تدوین کلام امامیه (دوران امامت امام صادق)

مباحث هاى کلامى در صور گوناگون آن مانند آموزش اصول اعتقادى، مناظره و مجادله و نیز پرسش و پاسخ پیرامون مسایل اعتقادى، از آغاز رسالت پیامبر اسلام (ص) مطرح بوده است و پس از ایشان این شیوه از سوى جانشین به حق آن حضرت، امام على (ع) ادامه یافت. موقعیت ممتاز علمى على (ع) موجب شد تا او به عنوان یگانه مرجع پاسخ گویى به پرسش هاى علمى و عقیدتى شناخته شده و هیچ راى و نظرى مخالف راى و نظر او در افکار عمومى پذیرفته نشود.
پس از گذشت این دوران، پیدایش فرقه هاى گوناگون مذاهب اسلامى از یک سو، و باز بودن درهاى جهان اسلام و آزاد بودن طرح همه گونه مسایل علمى و اسلامى از سوى دیگر، موجب شد تا هر کس بتواند آزادانه آرا و عقاید دینى مذهبى خویش را بیان کند. ائمه (ع) بعدى نیز همان راه و روش پیامبر (ص) و على (ع) را در تبیین و تشریح درست مسایل اسلامى تداوم بخشیدند، و زمینه گسترش بحث ها و مناظرات کلامى، را فراهم نموده و رفته رفته تلاش های ایشان به تدوین کتب کلامى، و در نتیجه تاسیس مکاتب کلامى مهم و مستقلى در کنار سایر مذاهب اسلامى منجر گشت.

امام محمد باقر (ع)
در بررسى علل تدوین و شکوفایى علم کلام در زمان امام صادق (ع)، یک عامل مهم و مؤثر که «عامل پیشینى» به حساب می آید: «نقش امام محمد باقر (ع)» در پویایى علم کلام است. به بیان روشن تر، مى توان گفت تحول علمى و فضاى باز سیاسى، پیش تر از دوران امام صادق (ع)، یعنى از دوران زندگانى پدر بزرگوارش حضرت امام باقر (ع) آغاز شده، و در دوران زندگى امام صادق (ع) این تحول شگرف علمى و فرهنگى تداوم یافته است.
به گواهى مورخان و محققان اسلامى حضرت امام باقر در شکوفایى علوم اسلامى به ویژه علم کلام در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمى داشته است. پس از امام باقر (ع) با پیگیرى هاى مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق (ع) راه و روش علمى، کلامى آن امام گرامى به ثمر نشست، و حاصل آن، پایه گذارى مکتب علمى، کلامى تشیع شد. بیش تر فعالیت ها و بیانات اعتقادى امام باقر (ع) پیرامون دو اصل توحید و امامت دور مى زد، زیرا این دو اصل بیش تر معرکه آرا بود. اهم اقدامات امام باقر (ع) در تبیین دو اصل توحید و امامت عبارت بود از:
الف) نهى از تفکر در ذات حق که به خاطر رواج افکار ما دیگرى و دهرى مذهبى مطرح بود.
ب) رد دیدگاه هاى مشبه، مجسمه و معطله؛ چون گروهى خدا را با مخلوقاتش تشبیه مى کردند، گروهى دیگر براى خدا جسم قایل بودند و گروه دیگرى نیز توصیف حق تعالى را به کلى مجاز ندانسته و آن را تعطیل اعلام کرده بودند. امام با اعتقادات هر سه گروه مبارزه کرد.
ج) رد و ابطال نطریات پیروان جبر و تفویض؛ یعنى مبارزه با دو گروه اشاعره و معتزله و نفى و تعدیل دیدگاه هاى کلامى آن دو.
د) ارایه تعریف درستى از ایمان؛گروهى ایمان را تنها اعتقاد و باور قلبى، و گروه دیگرى اقرار زبانى، و دسته اى دیگر تنها در عمل منحصر مى دانستند. امام باقر (ع) با ارایه تعریف جامعى از ایمان، به کشمکش ها پایان دادند و فرمودند: الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل ایمان: اقرار (باطنى) و عمل، و اسلام، اقرار بدون عمل است.
ه) تبیین مفهوم امامت؛ و این که امامت نیز مانند نبوت یک منصب الهى است.

