نظام دینی یهودیت تلمودی (اخلاق)

محبت به همنوع

خداوند این مطلب را به جهانیان اعلام کرد و فرمود: «همنوعت را مانند خودت دوست بدار. من که خدا هستم همنوع تو را افریده ام. اگر تو او را دوست بداری، من امین هستم و به تو پاداش نیک خواهم داد. ولی اگر او را دوست نداری، من داور هستم و تو را مجازت خواهم کرد.» (آووت ربی ناتان، 16) فرد بت پرست نزد یکی از دانشمندان یهودی به نام هیلل می آید و یک پای خود را از زمین بلند می کند و به او می گوید تا وقتی روی یک پا ایستاده ام، تمامی تورات را به من بیاموز! هیلل پاسخ می دهد: «آنچه خودت از آن نفرت داری درباره همنوعت روا مدار.» (شبات، 31 الف) اما سوال این است که آیا این کلمه همنوع شامل غیر یهودیان نیز می شود.
این مطلب صحیح است که در تفسیر کلمه «همنوع» که در قوانین تورات به آن اشاره شده است، تلمود به کرات توضیح می دهد که مقصود از همنوع، یهودیان است و نه کافران و بت پرستان. لکن این توضیح برای آن است که مطالب کتاب مقدس در برخی از موارد باید بدان گونه فهمیده و توجیه شود. معذلک چه از روی اصول منطق و چه حقا و انصافا نمی توان از این نکته چنین استنباط کرد که دانشمندان یهود به کار بردن و رعایت اصول اخلاقی را فقط درباره همکیشان خود توصیه کرده اند. این حقیقت را هم نمی توان پوشیده داشت که در میان هزاران گفتار از صدها دانشمند یهود تعداد قلیلی یافت می شود که در آن احساس محبت برادرانه نسبت به افرادی که اهل ایمان و هم نژاد ایشان نیستند به نظر نمی رسد. سختی های زندگی و تجربیات تلخ بعضی از آن دانشمندان در گفتارهای تند و خشن منعکس گشته است.
به این نکته قبلا هم اشاره شده است، لکن از مطالعه و بررسی بیطرفانه ادبیات تلمود این نتیجه به دست می آید که به طور کلی نظریه دانشمندان یهود درباره اخلاقیات، جنبه همگانی و جهانی دارد، و تنها معطوف به افراد ملت آنها نیست. در بسیاری از اندرزهای اخلاقی این دانشمندان کلمه «بریوت»، Beriyoth به کار رفته است که ترجمه آن «مخلوقات خدایا مردم و یا انسانها» است، و به هیچ وجه نمی توان معنی محدودی را برای آن قائل شد. جمله «مخلوقات (مردم) را دوست بدار.» (میشنا آووت، 1: 12) اندرز محبوب هیلل بود. البته بعضی از این اندرزها به غیر یهودیان نیز صریحا اشاره می کند، فی المثل: «انسان نباید ذهن مردم را بدزدد و آنها را فریب دهد، حتی ذهن یک غیر یهودی را.» (حولین، 94 الف) «دزدیدن مال یک غیر یهودی عملی شنیع تر است تا دزدی از یک یهودی، زیرا سرقت مال یک غیر یهودی شامل گناه عظیم بی حرمتی به نام خدا نیز می شود.» (توسیفتا با واقما، 10: 15)
همین اصل جامع را در تفسیر قانون زیر نیز می یابیم: «اگر گاو یا الاغ دشمنت را یافتی که گم شده و سرگردان است، البته آن را به او باز گردان.» (سفر خروج، 23: 4) درباره این آیه چنین تفسیری شده است: «مقصود از دشمن، یک غیر یهودی بت پرست است. از اینجا در می یابیم که بت پرستان در همه جا به عنوان دشمنان یهودیان به شمار آمده اند.» (مخیلتا مربوط به آیه فوق، صفحه 99 الف) غرض از گفتار فوق آن است که هر چند احساس مخالفت با بت پرستان ناگزیر در دل انسان های خداپرست یافت می شود، معذلک این احساس نباید چندان قوی باشد که اصول انسانیت و نوع دوستی را زیر پا بگذارد و از میان ببرد. در بسیاری از موارد، تلمود به یهودیان اجازه می دهد که «به خاطر صلح دوستی و صلح جویی» از حدود مشخص قانون پا را فراتر گذارند، تا آن که روابط حسنه بین افراد بر هم زده نشود. یک مثال، موضوع طرز رفتار با فقرا است: «ما نباید فقیران یهودی را از برخورداری از خورده ریز محصول، بافه های فراموش شده و محصول گوشه های کشتزارها مانع شویم.» (سفر لاویان، 19: 9، 10، میشنا گیطین، 5: 8) و این قانون را بدین گونه گسترش داده اند: «دانشمندان ما چنین گفته اند که ما باید به خاطر صلح و دوستی و صلح جویی معاش مسکینان غیر یهودی را نیز مانند معاش مستمندان یهودی تأمین کنیم. همان طور که به عیادت بیماران یهودی می رویم، از بیماران غیر یهودی نیز عیادت کنیم. و همان گونه که مردگان یهودیان را تشییع می کنیم، مردگان غیر یهودی را نیز با عزت و احترام به خاک بسپاریم.» (گیطین، 61 الف)

