جرایم بر ضد حیثیت معنوی افراد
دسته ای از جرایم بر ضد اشخاص، آسیب روحی و معنوی و حیثیتی را برای بزه دیده به همراه می آورند. در زمره مهم ترین جرایم از این دست، می توان به جرایم منافی عفت، توهین، آدم ربایی و مانند اینها اشاره کرد.
الف) آدم ربایی
بر اساس تورات، آدم ربایی جرمی بزرگ و مستوجب اعدام است: «هر که آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود، هر آینه کشته شود.» (خروج، 21:16) «اگر کسی یافت شود که یکی از برادران خود از بنی اسرائیل را دزدیده، بر او ظلم کند یا بفروشد، آن دزد کشته شود.» (تثنیه، 24:7) در این دو عبارت تفاوت هایی به نظر می رسد:
1. عبارت نخست ربایش هر انسانی را منع می کند، در حالی که عبارت دوم فقط محدود به اسرائیلیان است.
2. عبارت نخست در پی ممنوع کردن هر آدم ربایی با هر انگیزه ای است، در حالی که در دومی به بردگی در آوردن یا فروش، عنصر اساسی تشکیل دهنده جرم است.
تلمود به منظور سازش دادن و رفع این تعارضات و یا بدین خاطر که، بر طبق شیوه متداول آن، در پی آن است که تعقیب و اثبات جرم مشکل تر شود (یا به هر دو منظور)، توقیف، به بردگی گرفتن، و فروش شخص ربوده شده را، همه را، عناصر ضروری برای این جرم دانست؛ یعنی جرم آدم ربایی در صورتی قابل تحقق است که همه عناصر فوق موجود باشد. (سنهدرین، 85ب، 86الف) مفسران یهودی آیه «دزدی مکن» (خروج، 20:15)را، که در ده فرمان آمده است، به آدم ربایی تفسیر کرده اند. دلیل ایشان این است که اولا سرقت اموال را آیه دیگری منع کرده است: «دزدی مکنید» (لاویان، 20:11)؛ و ثانیا همین که این آیه در کنار آیات منع از قتل و زنا، که از جرایم بزرگ و مستوجب اعدام اند، قرار گرفته است، قرینه ای است بر اینکه منظور از سرقت در اینجا، دزدی انسان است که آن هم مجازات اعدام را در پی دارد.
متن میدراش چنین است:«دزدی مکن» (خروج،20:15) چرا این گفته شد؟ وقتی تورات می گوید: «هر که آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود، هر آینه کشته شود.» (خروج، 21:16) ما مجازات داریم اما اخطار نداریم. بنابراین، این آیه می گوید: «دزدی مکن» (خروج، 20:15) از این رو، این اخطاری است مربوط به سرقت اشخاص (یعنی آدم ربایی) بگویید که این اخطاری مربوط به سرقت اشخاص است. چرا این اخطاری درباره سرقت مال نباشد؟ وقتی تورات می گوید: «دزدی مکنید» (لاویان، 19:11) ما اخطاری درباره دزدی مال داریم. بنابراین، معنای آیه «دزدی مکن» (خروج، 20:15) چیست؟ کتاب مقدس از دزدیدن اشخاص سخن می گوید.
ب) قذف
افترا به یک دختر باکره تنها مورد افترا و هتک حرمتی است که کتاب مقدس صراحتا برای آن مجازات در نظر گرفته است. بر اساس تورات، اگر مردی با دختری ازدواج کند و پس از همبستر شدن با او «او را مکروه دارد و گوید این زن را گرفتم و چون به او نزدیکی نمودم او را باکره نیافتم»، اگر در دادگاه ثابت شد که مرد دروغ گفته است، مرد تنبیه می شود و باید صد مثقال نقره به پدر دختر جریمه بدهد. (تثنیه، 22:13ـ19)
ج) توهین و افترا
در تورات نص مشخصی که برای توهین (به طور عام) مجازات تعیین کرده باشد، وجود ندارد. با این همه، حقوق دانان تلمودی برای ممنوعیت بخشیدن به توهین و افترا به احکامی از کتاب مقدس متوسل شده اند. ایشان این حکم تورات را که «البته همسایه خود را تنبیه [نکوهش] کن و به سبب او متحمل گناه مباش.» (لاویان، 19:17) چنین تفسیر کرده اند که می توانید همسایه خود را سرزنش کنید، به شرطی که به او توهین نکنید؛ اما اگر او را شرمنده کردید یا ازخجالت و خشم رنگ از رخسارش پراندید، به خاطر او متحمل گناه می شوید. (سفرا قدوشیم، 4:8) این دانشمندان دیگر توصیه های کتاب مقدس مثل: «در میان قوم خود برای سخن چینی گردش مکن» (لاویان، 19:16)، یا «خبر باطل را انتشار مده» (خروج، 23:1)، یا «برادر خود را در دل خود بغض منما» (لاویان، 19:17) یا «از ابنای قوم خود انتقام مگیر و کینه مورز» (همان،18)، و «همسایه خود را مثل خویشتن محبت نما» (همان)، را برای منع توهین و افترا در کتاب مقدس تفسیر کرده اند و به کار برده اند.
