بخت نصر و وقایع یهود در زمان وی

نظر ابوریحان بیرونی و ابن خلدون
نظر ابوریحان بیرونی و ابن خلدون در تطبیق حمله دوم بر تیتوس رومی در میان مفسران معاصر از اقبال بیشتری برخوردار گشته که از تأیید گزارشهای تاریخی و حکایات اسفار عهد عتیق تهی نبوده است و به رغم برخی تأملات درباره وحدت فاعل هر دو حمله با گزارش قرآن نیز چندان ناسازگار نمی نماید. تقارن دو حمله بزرگ مورد نظر قرآن با دو بار ویرانی کامل اورشلیم در تاریخ یهود (بار اول در 538 ق. م. به دست بخت نصر و بار دوم در 70 م. به دست تیتوس رومی) نیز این قول را تقویت می کند. وجود اشاره هایی در کتاب مقدس همچون رؤیای دانیال مبنی بر ویرانی اورشلیم بر اثر جنگ پس از ظهور مسیح، هشدارهای ملاکی (آخرین پیامبر نگارنده اسفار عهد عتیق در حدود 416 ق. م) مبنی بر آمدن خداوند و انتقام از بدکاران و ستمکاران و همچنین پیشگوییهای عیسی از ویرانی دوباره بیت المقدس نیز می تواند مؤیدی دیگر بر وقوع حمله دوم به دست تیتوس باشد.
البته حمله انطیاکوس سلوکی نیز پس از دوره پیامبری ملاکی رخ داده که ویران نشدن اورشلیم در این حمله احتمال تطبیق آن را بر آیات سوره اسراء تضعیف می کند. گروهی دیگر از معاصران نیز دو رویداد مورد نظر قرآن را بر دو دوره تاریخی (پیش از میلاد در جریان حملات بخت نصر و سارگن و پس از میلاد در جریان حملات رومیان) و نه بر دو حمله خاص تطبیق کرده اند. به هر روی برخی تعابیر در آیات سوره اسراء، تطبیق مهاجمان را بر امثال بخت نصر و تیتوس دشوار می سازد؛ تعبیر «بعثنا علیکم عبادا لنا؛ بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى ‏گماريم.» (اسراء/ 5) که از نوعی ظهور در ایمان و دین داری مهاجمان تهی نیست، برخی مفسران را به این اظهار نظر واداشته که در صورت نبود قرینه ای قطعی، گریزی از حکم به ایمان ایشان نیست، با این حال تلاشی از سوی این دسته مفسران برای یافتن فردی مؤمن که به بیت المقدس هجوم برده باشد، صورت نگرفته است.
البته واژه «بعث» که ظهور در مأموریت یافتن آنان در حمله به بیت المقدس دارد، در مورد امور صرفا تکوینی نیز به کار رفته و در نتیجه ظهور چندان روشنی در خداپرستی و ایمان ایشان ندارد. احتمالا تلاش برخی مفسران برای تفسیر «بعثنا» به تمکین و رفع موانع در برابر معنای مشهور ایجاد انگیزه و مأموریت دادن از همین روی بوده است؛ اما ترکیب «عبادا لنا» با توجه به تعابیر مشابه آن در قرآن همچون «عبدنا» و «عبادنا» که در غیر از موارد مثبت به کار نرفته اند، ظهور نسبتا روشنی در ایمان مهاجمان دارد، با این حال در ادامه آیات از ورود مهاجمان به مسجدالاقصی یاد شده که در کنار برخی روایات تفسیری به هتک حرمت آن مکان مقدس اشاره دارد. در این صورت می توان قرینه ای بر رفع ظهور «عبادا لنا» یافت، گذشته از این، تعبیر «ثم رددنا لکم الکرة علیهم؛ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى‏ كنيم.» (اسراء/ 6) نیز که به تسلط یافتن بنی اسرائیل اشاره دارد، یافتن مصداقی برای مهاجمان را بیش از پیش دشوار می سازد، زیرا هرچند صدقیا بر بخت نصر شورید؛ ولی بر وی سلطه نیافت.
البته احتمال تسلط یافتن گروهی دیگر (هخامنشیان) بر بابلیان و سود جستن بنی اسرائیل از آن با توجه به ترکیب «لکم الکرة» نیز منتفی نیست. بر اثر همین ابهامها، گروهی دیگر از مفسران معاصر با تأکید بر ظهور آیات در ایمان و وحدت مهاجمان و همچنین تکیه بر تعبیر «لتعلن فی الأرض» که اشاره به استکبار و عصیانی جهانی دارد و عدم سابقه عصیانی جهان شمول از ایشان وقوع هر دو رویداد را در زمان گذشته به طور کلی انکار کرده و از دو بار افساد ایشان و سرکوبی آنان در آینده به دست مسلمانان خبر داده اند. البته تعبیر «علو فی الأرض» در برخی آیات دیگر (قصص/ 4) در طغیانهای محلی نیز به کار رفته است.
