موارد عدم قبول توبه

توبه فضل الهی

«توبه» و بازگشت از گناه، مخصوص به گناه یا گناهان خاصى نیست، و شخص و اشخاص معینى را شامل نمى شود، و زمان محدودى ندارد، و سن و سال و عصر و زمان خاصى در آن مطرح نیست. بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان مى باشد، همان گونه که اگر شرایط در آن جمع باشد مورد قبول درگاه الهى خواهد بود.
اما باید توجه داشت که توبه فضلى است از ناحیه خداى تعالى مثل سایر نعمت هایى که مخلوق خود را با آن متنعم مى سازد، همانطور که هیچ بنده اى در آن نعمت ها طلبکار خداى تعالى نیست، هم چنین کسى توبه را بر خدا واجب و الزامى نکرده، و اینکه مى گوییم عقلا بر خدا واجب است که توبه بنده اش را قبول کند، منظور ما از این وجوب چیزى جز آنچه از امثال آیات زیر استفاده مى شود، نمى باشد:
«و قابل التوب؛ قبول کننده توبه.» (غافر/ 3) «و توبوا إلى الله جمیعا أیها المؤمنون؛ و همگی به سوی خدا توبه کنید ای مؤمنان.» (نور/ 31) «إن الله یحب التوابین؛ خداوند کسانی را که زیاد توبه می کنند دوست دارد.» (بقره/ 222) «فأولئک یتوب الله علیهم؛ اینان همانهایند که خدا توبه شان را مى پذیرد.»(نساء/ 17) و از این قبیل آیاتى که خدا را به صفت توبه پذیرى توصیف مى کند، و بندگان را به سوى توبه تشویق و به سوى استغفار دعوت مى کند، و همچنین آیات دیگرى که وعده قبول توبه مى دهد، حال یا در صریح کلام و یا در لوازم آن، و خداى تعالى به فرموده خودش و به دلیل عقل خلف وعده نمى کند.
از اینجا روشن مى شود که خداى سبحان در قبول توبه بنده مجبور نیست، بلکه او بدون استثنا هیچ چیز و هیچ حالت در همه احوال مالک مطلق همه چیز است، پس او مى تواند توبه را قبول کند هم چنان که وعده اش را داده و مى تواند نکند.
بنابراین خداوند متعال، از روی فضل و رحمت بیکرانش قبول توبه را تضمین کرده است و در عین حال، در مواردی اعلام کرده است که توبه را قبول نمی فرماید. به طور کلی، توبه که عبارت است از برگشتن اختیارى از گناه به طاعت و عبودیت، وقتى محقق مى شود که در ظرف اختیار صورت بگیرد، یعنى در عالم دنیا که عرصه اختیار است، و اما در عالمى دیگر که عبد هیچ اختیارى از خود ندارد، و نمى تواند به اختیار خود یکى از دو راه سعادت و شقاوت را انتخاب کند، توبه در آنجا راه ندارد.

1- توبه در هنگام مرگ

استثنایى که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانى به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهى فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامى که عذاب الهى فرا رسید و در میان امواج نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمى شود، و در آن زمان درهاى توبه بسته خواهد شد، زیرا اگر کسى در آن حال توبه کند، توبه او اضطرارى است نه اختیارى و توأم با میل و رغبت. قرآن مى گوید: «و لیست التوبة للذین یعملون السیئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولـئک اعتدنا لهم عذابا الیما؛ توبه کسانى که کارهاى بدى انجام مى دهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا رسد مى گوید: الان توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند (و در عالم برزخ توبه مى کنند) اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم شده است.» (نساء/ 18)
در داستان فرعون مى خوانیم هنگامى که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکى داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امنت انه لااله الا الذى امنت به بنواسرائیل و انا من المسلمین؛ من ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آن کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست، و من از مسلمین هستم.» (یونس/ 90) ولى بلافاصله جواب شنید: «آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ الان ایمان مى آورى؟! در حالى که قبلا عصیان کردى و از مفسدان بودى (توبه ات در این حال پذیرفته نیست)!»(یونس/ 91)
درباره بعضى از قوام گذشته نیز مى خوانیم: «فلما رأوا بأسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین؛ هنگامى که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایى که همتاى او مى شمردیم کافر شدیم!» (غافر/ 84) قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما رأوا بأسنا سنة الله التى قد خلت فى عباده و خسر هنالک الکافرون؛ اما هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان براى آنها سودى نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند.» (غافر/ 85)
به همین دلیل، در مورد حدود اسلامى هنگامى که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتارى در چنگال عدالت و کیفر و مجازات، توبه کند، توبه اش پذیرفته نیست؛ چرا که این گونه توبه ها معمولا جنبه اضطرارى دارد، و هیچ گونه دلالتى بر تغییر موضع مجرم ندارد. بنابراین توبه در جائى که مسأله از شکل اختیارى بودن بیرون رود و شکل اضطرارى و اجبارى به خود بگیرد، صحیح نمی باشد.