دوره امامت امام صادق (ع)
این دوره از طرفی با دوره انتقال سیاسی و در نتیجه وجود فضایی مساعد برای فعالیت های فرهنگی و از سوی دیگر با عصر تدوین علوم اسلامی مقارن بود. در چنین فرصتی، امام صادق (ع) راه تدقیق و تفصیل تعالیم مذهب را که امام باقر (ع) گشوده بود، ادامه داد و چنانکه از روایات پر شمار منقول از آن حضرت آشکار می گردد، علاوه بر تبیین مواضع امامیه در مسائل اعتقادی مورد بحث در آن روزگار، تعالیم مذهب در موضوعات گوناگون، به ویژه درباره امامت و منزلت امام را با تفصیلی تمام بیان فرمود. به عنوان نمونه در زمان امام صادق (ع) مفهوم امام مفترض الطاعه، مساله خالی نبودن زمین از حضور امام، نبودن دو امام در زمان واحد، اندیشه وصیت و نص در سلسله امامت و منحصر بودن انتقال امامت از برادر به برادر در مورد حسنین (ع) به طور گسترده ای در تعالیم آن حضرت تبیین گشته است.

روش اعتدالی امام صادق (ع) در مسائل کلامی
امام صادق (ع) در مسائل متداول کلامی در عصر خود، چون صفات باری، قدر، و جایگاه فاسق به موضع گیری پرداخته، و عموما با مسائل، با نگرشی اعتدال گرا بر خورد نموده است. در مساله صفات، در مقابل دو گرایش افراطی تعطیل و تشبیه، حضرت در عین تأکید بر تنزیه ذات باری از هرگونه کیفیت و ویژگی های جسمانی، بر ازلی بودن صفات ذات، چون علم تأکید داشته، و راهی میان تعطیل و تشبیه را توصیه می کرده است. به عنوان فرعی از مسائل صفات باید به موضوع خلق قرآن اشاره کرد که حضرت با این تعبیر که «قرآن کلام خداوند، محدث و نامخلوق» است، موضعی میان قائلان به مخلوق بودن و نامخلوق بودن قرآن، اتخاذ نموده است.
در موضوع پر دامنه قدر، نظریه مشهور امام صادق (ع) و دیگر ائمه اهل بیت (ع)، نفی جبر و تفویض (اختیار مطلق) و گرایش به «امر بین الامرین» بوده است. آن حضرت و دیگر ائمه (ع)، با فرق نهادن میان مفاهیم مشیت و اراده، و مطرح کردن دو گونه اراده الهی: اراده حتم و اراده عزم تبیین کرده اند که چگونه ممکن است خداوند به کرداری امر کند و در عین حال مشیت او بر آن قرار نگرفته باشد. سرانجام از مباحث رایج در آن روزگار باید به مساله تعریف ایمان اشاره کرد که آن حضرت، ضمن تصریح به دخیل بودن عمل در تحقق ایمان و سلب صفت ایمان از مرتکب کبیره، با اتخاذ موضعی معتدل، اسلام را مفهومی اعم از ایمان شمرده، منزلت مرتکب کبیره را اسلام دانسته است.

تأثیر آراء امام بر فلاسفه و متکلمان
به عنوان نمونه ای از طرح مباحث دقیق کلامی از سوی امام صادق (ع) و ائمه پس از ایشان باید به کاربرد تعبیر «خلق لا من شیء» برای بیان مفهوم ابداع اشاره کرد؛ تعبیری که به نحو ریز بینانه ای جایگزین تعبیر پر تداول «خلق من لا شیء» گردید. این تعبیر در سده های بعد توسط اندیشمندانی چون فارابی بر تعبیر رایج ترجیح نهاده شد. در واقع بر خلاف تصور برخی از محققان باختر، این اندیشه که از سده 4 ق در نوشته های کلامی فلسفی عالمان مسلمان و نیز متکلمان مسیحی و یهودی بازتابی گسترده یافته است، به سادگی می تواند از منابع کهن اسلامی سرچشمه گرفته باشد.
پیروان مکتبی از شیعه که امام صادق (ع) پیشوای آن بود، از همان روزگار به نام آن حضرت «جعفریه» خوانده می شدند و سید حمیری (105 – ح 173 ق)، که از مذهب کیسانیه به مذهب امام صادق (ع) روی آورده بود، در سروده ای «جعفری شدن» (تجعفر) خود را شکر گزارده است.


Sources :

  1. احمد پاکتچی- دایره المعارف بزرگ اسلامی- جلد 8- تهران- 1367.

  2. احمد مغنیه- شخصیت امام صادق (ع)- انتشارات اردیبهشت- تهران.

  3. جعفر سبحانى- فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامى- انتشارات توحید- قم.

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114239