یهودیان پس از رنسانس

فعالیت یهودیان در گتوها
مطابق گزارشهای مورخان یهود، آزار یهودیان در اواخر قرن چهاردهم مجددا رونق می گیرد و مصداق بارز آن زندگی یهودیان در محله های موسوم به «گتو» می باشد: «در نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی، هنگامی که سازمان تفتیش عقاید در اسپانیا شروع به کار کرد، زندگی در گتو (محله مخصوص یهودیان) نیز در شهرهای اروپا آغاز گردید. محصور نمودن یهودیان در محلهای مخصوص، یکی از راههای قدیمی آزار دادن آنان بود که برای اولین بار در قرن دهم میلادی در شهر پراگ، پایتخت کنونی جمهوری چک، شروع شد. در شهرهای ونیز و سالرنو، واقع در ایتالیا، و همچنین در کشورهای آلمان، اتریش، لهستان و ترکیه نیز گتوهایی به وجود آمد.»
گتو قسمتی از یک شهر را می گفتند که به وسیله دیوارهای بلندی محصور شده، و در این دیوار دروازه هایی وجود داشت. یهودیان مجبور بودند فقط در این قسمت از شهر زندگی کنند. شبها دروازه ها از خارج بسته می شد، و در نتیجه هیچ فرد یهودی نمی توانست تا موقع باز شدن دروازه ها از محوطه گتو خارج شود. در بسیاری از شهرها، روزهای یکشنبه هم دروازه های گتو بسته بود. اگر هنگام بسته بودن دروازه ها، یک نفر یهودی در خارج از گتو دیده می شد، او را به سختی مجازات می کردند. یهودیان در محله های مخصوص (گتوها)، با فروش متاع ها و لباس هایی که تهیه می نمودند مخارج زیندگی فقیرانه ای را تأمین می کردند. بعضی از آنها مواد غذایی را برای فروش به در خانه های اطراف خود می بردند. پاره ای دیگر روزها بساط مختصری را در خارج از محدوده گتو می گستردند، و اجناس را به مسیحیان می فروختند. عده ای دیگر در خدمت همسایه های مسیحی خود بودند و کارهای آنها را انجام می دادند. تنها شغلی که مسیحیان برای یهودیان باقی می گذاشتند، بانکداری، صرافی یا نزول دادن پول بود، چون هیچ کشوری نمی تواند بدون وجود بانکها یا موسساتی که به اشخاص پول قرض می دهند تجارت خود را رونق دهد، یهودیان از این راه به کشور خود خدمت بزرگی می کردند.
یهودیان با پیشرفت دادن تجارت، وسایل رفاه و ثروتمندی مردم کشور خویش را فراهم می ساختند. مسیحیان به جای قدردانی از این خدمت ها، کینه و دشمنی بیشتری نسبت به یهودیان نشان می دادند. با اینکه خودشان یهودیان را مجبور کرده بودند که شغل صرافی و پول نزول دادن را اختیار کنند، از اینکه بیایند و از آنها پول قرض بگیرند احساس نفرت و عداوت می نمودند. علاوه بر این، عده ای از مسیحیان این کینه و عداوت را مستمسک و بهانه ای برای پس ندادن قروض خویش قرار می دادند. بیشتر اوقات اتفاق می افتاد که یهودیان به مسیحیان پول قرض می دادند، ولی هرگز موفق به باز پس گرفتن آن نمی شدند. گاهی یهودیان عملا در شهرهایی که مسکن داشتند زندانی می شدند. به علت مهارت و هوشی که داشتند وجودشان مورد احتیاج بود، و از طرفی مالیتهای گزافی هم می پرداختند. از این جهت به آنها اجازه داده نمی شد که شهر خود را ترک کنند و در شهرهای دیگری سکونت اختیار نمایند.