2- توبه از حقوق مردم

یکى از مواردى که توبه در آنجا صحیح نیست چون هیچ انتخابى در اختیار انسان نیست، گناهان مربوط به حقوق الناس است، درباره حق الله، توبه تصور دارد، چون خداى تعالى خودش وعده داده از گناهان گذشته توبه کاران صرف نظر فرماید، ولى مردم چنین وعده اى به ما نداده اند، و من که حق آنان را ضایع کرده ام از بین بردن آثار سوء این ظلم در اختیار من نیست، هر چه من بگویم توبه کردم، مادام که صاحب حق از من راضى نشده فائده ندارد، چون خود خداى سبحان هم حقوقى براى مردم جعل کرده، و حقوق مردم را محترم شمرده، و تعدى به یک فرد از بندگانش به اموال و ناموس و آبرو و جانش را ظلم و عدوان خوانده، و حاشا بر خداى عز و جل که به کسى اختیار تام دهد، تا بدون هیچ جرمى آن حقوق را از بندگانش سلب کند. و در حقیقت خودش کارى بکند که بندگانش را از آن نهى کرده، و از این راه به آنان ستم روا بدارد، همچنان که خودش فرمود: «إن الله لا یظلم الناس شیئا؛ خدا حتى به اندازه خردلى به بندگانش ظلم نمى کند.» (یونس/ 44) پس توبه از گناهانی که به حقوق مردم مربوط می شود در هنگامی قبول می شود که گناهکار حقوق صاحبان حق را ادا کند.
بله این مطلب یک مورد استثنا دارد، و آن توبه از شرک است که نه تنها گناهان مربوط به حقوق الله را محو مى کند، بلکه گناهان مربوط به حقوق الناس را هم از بین مى برد، و خلاصه اثر تمامى بدیها و گناهان مربوط به فروع دین را از بین مى برد، همچنان که رسول خدا (ص) فرمود: «الاسلام یجب ما قبله؛ اسلام ما قبل خود را محو نابود مى سازد.» و با همین روایت است که آیات مطلق که دلالت دارد بر آمرزش همه گناهان، نظیر سوره زمر تفسیر مى شود اگر در آن آیه به طور مطلق فرموده: «قل یا عبادی الذین أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا إنه هو الغفور الرحیم و أنیبوا إلى ربکم و أسلموا له؛ بگو اى بندگان من که اسراف به نفس خود نموده اید مایوس از رحمت خداوند نشوید همانا خداوند تمام گناهان راى مى آمرزد به درستى که او آمرزنده و مهربان است و برگردید به سوى او و تسلیم او گردید.» (زمر/ 53- 54)
روایت بالا آن را تفسیر مى کند. به اینکه راه آمرزش همه گناهان اسلام آوردن است.
برخی گمان کرده اند شرک و بت پرستى گناهی است که بخشیده نمی شود زیرا قرآن مجید مى فرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء؛ خداوند (هرگز) شرک را نمى بخشد و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد و شایسته بداند مى بخشد.» (نساء/ 48)
ولى این سخن صحیح نیست؛ زیرا در این آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه سخن از «عفو بدون توبه» است، به یقین تمام کسانى که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد، و همچنین تمام مشرکانى که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علماى اسلام توبه آنها پذیرفته مى شود، ولى اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهى نخواهد شد، در حالى که اگر با ایمان و توحید از دنیا بروند، ولى مرتکب گناهانى شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهى بشوند، و مفهوم آیه فوق همین است. کوتاه سخن این که، عفو الهى شامل مشرکان نخواهد نشد ولى شامل مؤمنان مى شود، اما توبه سبب آمرزش همه گناهان حتى شرک خواهد شد.