مصادیق خاص منع توهین مانند «کر را لعنت مکن» (لاویان، 19:14)، یا «رئیس قوم خود را لعنت مکن» (خروج، 22: 28) به عنوان نمونه هایی از منع کلی توهین تفسیر شده اند. (سفرا قدوشیم، 2:13) توهین و افترا گرچه نقض صریح حکم نهی کننده تورات است، قابل کیفر، حتی با تازیانه، نیست؛ زیرا فقط اعمال صریح و واضح قابل مجازاتند، و حال آنکه سخن صرف چنین نیست. سرزنش های اخلاقی و دینی بر ضد توهین کنندگان شدیدتر است: «اگرچه توهین کننده تازیانه نمی خورد، گناهش در واقع بسیار بزرگ است و دانشمندان گفته اند که هر کس رنگ از رخسار کسی بپراند از جهان آینده بهره ای نخواهد داشت (آووت، 3:12) و حتی برخی آن را همپایه قتل قرار دادند (باوا مصیعا،58ب) و تمام توهین کنندگان به عنوان شریر و نادان توصیف شده اند. آشکار است که صرف تذکرات و سرزنش های اخلاقی نمی توانست برای مهار چنین شیطنت و فسادی کافی باشد. برای همین، برخی از منابع حقوق یهود، ضمانت اجراهایی را در نظر گرفتند کسی که دیگری را برده بخواند مجازاتش نیدویی (طرد) است. کسی که دیگری را حرام زاده بنامد، چهل ضربه تازیانه می خورد و... (قیدوشین، 28 الف) در دوره های پس از تلمود، مجازات نیدویی و تازیانه تنبیهی به عنوان مجازات چنین جرمی مدون شد.
نمونه هایی از توهین در تورات و سنت شفاهی
با این همه، در تورات و سنت شفاهی، نمونه هایی خاص از توهین آمده و برای آنها مجازات ذکر شده است:
1. توهین به پدر و مادر؛ تورات حکم به احترام به پدر و مادر می دهد. یکی از ده فرمان راجع به همین مطلب است (خروج، 20:12؛ تثنیه، 5:6) بر اساس تورات: «هر که پدر یا مادر خود را لعنت کند هر آینه کشته شود.» (خروج، 21:16؛ و نیز لاویان، 20:9) حتی کسی که با پدر و مادر خود با خفت رفتار کند ملعون نامیده شده است. (تثنیه، 27:16)
2. توهین به دانشمند؛ شخصی که به یک دانشمند توهین کند، به نیدویی (طرد) و نیز پرداخت جریمه نقدی به آن دانشمند محکوم می شود.
3. توهین به بیوه زنان و یتیمان؛ بر اساس تورات، اگر با یتیمان و بیوه زنان «بدرفتاری و بی حرمتی» کنید، و ایشان نزد خدا فریاد برآورند، خدا به داد ایشان می رسد و بر شما خشمگین می شود و شما را به دست دشمنان هلاک خواهد کرد تا زنانتان بیوه و فرزندانتان یتیم شوند. (خروج، 22:22ـ24) در اینجا نمونه ای از مجازات آسمانی اعمال می شود.
4. توهین به مرده؛ چنین توهینی گناهی بزرگ است که باید با روزه و دعا آن را کفاره داد و دادگاه می تواند آن را با جزای نقدی مجازات کند.
5. شدیدترین نوع افترا، تهمت دروغین زدن به شخصی در نزد قدرت حاکمه است، با این قصد که معاش یا حتی زندگی وی را به خطر اندازد. جاسوسان با چنین افتراهایی گاهی حتی جامعه یهودی را نیز در خطر انداخته اند و برای همین، مقابله با آنها از مصادیق دفاع مشروع تلقی شده است. اگر قصد افترای ایشان اثبات شود، مجازاتشان، حتی پیش از ارتکاب جرم، قتل است.