اتحاد یهودیان و مسیحیان در مقابل مسلمانان
البته در دوره قرون وسطی، وضعیت یهودیان همواره بر این منوال نبوده و به ویژه دوره موسوم به دوره جنگهای صلیبی شرایط جدیدی پیش آمد که دستگاه های رهبری مسیحیت و یهودیت برای مقابله با مسلمانان، و با هدف از میان بردن جمعیت و مآثر آنان، کاملا با یکدیگر متحد شده بودند. در فاصله حدود دو قرن، یعنی از سال ۱۰۹۶. م تا سال ۱۲۷۰. م (در نبردهای میان سپاهیان مسیحی و مسلمان) که عمدتا در مناطق جنوب اروپا، شمال آفریقا و به ویژه در سرزمین فلسطین تمرکز یافته بود، گاه مسلمانان و گاه مسیحیان غلبه می یافتند. از آنجا که محرک اصلی لشکریان مسیحی همانا فتاوا و سخنرانی های کشیشان، اسقف ها، دستگاه کاتولیک روم و شخص پاپ بودند و این نبردها غالبا با شعار «بازپس گیری ارض مقدس از دست مشرکان!» انجام می گرفت، مدارک و قرائنی وجود دارند که نشان می دهند برای تحقق شعار مذکور و به بهانه بیرون راندن مسلمانان از فلسطین، نزدیکی و اتحاد بی سابقه ای میان تشکیلات پاپ و کنیسه یهودی وقت برقرار شده بود و دلیل مشخص آن (که در متن فتاوای چند تن از پاپ های آن زمان دیده می شود) پیشگویی های انبیای بنی اسرائیل در عهد عتیق بوده است؛ به عبارت دیگر از نگاه مراجع دینی کلیسا و نیز علمای یهود به راه انداختن جنگ توام با خونریزی و کشتار مسلمانان، از نشانه های تحقق وعده الهی برای بازپس گیری ارض موعود (اورشلیم) تلقی می شد و از این جهت این جنگ وظیفه ای دینی به شمار می رفت! بیراه نیست اگر گفته شود شیوع اصطلاح «جنگ مقدس» در آغاز هزاره سوم میلادی، در اصل به کینه تاریخی محافل قدرت سیاسی و اقتصادی دنیا (یعنی صهیونیزم بین الملل) باز می گردد. مصادیق دیگر این اتحاد پنهان و آشکار، در بسیاری از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگ دویست سال اخیر به خوبی قابل مشاهده است.