تواضع و فروتنی

انسان مغرور و متکبر را شدیدترین مذمت ها و سرزنش ها کرده اند: «هر کس که مغرور و متفرعن است، چنان است که گویی بت پرستی می کند، منکر اصول دین است، هر گونه عمل زشت و فسق و فجوری را مرتکب می شود، و سزاوار آن است که مانند درختی که به عنوان بت می پرستند، قطع گردد. خاک او بیدار نخواهد شد، و شخینا به خاطر او زاری می کند. ذات قدوس متبارک هم چون انسان ها نیست. بشر چنین است که بلند مرتبه به بلند مرتبه توجه می کند، و شخص عالی مقام به حقیران و متواضعان اهمیتی نمی دهد. لکن ذات قدوس متبارک این چنین نیست. او خود بلند مرتبه است و با وجود این نسبت به حقیران و افتادگان لطف و عنایت دارد و هر کس که مغرور و متفرعن است، ذات قدوس متبارک درباره او می فرماید: من و او نمی توانیم با یکدیگر در جهان به سر بریم.» (سوطا، 4 ب: 5 الف)

دستگیری از مستمندان
احسان کردن به فقرا تنها عملی ناشی از لطف و شفقت احسان کننده نیست، بلکه وظیفه ای است که هر فرد باید آن را انجام دهد. با صدقه دادن، او نه تنها نیکوکاری می کند، بلکه عملی عادلانه نیز انجام می دهد، همه مایملک انسان وامی است که از طرف آفریدگار عالم هستی، که جهان و هر چه در آن است به او تعلق دارد، به وی داده شده، و شخص به وسیله خیرات و احسان عطایای خداوند را به نحو منصفانه ای بین ابنای بشر تقسیم می کند. تعریفی بهتر از آنچه در گفتار زیر آمده است نمی توان درباره اعتقاد دانشمندان یهود راجع به صدقات یافت: «از آنچه مال خداوند است در راه او بده، زیرا تو خود با آنچه که داری از آن او هستی.» و همین طور داود گفته است: «زیرا همه چیز از جانب تو می آید، و از آنچه که از دست تو به ما رسیده است در راه تو داده ایم.» (کتاب اول تواریخ ایام، 29: 14)، ( میشنا آووت، 3: 7 یا 8) و این آیه این قانون تلمود را نیز توجیه می کند: «حتی فقیری که از صدقه و اعانه ای که مردم بدو می دهند امرار معاش می کند، باید خود صدقه و اعادنه بدهد.» (گیطین، 7 ب) بنابراین هیچ کس از انجام این وظیفه دینی معاف نیست.

درستکاری

فضیلت و منقبت برجسته ای که بیش از فضایل دیگر سبب امتیاز زندگی اخلاقی می شود، صداقت و درستکاری در داد و ستد و معاملات بازرگانی است، و تلمود اهمیت بسیاری برای آن قائل شده است و در این باره چنین گفتاری هست: «وقتی که انسان را (پس از مرگ) به دادگاه عدل الهی می آورند، نخستین سوالی که از او می کنند چنین است: آیا در داد و ستد و معاملات خود درستکار بوده ای؟» (شبات، 31 الف) گفتار زیر نیز به همان اندازه موکد است: «و اگر آنچه را که در نظر او (خداوند) درست و شایسته است، انجام دهی.» (سفر خروج، 15: 26 ) این آیه مربوط به معاملات بازرگانی است، و چنین تعلیم می دهد که هر کس که به درستی و امانت رفتار می کند، نزد همنوعان خود محبوب است، و آن چنان است که گویی همه فریضه های تورات را به جا آورده است.» (مخیلتا، مربوط به آیه فوق، صفحه 46 الف) نتیجه مصیبت بار نادرستی در زندگی اجتماعی، در این آیه نشان داده شده است: «اورشلیم بدین جهت ویران شد که افراد امین و درستکار از میان آن رخت بربستند.» (شبات، 119 ب)