3- توبه از منحرف کردن مردم

مورد دیگرى که توبه در آنجا صحیح نیست، گناهى است که انسان آن را در بین مردم سنت و باب کند، و مردم را از راه حق منحرف سازد. در اخبار آمده که وزر و گناه هر کس که به آن عمل کند، و یا به خاطر آن سنت، از راه حق منحرف و گمراه گردد، به گردن کسى است که آن سنت را باب کرده است. علت قبول نشدن توبه او این است که حقیقت توبه و رجوع به سوى خداى تعالى در امثال این موارد تحقق نمى یابد، براى اینکه گنهکار پدیده اى پدید آورده که عمرى دراز دارد، قهرا آثار آن نیز با بقاى آن باقى خواهد ماند، و دیگر نمى توان آن آثار را از بین برد، و مانند آن مواردى نیست که گناه تنها بین گنهکار و خداوند بوده و به دیگران تجاوز نکرده.
بنابراین اگر معصیت انجام گرفته گمراه نمودن دیگران باشد، در توبه از آن ارشاد و راهنمایی فرد گمراه به سوی حق و بازگرداندنش از اعتقاد باطل به اعتقاد صحیح لازم است اگر امکان داشته باشد. و اگر امکان نداشته باشد، از برخی از روایات به دست می آید که تا وقتی افرادی را که به بدعت و گمراهی او گمراه شده اند هدایت نکند، توبه اش پذیرفته نمی شود.
آیت الله سیدمحمد مجاهد بعد از نقل اقوال علماء در این باره گوید: «این سخن (که بایستی افراد گمراه را به حق باز گرداند تا توبه اش پذیرفته شود) نیکوست. زیرا تمامی علماء بر این مطلب اتفاق نظر دارند.» به اضافه حدیثی است که در وسائل به آن اشاره شده است. امام صادق (ع) فرموده است: «فردی در پی دنیا از راه حلال بر آمد اما موفق نشد سپس از راه حرام به اینکار اقدام کرد که باز موفق نشد. شیطان به نزد او آمده گفت: "آیا می خواهی تو را به کاری راهنمایی کنم که دنیا به تو رو آورد و پیروانت زیاد گردند؟" او گفت: "آری." شیطان گفت: "دینی اختراع کن و مردم را به آن فراخوان." آن مرد آن کار را کرده و مردم دعوتش را پذیرفته و از او فرمانبرداری نمودند و دنیا به او رو آورد. آنگاه آن مرد تأملی کرد و با خود گفت: "این چه کاری است کرده ام، دینی اختراع کرده و مردم را به آن دعوت کرده ام! فکر نمی کنم راهی برای توبه داشته باشم جز آنکه نزد کسانی که آنها را به آن دین دعوت کرده ام رفته و از آن بازشان گردانم." در پی آن پیش یارانش که به پاسخش ندای مثبت داده بودند می رفت و می گفت: "دینی که شما را به آن فرا خوانده ام باطل است؛ من آن را از پیش خود اختراع کرده بودم." اما آنان می گفتند: "دروغ می گویی آن دین به حق است و تو در دین خود دچار شک و تردید شده و از آن بازگشته ای." وقتی او اوضاع را چنین دید، به سوی زنجیری رفته، یک سر آن را با میخ به زمین کوفته و یکسر دیگر آن را به گردنش بست و گفت: "آن را باز نمی کنم تا آنکه خداوند عز و جل نظر لطفی به من نماید." در آن هنگام خداوند به پیامبری از انبیاء وحی کرد "به فلان شخص بگو: به عزتم سوگند اگر آنقدر مرا بخوانی که اعضای بدنت از هم گسسته شود، پاسخت را نخواهم داد تا کسانی را که با دین اختراعیت گمراه کرده و از دنیا رفته اند، به دنیا باز گردانی و آنان از آن دین دست بردارند."»

رفع یک توهم

با توجه به آیه 17 سوره مبارکه نساء، توهم شده است که توبه باید در فاصله کمى بعد از گناه باشد نه فاصله هاى دور، و نیز باید از گناهانى باشد که از روى جهالت انجام گرفته است نه از روى عناد و لجاجت، به دلیل این که هر دو مطلب در آیه 17 سوره نساء آمده است: «انما التوبة على الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ توبه تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند سپس به زودى توبه مى کنند، خداوند توبه چنین اشخاص را مى پذیرد و خدا دانا و حکیم است.»
ولى این نکته قابل توجه است که بسیارى از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کرده اند زیرا مسلم است که اگر افرادى از روى عناد و لجاج مرتکب گناهانى شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته مى شود، و در تاریخ اسلام نمونه هاى فراوانى براى این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند. همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
در حدیث معروفى از پیامبر خدا (ص) مى خوانیم که فرمود: «هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را مى پذیرد، سپس فرمود یک سال زیاد است، کسى که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را مى پذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است، کسى که یک جمعه (یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع مى شود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسى که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا مى شود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسى که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را مى پذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسى که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را مى پذیرد!»
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلا، اگر حقوق افرادى ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.


Sources :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 390-396

  2. ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن- جلد 1 صفحه 223-226

  3. محمد اصغری نژاد- رویکردی به توبه- مجله پاسدار اسلام- شماره 275

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114370