تحولات زندگی یهودیان اروپا پس از رنسانس
با شکل گیری نهضت نوزایی و بروز دگرگونیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در اروپا که به عصر رنسانس شهرت یافت، در زندگی یهودیان اروپا نیز تحولاتی به وجود آمد. مهمترین این تحولات، با ظهور نهضت اصلاح دینی به رهبری مارتین لوتر (Martin Luther) (۱۴۸۳-۱۵۴۶) پیوند می یابد؛ زیرا گذشته از انشقاقی که در نتیجه فعالیت ها و حرکت های لوتر، کالوین، اراسموس و امثال آنها در وحدت کلیسا حاصل شد و به دنبال آن اسباب آزادی عمل و تحرک بیشتر یهودیان فراهم گردید، می توان گفت حتی اندیشه و آرمان لوتر تا حدود زیادی به آرمانهای تاریخی یهود نزدیک بود؛ چنانکه در این دوره بود که اقبال دانشمندان مسیحی به ادبیات عبری افزون گردید. جالب آنکه در اواسط قرن شانزدهم جلوه دیگری از اتحاد مسیحیت و یهودیت علیه مسلمانان ظاهر گردید. یک یهودی ماجراجو که بعدها به شخصیتی قهرمان گونه در میان یهودیان تبدیل شد، رسالت خود را آزادی قوم یهود و بازگرداندن آنها به ارض موعود اعلام کرد. این شخص که داود رئوبینی نام داشت، حتی برای پاپ پیام فرستاد و او را به اتحاد مجدد میان یهودیان و مسیحیان دعوت کرد.
پاپ کلمنت هفتم رئوبینی را با آغوش باز پذیرفت و به طرح وی برای بیرون راندن خطرناکترین دشمن جهان مسیحیت از سرزمین مقدس با چشم عنایت نگریست. این قضیه بسیاری از یهودیان را نیز پیرو رئوبینی کرد و ثروتمندان یهود هدایای گرانبهایی برای او فرستادند. به نظر می رسد با تضعیف موقعیت کلیسای روم در قرن شانزدهم و رواج اندیشه های آزادی خواهانه و نیز ترویج فرهنگ تساهل و مدارا، موقعیت یهودیان روز به روز بهتر و امکان تبلیغ و اشاعه افکار دینی و قومی آنها بیش از پیش فراهم گردید. گرچه منابع تاریخی غرب (که عمدتا تحت تاثیر آموزه ها و یا القائات یهودیت نگارش یافته اند) سعی در بزرگ نمایی محدودیت های تحمیل شده بر یهودیان در برخی ادوار تاریخی اروپا دارند، اما هیچ یک از آنها نمی توانند دایره نفوذ وسیع و تاثیرگذاری فوق العاده یهودیت را در قرن هیجدهم، به ویژه در عرصه های هنر، فرهنگ، ادبیات و فلسفه اروپایی، انکار نمایند.
بدون تردید ظهور عصر روشنگری (Enlightenment) در اروپا، موقعیت و شرایط یهودیان را در آن قاره و متعاقب آن در کل عالم بیش از پیش بهبود بخشید. قرن هیجدهم در اروپا، سرآغاز تحولی است که جرقه های آن ابتدا در انگلستان آشکار گردید و سپس آثار فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن در فرانسه، آلمان و سایر نقاط اروپا ظاهر شد. «روشنگری» و به دنبال آن ظهور افکار، آثار، نوشته ها و اقداماتی در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، در راستای ادعای ایجاد اصلاحاتی بزرگ بر مبنای بینش و نگرش علمی و تجربی به وجود آمد و کسانی چون جان لاک و اسحاق نیوتن در انگلستان، پرچمداران این تحول بزرگ به شمار می رفتند. به هرحال، الگوی علمی ارائه شده توسط این افراد، توانست تمامی شئونات حیات فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی اروپا را تحت تاثیر قرار دهد. به طور مشخص، انقلاب فرانسه و تحولات فرهنگی آلمان آن عصر از نتایج این حرکت فکری و الگوی عرضه شده نظری آن به شمار می روند. با این وجود، هرچه درباب برکات حاصل از روشنگری اروپا برای یهودیان گفته شود، کم است!
روشنگری اروپا با شعارهای آزادی، تساهل، برابری و در یک کلمه با شعار «لیبرالیسم»، فرصتی را در اختیار یهودیان قرار داد که مشابه آن در هیچ یک از ادوار تاریخ بنی اسرائیل به چشم نمی خورد. این فرایند جدید، تدریجا یهود و آرمان قومی آن را بر تمامی قواعد و روابط بین الملل و حتی بر تمامی مقدرات جوامع دیگر تحمیل نمود. زمینه های وسیع فعالیت های یهودیان در فرانسه که به دست ناپلئون برای آنها فراهم شد، موقعیت آنان را بیش از پیش استحکام بخشید و ثمره فوری آن شکل گیری نهادها، موسسات و بنیادهای دینی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یهودیان در فرانسه و سپس کل اروپا بود. ظهور جمعیتی با نام «بنایان آزاد» (یا همان فراماسونها) که تدریجا نفوذ و اقتدار خود را در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد نشان دادند، از زمره دستاوردهای مهم این دوره است. از دیگر مظاهر فرهنگی عصر روشنگری، ترجمه کتاب مقدس از عبری و یونانی به زبان آلمانی همراه با نوعی تاویل و تفسیر خاص به دست موسی مندلسون (Moses Mendelssohn) (۱۷۲۹-۱۷۸۶) است که خود این شخص را باید یکی از چهره های یهودی روشنگری در آلمان آن عصر به حساب آورد.
ترجمه کتاب مقدس به وسیله مندلسون، گسترش آرمان های جهان وطنی اصحاب دایره المعارف فرانسه و اعطای آزادی های مدنی و دینی به یهودیان از سوی مردم فرانسه و تحرک یهودیان آلمان را در آغاز قرن نوزدهم موجب شد. ظهور نوعی ملی گرایی و خودآگاهی قومی که زاییده تلاش های مستمر مکتب مندلسون بود، اشتیاق به آزادی را پدید آورد. این گرایش با رفتار کریمانه دولت های فرانسه و هلند در مورد یهودیان بیش از پیش قوت یافت. ارزیابی تاثیر عمیق شورای یهودیان که به فرمان ناپلئون تشکیل شد، بر یهودیان آلمان ممکن نیست. منافع حاصل از جریان روشنگری اروپا برای یهودیان و کمک این جریان به قدرت یافتن و دست اندازی آنها بر بسیاری از عرصه های کلیدی عالم معاصر (به ویژه در جریان تحولات یکصدسال اخیر) بیش از آن است که بتوان آن را به سادگی احصا کرد. یک نمونه آن، تشکیل نخستین مهاجرنشین های یهودی روسیه در سرزمین فلسطین در سال ۱۸۸۰ و نیز تشکیل نخستین کنگره صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم است.


Sources :

  1. حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش یهود

  2. ویل دورانت- تاریخ تمدن- ترجمه صارمی، پاینده و طاهری- نشر آموزشی انقلاب اسلامی 1371

  3. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- یهودیت- انجمن معارف اسلامی ایران- انتشارات آیت عشق

  4. دن کوهن شرباک- فلسفه یهودی در قرون وسطا- مترجم علیرضا نقدعلی- ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر: 1383

  5. حسین کلباسی- مقاله یهودیت یونانی مآب- پایگاه اطلاع رسانی زمانه- مجله زمانه- شماره 39

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114734