به جز آیات نخستین سوره اسراء، موارد دیگری نیز در قرآن اشاره به سرکوبی یهودیان و ویرانی بیت المقدس دارد. آیه 114 بقره از دیگر آیاتی است که از سوی برخی مفسران در مورد ویران سازی مسجدالاقصی در حمله بخت نصر تفسیر شده است. خداوند در این آیه از خراب کنندگان مساجد الهی به عنوان ستمکارترین مردم یاد می کند: «و من اظلم ممن منع مسـجد الله ان یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها اولـئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین؛ كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا نام وى برده شود و در ويرانى آنها بكوشد آنان حق ندارند جز ترسان‏ لرزان در آن مسجدها درآيند.» سیاق آیات بیشتر با تطبیق آیه مورد نظر بر مسجدالحرام و یهودیان مدینه در جریان تغییر قبله یا مشرکان مکه به سبب منع پیامبر از عبادت در کعبه یا منع از برگزاری حج در جریان صلح حدیبیه سازگار است. البته برخی مفسران بدون توجه به شأن نزولی خاص، تعبیر «مساجد» در آیه را عام شمرده و گروهی نیز به استناد روایتی از امیر مؤمنان، امام علی (ع) «مساجد» را بر همه سطح کره زمین تطبیق کرده اند؛ همچنین دسته ای از مفسران، شهر ویرانی را که مرگ 100 ساله و حیات مجدد ارمیا یا عزیر نبی در آن رخ داده (بقره/ 259) همان بیت المقدس ویران شده به دست بخت نصر پنداشته اند.
آیه 167 اعراف نیز از سوی برخی مفسران در مورد تسلط بخت نصر بر یهودیان بیان شده است. در این آیه از اعلام خداوند به یهودیان مبنی بر تسلط گروهی بر ایشان تا روز قیامت یاد شده است: «و اذ تاذن ربک لیبعثن علیهم الی یوم القیـمة من یسومهم سوءالعذاب؛ و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز قيامت بر آنان [يهوديان] كسانى را خواهد گماشت كه بديشان عذاب سخت بچشانند.» دیگران با توجه به اینکه بخت نصر نمی توانسته تا قیامت بر آنها سلطه یابد، این آیه را بر امت حضرت محمد (ص) تطبیق کرده اند. و بالاخره آخرین مورد دشمنی برخی با جبرئیل در آیه 97 بقره است که برخی روایات تفسیری آن را بر بنی اسرائیل منطبق دانسته اند.
طبق این روایات، عداوت مذکور از نزول پیامهای عذاب و جنگ از سوی جبرئیل و همچنین بازداشتن دانیال از کشتن بخت نصر در کودکی نشئت یافته است. افزون بر گزارشهای قرآنی، اطلاعات تاریخی بی پایه ای نیز از برخی مفسران و مورخان نخستین درباره بخت نصر نقل شده است. این گزارشها با داستان یافتن نوزادی در کنار بتی و نامیدن وی به بخت نصر به معنای فرزند بت «نصر» آغاز شده سپس چگونگی به قدرت رسیدن وی پس از دوره ای فلاکت و بدبختی در جریان ملاقاتش با فردی یهودی یا پیامبری از بنی اسرائیل ذکر می شود.
در منابع ایرانیان قبل از اسلام نیز به حمله لهراسپ، پادشاه کیانی به همراهی بخت نرسیه (نام فارسی شده بخت نصر) به بیت المقدس اشاره شده که احتمالا منشأ الهام مورخان اسلامی در معرفی بخت نصر به عنوان مرزبان ممالک غربی لهراسپ و کارگزار او در فتح اورشلیم بوده است. گروهی نیز سعی در ارائه شجره نامه ای پارسی برای وی کرده اند، به هر حال در منابع تاریخی اسلامی بسیار اندک از وی به عنوان پادشاهی مستقل یاد شده است.