عفو و گذشت
وظیفه شخصی که نسبت بدو خطایی شده آن است که وقتی از او عذرخواهی می شود، آن را بپذیرد، خطا کار را عفو کند، و کینه ای از او در دل نگاه ندارد. گفته اند: «انسان باید پیوسته مانند نی نرم و قابل انعطاف باشد، و هرگز چون درخت سرو و آزاد، سخت و خشن نباشد.» (تعنیت، 20 ب) «اگر همنوعت به تو اهانتی کرد، او را عفو کن.» (اووت ربی ناتان، 41) یکی از دانشمندان، هنگام رفتن به بستر، این دعا را می خواند: «هر کس که مرا رنجی داده و ناراحت کرده است، خداوند او را ببخشاید.» (مگیلا، 28 الف) یک توصیه عاقلانه که باعث کم شدن نزاع ها می شود، و چون نزاعی برپا شد به سرعت آن را فرو می نشاند، چنین است: «اگر نسبت به همنوع خود بدی کوچکی کردی، آن بدین در چشم تو بزرگ نماید و اگر به او نیکی فراونی کردی، این نیکی در نظر تو اندک نماید و اگر او درباره تو نیکی کرده باشد، آن نیکی در چشم تو عظیم نماید و اگر وی به تو بید کرده باشد آن بدی در نظر تو ناچیز جلوه کند.» (آووت رب ناتان، 41)

اعتدال و میانه روی
در سراسر تعلیمات دانشمندان یهود، درباره حفظ روش اعتدال بخردانه توصیه شده است، و افراط، چه در زهد و ریاضت کشی، و چه در خوش گذرانی و عیش و عشرت، به عنوان عملی زیان آور منع شده است. فقر و بی چیزی را یک فضیلت و منقبت به شمار نمی آورند، بلکه بر عکس، آن را پر مضرت دانسته و گفته اند: «اگر خوراک و معاش نباشد، علم و دانش نیز یافت نمی شود.» (میشنا آووت، 3: 17) غرض این است که فقدان معاش مناسب و کافی مانع از تحصیل دانشی می شود که برای به جا آورودن اراده و فرامین الهی، لازم و اساسی است. «فقر و بی چیزی در خان انسان از پنجاه بلا بدتر است.» (باوابترا، 116 الف)
دانشمندان یهود برای چنین وسایل و خوشی از قبیل «خانه ای قشنگ»، «همسری خوب روی» و «اثاث البیتی زیبا» به عنوان عواملی که باعث راحتی فکر و شادی خاطر انسان می شوند، ارزش بسیاری قایلند. (براخوت، 57 ب) حتی چنین گفته اند: «در جهان آینده، انسان به خاطر تمام آن خوراکیهای حلالی که چشمش دیده و دلش خواسته اما از آن تناول نکرده است، محاکمه می شود و حساب پس خواهد داد (و کیفر خواهد دید)» (یروشلمی قیدوشین، 10 دال) و تعریف ایشان از یک فرد مستغنی چنین است: «آن کس که از ثروت خود تمتع می برد.» (شبات، 25 ب) دستورهای متعدد اخلاقی دیگر در تلمود یافت می شود؛ از جمله کنترل زبان، پرهیز از دروغ گویی، ناسزاگویی و مانند آن. نیز دستورهایی که در برخورد با حیوانات داده شده که در اینجا مجال تفصیل آنها نیست.

احکام و قوانین شرعی

تورات مجموعه مفصلی از احکام شرعی است که همه جنبه های زندگی انسان را در بر می گیرد. بدین سان، کتاب تلمود این احکام را شرح و تفصیل می دهد و فتاوی دانشمندان یهود را در این زمینه نقل می کند. صاحب کتاب گنجینه ای از تلمود در طی چند فصل این مباحث را دسته بندی کرده، اشاره وار آنها را بیان می کند.

1- زندگی خانوادگی
احکام ازدواج، طلاق، حقوق زوجین، فرزند، تعلیم و تربیت و وظایف فرزند در قبال والدین، در فصل پنجم این کتاب آمده است.

2- زندگی اجتماعی
احکام و حقوق فرد و جامعه کار و زحمت، قوانین مربوط به کارفرما و کارگر، و صلح و عدالت، در فصل ششم ذکر شده است.

3- بدن و زندگی جسمانی
احکام مربوط به مواظبت از بدن، قوانین بهداشتی، علم تغذیه، و معالجه و درمان بیماریها، در فصل هشتم بیان گردیده است.

4- حقوق
مسائل حقوقی و جنایی و احکام دادگاهها و امثال اینها در فصلهای دهم و یازدهم آمده است.


Sources :

  1. آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

  2. راب ا. کهن- گنجینه ‏ای از تلمود- ترجمه امیر فریدون گرگانی- چاپ زیبا- 1350

  3. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- یهودیت- انجمن معارف اسلامی ایران- انتشارات آیت عشق

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114727