چهار حقیقت جلیل در آئین بودا
اساس آئین بودا بر چهار حقیقت استوار است که به چهار حقیقت شریف معروف است:
1ـ حقیقت رنج، 2ـ حقیقت خاستگاه رنج، 3ـ حقیقت توقف رنج، 4ـ حقیقت راهی که به توقف رنج منتهی می شود.
حقیقت نخست می گوید که رنج مشخصه همه هستی است که خشنودی نمی آورد. اسلام عقیده دارد که دلبستگی به دنیا مذموم است ولی در عین حال دنیا مزرعه آخرت بوده و مکانی برای کشت، عمل و آماده شدن برای زندگی در جهانی وسیع تر و ابدی است. پس هستی رنج نیست بلکه تعلق به آن رنج است.
حقیقت دوم آئین بودا، تشنگی یا شهوت را علت رنج می داند. اسلام نیز با حرص و آز مخالف است ولی بهره مندی از دنیا را در حد اعتدال مذموم نشمرده و بلکه به آن توصیه نیز کرده است (بقره/ 168 و 172).
حقیقت سوم می گوید با ریشه کنی کامل تشنگی، رنج می تواند به پایان برسد و حقیقت چهارم راه هشتگانه را ابزارهای پایان رنج می داند.
راه هشتگانه آئین بودا
راه هشتگانه آئین بودا عبارت است از:
1. شناخت درست: شناخت درست یعنی شناختی که بر اساس فهم چهار حقیقت شریف و نبود فردیت در هستی و عقیده به اینکه آنچه تولید می شود و از میان می رود چیزی جز رنج نیست قرار دارد.
2. اندیشه درست: اندیشه درست یعنی تصمیم یا عزم به رها شدن، اندیشه نیک خواهی و ستم نکردن به زندگان.
3. گفتار درست: گفتار درست پرهیز از دروغ، بدگویی و درشت گویی است.
4. رفتار درست: رفتار درست خودداری از کشتن، دزدی و کام پرستی است.
5. زیست درست: زیست درست جستجوی راه بی آزار نان درآوردن است که در آن رنجی به دیگران نرسد و موجودی کشته نشود، لذا مشاغلی مانند قصابی، مرغ فروشی، دامگذاری، ماهیگیری و مانند آن با زیست درست سازگاری ندارد.
6. کوشش درست.
7. آگاهی درست.
8. یکدلی درست.
سه گام آخر راه هشتگانه روی هم یکدلی خوانده می شود که به معنای کلی روش تمرکز و در ضبط داشتن جان است. به این ترتیب که کوشش درست مجاهدت در پاک شدن از حالات نادرست و پدید آوردن حالات درست در خود و نگهبانی درهای حواس است. آگاهی درست یعنی نوعی آگاهی ویژه به تن، احساس ها، دل و موضوعات جان است. یکدلی درست فهم را بالا می برد تا میان فنون نظاره و تمرینات نظاره فرق بگذارد. به این ترتیب آئین بودا راهی را برای رهایی پیروان خود از چرخه هستی و رسیدن به نیروانه ارائه می دهد.
ایرادهای مختلف به آئین بودا
مهمترین ایراد آئین بودا این است که مشخص نمی کند با وجودی که «خود» مشترکی در زندگی های گوناگون فرد وجود ندارد، چرا باید تلاش کند تا از چرخه رنج آور هستی رها شود؟ دو ایراد اساسی آئین بودا یعنی انکار «خود» مشترک در مراحل گوناگون چرخه هستی و فقدان تعریف مشخص از نیروانه از نظر هشیار بودن یا نبودن آن (که به انکار خدا می انجامد) باعث شده است پیروان راههای سلوک بودایی، به تناقض و سردرگمی بیفتند.
مقایسه آیین بودا و اسلام
از سوی دیگر آئین بودا خود را به عنوان دین معرفی نمی کند، بلکه بودا که در فضای هندویی به ریاضت مشغول بود، راهی را برای رهایی از چرخه هستی یافت که کوتاه تر از راه استادان هندویی خویش بود و در واقع اصلاح شیوه ریاضت هندویی آنان بود. بودا هرگز ادعای پیامبری و بعثت نداشت. در مقابل، اسلام دینی است که به خانواده ادیان ابراهیمی تعلق دارد و اساسا از محیط بودایی و هندویی جدا بوده و در فضای ادیان توحیدی ظهور کرده است. حضرت محمد (ص) ادعای نبوت کرد و با ارائه هزاران معجزه و برهان عقلی، خود را فرستاده خداوند ابراهیم، موسی و عیسی (ع) معرفی کرد. اساس دین اسلام بر توحید، نبوت و معاد است و راه رسیدن به توحید، ایمان و عمل صالح است.
عدم شباهت احکام عملی اسلام با احکام عملی آئین بودا
احکام عملی اسلام مانند نماز و روزه، حج و جهاد و مانند آن هیچ شباهتی به احکام عملی آئین بودا ندارد و فقط در برخی از احکام اخلاقی مانند پرهیز از دروغ، دزدی، قتل و زنا و مانند آن اشتراک دارند که البته تقریبا تمام آئین های جهان در بخش اخلاقیات بیشترین اشتراک را دارند. ممکن است عبادت های مختلفی که در اسلام توصیه شده است بعضی شهودهای عرفانی به همراه داشته باشد که با اعمال ریاضتی آئین بودا نیز به دست آید. ولی اولا هدف از عبادت در اسلام جلب محبت و رضایت خداوند است و خود مشاهدات هدف نیست، بر خلاف آئین بودا که هدف از ریاضت را روشن شدگی معرفی می کند. و ثانیا محدوده مشاهدات موحد از کشف روحی و عالم ملکوت گذشته و به عالم عقول و کشف های غیبی می رسد ولی مشاهدات مرتاضان غیر موحد در همان کشف های روحی و ملکوتی محدود می ماند.