حمله به اعراب

در آیات 11 تا 15 انبیاء از مردمانی ستمگر یاد شده که خداوند محل سکونت آباد و پرناز و نعمتشان را درهم شکسته، آنان را از بیخ و بن برمی کند: «و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة؛ چه بسيار شهرها را كه [مردمش] ستمكار بودند در هم شكستيم.» (اسراء/ 11) «حتی جعلنـهم حصیدا خـمدین؛ تا آنان را دروشده بى‏ جان گردانيديم.» برخی تفاسیر با اعتماد بر روایاتی از مفسران نخستین «حصیدا خمدین» را به معنای قتل عام با شمشیر و نه بر اثر نزول عذاب الهی دانسته اند. این گروه، آیات مورد نظر را در مورد حمله بخت نصر به «حضور» یا «حضوراء» در یمن به سبب قتل پیامبری به نام «شعیب بن ذی مهرم» تفسیر کرده اند. اندکی نیز حضوراء را در حجاز از سوی شام بیان کرده اند. مورخان اسلامی نیز داستانهای بسیاری در این رابطه ارائه داده اند، به هر حال ماجرای حمله بخت نصر به حضوراء به احتمال زیاد از گزارش سفر ارمیا مبنی بر حمله بخت نصر به حاصور و قیدار در بادیه شرق فلسطین اقتباس شده و تشابه اسمی حاصور به حضوراء سبب اشتباه راویان اسلامی بوده است؛ همچنین اشاره به واداشتن بخت نصر توسط ارمیا برای حمله به حضوراء در برخی منابع اسلامی و تشابه بسیار گزارش عهد عتیق با برخی عبارات این گونه روایات، این فرضیه را قوت می بخشد، گذشته از این، دوری مکانی فراوان بابل از یمن احتمال وقوع چنین حمله ای را تضعیف می کند.


Sources :

  1. جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه ‌519‌- ‌528‌

  2. جيمز هاكس- قاموس کتاب مقدس- صفحه ‌40‌- ‌41، ‌366، 320‌- ‌321، 609‌، ‌830‌- ‌831‌

  3. میرزا حسن‌خان پیرنیا- تاریخ ایران باستان- جلد 1 صفحه ‌188‌- ‌194، ‌377، 382

  4. ویل دورانت- تاریخ تمدن- جلد 1 صفحه ‌378، ‌140، ‌284.

  5. محمد ابن جریر طبری- تاریخ طبرى- جلد 1 صفحه ‌314، ‌325، ‌316‌- ‌320، ‌326‌- ‌327

  6. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏6 ص ‌614-617، جلد ‌1 ص ‌360-361، جلد 7 ص ‌76

  7. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‌13 ص ‌38- 45، جلد 1 ص ‌257‌- ‌258

  8. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏12 صفحه ‌31‌- ‌32

  9. محمدجواد معمورى- سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114738