنها کتاب مقدس حقیقی بی خط حقیقت خالص است و دارای جنبه مقدس واقعی است. از این جهت در آن کتاب آمده است، کتاب مقدس حقیقی توسط انسان نوشته نشده است. ریشه و نهال آن خیلی جالب است. بدون صدا و بدون آهنگ دهان به دهان شده، بی خط و بی شکل رمز با رمز مطابق بوده است. صدا و خط پیچیده بوده و حقیقی نیست.

تأثیر مکتب قادریه از افکار دین بودا و تائوئیسم و کنفوسیوس
این مکتب همچنین 5 وظیفه بزرگ مذهبی دین اسلام را کاملا رد کرده و افکار دین بودا و تائوئیسم و کنفوسیوس را به تعلیمات مذهبی خود وارد ساخته و معنی جدیدی را به 5 وظیفه قرائت، نماز، روزه، زکات، و حج بخشیده است به عقیده آن:

قرائت:
قرائت کننده بدون قرائت قرائت واقعی است.
قرائت با دهان و ستایش با زبان ناچیز است.
پیروان باید کتاب مقدس بی خط را بخوانند.
می توان حدس زد که مرکب دل را آلوده کرده است.

نماز:
نماز گزار باید دارای انسانیت و عدالت و حسن اخلاق باشد.
سر به زمین نهادن و با خضوع تعظیم کردن ناچیز است.
پیروان به ذات خود برگشته و به شکل اصلی در آمده.
می توان حدس زد که آنها بی جهت نماز گزاردند.

روزه:
روزه دار ذات خود را نشان می دهد.
دوبار غذا خوردن نا چیز است.
پیروان باید ریاضت و نتیجه خوب آن را یاد بگیرند.

زکات:
زکات دهنده منافع خود را در راه دیگران قربانی می کند.
در یاری رساندن به مردم، هدیه به فقیر ناچیز است.
پیروان تنها گفتند برای کار عمومی و احیای رسوم اسلامی کار می کنند.
می توان حدس زد که کفر مانند گل نادان است.

حج:
حج به زیارت رفتن به غار قدیم غرب است.
پیروان تنها گفتند در سرنوشت خود به زیارت ذات می روند

ریاضت در مکتب قادریه

این مکتب قرآن و واجبات مذهبی دین اسلام، اساسا اعتقادات، آداب و رسوم اسلامی را رد کرده و وظایف و مراسم مذهبی اسلامی را کنار گذاشته و فقط به ریاضت اعتماد دارد. این مکتب معتقد است اول دکترین علمی و سپس مذهب به دنیا آمد. مذهب غیر روحانی بود و توسط جهانیان خلق شد و دین اسلام بر اساس رفتار و گفتار محمد تاسیس گردید. دکترین علمی ما فوق طبیعت و اصل وجود است. هدف این مکتب آشنائی با خدا و درک خدا و نزدیکی به خدا نیست بلکه از مانع مذهبی گذشته و از طریق ریاضت مستقیما به ذات و طبیعت بر می گردد. به عبارت دیگر آنها از طریق ریاضت به خدای جاویدان تبدیل می شوند تا با خدای آسمان با هم نشسته و صحبت کنند و از سعادت و بهشت لذت ببرند. به نظر آنها، تنها در صورتی که عشق زن و شوهر قطع شود و دوستی خانواده و زندگی ترک گردد و برای دیدار با معلم معروف به جاهای مختلف سفر شود و با سعی و کوشش ریاضت کشیده و درباره دکترین علمی به خوبی اندیشه شود؛ می توان به هدف نهائی رسید. اینها که افکار هسته ای تعلیمات مذهبی مکتب قادریه هستند در آواز ریاضت به خوبی ظاهر می شوند: «هدف ریاضت روشن است. برای پرهیز از ترسیدن است. رفتار و گفتار و نشستن و خوابیدن توسط خود ما تعیین می شود. نباید به جنوب و شمال لشکر کشی کنیم و هم نباید صداهای سگ و خروس را بشنویم. مقام بالا و ثروت بزرگ چه فایده دارد. چرا به مدت ده سال در نور چراغ تحصیل می کنیم. چرا به آینده درخشان خود اشتیاق داریم. افتخار علمی و مقام عالی رتبه همه خواب است. در سکوت زمان باید به خوبی ریاضت کشیم. درباره مسائل حق و نا حق باید خود را به نادانی نزنیم. نباید به ضعف و نیرومندی و شکست و پیروزی کسی توجه کنیم. ریاضت کش آزاد و آرام است، افتخار و جلال و ثروت و مقام درخواست نمی کند، به مقامات عالی رتبه و ثروت بزرگ اشتیاق ندارد، افتخار علمی و مقام بالا را دوست ندارد،در میان کوه سبز و دریاچه آبی آرام است، در روز با باد نرم همراه است، در شب با ماه درخشان روشن است، هنگام تشنگی آب سرچشمه را می نوشد، هنگام گرسنگی میوه درخت را می خورد، به غذاهای فراوان طمع ندارد، فقط از جوانی جاویدان خود لذت می برد، در تمام عمر ریاضت می کشد، تا چراغ سرنوشت را روشن کند، وقتی که لباس غیر مذهبی را در بر دارد، به مرد واقعی تبدیل می شود، راه ریاضت کش خوب است، از رودخانه دریاچه و کوه بازدید می کند، تا با معلم دیدار کرده و ریاضت بکشد، پس از دریافت راه زندگی طولانی احساس می کند زندگی و مرگ از او دور است. هنگام رفتن ریاضت می کشد و هنگام نشستن نیز ریاضت می کشد، با آرامش و سکوت از طبیعت لذت می برد، از آب و آتش، شمشیر و سرباز نمی ترسد، به دشنام دیگران توجه نمی کند، به مسخره کردن دیگران اهمیت نمی دهد، آرام و ساکت و آزاد زندگی می کند». این آوازها را در 3 واژه می توان به شرح زیر خلاصه کرد: آرامش، بیکاری و خوبی که جهان بینی این مکتب مبنی بر سستی را نشان می دهد. در اسلام قوم هوی در شمال غربی چین، دو مکتب قدیم و اخوانی دارای افکار ورود به جهان؛ دو مکتب هوفیه و جهریه دارای افکار میانه ورود به جهان و ترک دنیا و مکتب قادریه کاملا دارای افکار ترک جهان است. به نظر مکتب قادریه برای رسیدن به هدف نهایی، ترک خانواده و ریاضت به تنهایی کافی نیست و پیروان باید تحت هدایت حکیم و معلم از جمله "ولی"، "مرشد"، "شیخ" تعلیم ریاضت ببینند. در آواز آنها آمده است که "بدون راهنما راه معلوم نیست" باید حکیم و معلم برجسته را دنبال کرد تا به خوبی هدایت شد.
(ادامه دارد...).


Sources :

  1. محمد رسول الماسیه- مقاله مهاجران چینی

  2. مقالات سایت مرکز گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

  3. رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین- مقاله برگرفته از روزنامه گوانگ مینگ

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/113709